دنیاگردی شماره۳۰۷

نمایشگاه عکس‌های مایکل کِنا
سن فرانسیسکو، امریکا: گالری دالبی چادویک از برپایی نمایشگاهی از کارهای مایکل کِنا خبر داد. در اولین همکاری‌اش با گالری، کِنا عکس‌هایی از سه دهه جست‌وجوهایش در ژاپن را به نمایش گذاشته است. سفرهای متعدد او به این کشورِ جزیره‌ای منجر به خلق مجموعه‌ آثار تک‌رنگ و زیبایی شده است که پاییز امسال از سوی نشر پرستل به چاپ می‌رسد. هر مرحله در فرآیند عکاسی آنالوگ برای کنا اهمیت دارد؛ از ارتباط فیزیکی و روحی با سوژه، تا چاپ هر قطعه عکس توسط شخص هنرمند در اتاق تاریک خودش. کنا در بیشتر دوران فعالیتش تنها با فیلم سیاه ‌و سفید و دوربین‌های دستی عکاسی کرده است. او همچنان بر کار‌کردن بدون استفاده از ویرایش دیجیتالی اصرار دارد. عکاس خیابانی، گری وینوگراند، جایی راجع به «عکاسی‌کردن برای اینکه ببینی یک چیز، موقعی که از آن عکاسی می‌شود، چه شکلی به نظر می‌رسد» صحبت کرده بود. عنصر ناآگاهی و حس کنجکاوی که در این اظهار‌نظر بیان شده، اساس فرآیند کار هنری کنا در بخش اعظم دوران کاری چهل‌ساله‌اش بوده است. هنرمند می‌گوید: «من پیش از رفتن به محل عکاسی تدارک زیادی نمی‌بینم. اساسا، پیاده‌روی، جست‌وجو و عکاسی می‌کنم. هیچ‌وقت نمی‌دانم که آیا دقایق، ساعات یا روزها آنجا خواهم بود یا نه.» از نظر کنا در خلق هر تصویر عکاس و سوژه در تعامل و مشارکت با هم هستند. «دوست دارم تصور کنم با هر آنچه از آن عکاسی می‌کنم گفت‌وگویی دارم. سعی می‌کنم یک تصویر را نربایم، بلکه این را بپذیرم که یک عکس ساخته می‌شود.» کنا احساس می‌کند که برخورد با منظره به‌عنوان یک شریک خلاق به قصد داشتن «تبادل برابر انرژی»، قطعا به خلق صحنه‌هایی می‌انجامد که در غیر این صورت به او الهام نمی‌شدند. «خاطره‌ی محیطی» به حس ایستادن در مکانی که گذشته را به یاد می‌آورد اشاره دارد. مناظر ژاپنی سرشار از تجربه‌ی چنین خاطره‌ای هستند، و علاقه‌ی وسواس‌گون کنا بر بازدید چند‌باره از یک مکان، سابقه‌ای طولانی در زندگی او دارد. وی می‌گوید در کودکی یک بازی مخصوص به خود داشته که طی آن روی تکه‌کاغذی نام خود و تاریخ آن روز را می‌نوشته و سپس کاغذها را اطراف خانه، باغ و پارک محله پخش می‌کرده است. کنا می‌گوید هدفش این بوده که ببیند چقدر طول می‌کشید تا دوباره بازگردد و کاغذها را پیدا کند و بفهمد که در این مدت چقدر خودش و تکه‌کاغذها تغییر کرده‌اند. جزایر هونشو، هوکایدو، کیوشو، اکیناوا و شیکوکو نقاطی هستند که او شکل تغییر‌یافته‌ی این بازی را این بار به‌عنوان یک بزرگسال در آنها انجام می‌دهد و عکس‌های سیاه و سفید هم جای کاغذ‌پاره‌ها را می‌گیرند. بسیاری از عکس‌های کنا این «خاطره‌ی محیطی» را در هنگامه‌ی نور منتشر سحر یا در امتداد جاده‌های ناهموار، تسخیر می‌کنند. مایکل کنا پیش از زندگی به‌عنوان یک هنرمند، هفت سال را به مطالعه‌ی علوم دینی در کالج سنت‌ژوزف در آپ‌هالند، در لنکاشایر انگلیس گذراند. بر‌خلاف دنیای کشیشی، او هنرآموزی را از مدرسه‌ی هنر بَن‌بِری در آکسفوردشایر آغاز کرد و سپس در کالج چاپ لندن حضور یافت تا به‌عنوان یک عکاس تجاری آموزش ببیند. کمی بعد وی تصمیم گرفت تا اشتیاقش به عکاسی منظره را دنبال کند و اواخر دهه‌ی ۱۹۷۰ به امریکا مهاجرت نمود. پیشینه‌ی مذهبی کنا کار او را با حس فراگیری از تامل و حزن آکنده است. مسیرهای چوبی که ظاهرا به جایی نمی‌رسند، افق‌هایی که مقصدهایی محال هستند، و مه و غباری که نمی‌توان ورای آن را دید، موضوعاتی هستند که در کار او مرتبا تکرار می‌شوند. آنها شیوه‌هایی بصری برای بیان معمای اصلی حیات‌اند: چرا به این دنیا آمده‌ایم و به کجا می‌رویم؟ متاثر از ریشه‌های کاتولیکش، کنا حرمت زیادی برای امر ناشناخته قائل است و این موضوع خود را در کار او به شکل اولویت‌دادن به اشارات تلویحی به جای توصیف‌کردن نشان می‌دهد. نواحی گسترده‌ی سفید، خاکستری و سیاه جایگاه مهمی در بسیای از ترکیب‌بندی‌های او دارند؛ اوقات سحر، و گرگ ‌و میش هوا، ساعات مورد‌علاقه‌ی کنا برای عکاسی هستند، یعنی زمانی که هوای غبارآلود و مه‌آلود، لبه‌ها و جزییات را محو و تار می‌کند. هنرمند می‌گوید: «به‌عنوان یک عکاس، این را که تنها اشاره‌ی غیر‌مستقیم می‌کنم، دوست دارم. این چیزی شبیه شعر هایکو است. من عناصر کمی را در اختیار می‌گذارم، نه اینکه تصویر جامعی را با تمام جزییاتش نمایش دهم.»
مایکل کنا در ۱۹۵۳ در ویدنس، لنکاشایر انگلیس به دنیا آمده است. کارهای او در بزرگ‌ترین موزه‌ها و گالری‌های دنیا به نمایش در آمده است و نگهداری می‌شود. وی نشان شوالیه‌ی هنر و ادبیات را از دولت فرانسه دریافت کرده است. کنا بیش از ۲۵ سال در خلیج سانفرانسیسکو سکونت داشته است و اکنون در سیاتل واشینگتن زندگی و کار می‌کند. تاکنون بیش از ۵۰ عنوان کتاب از آثار او به چاپ رسیده است.

www.dolbychadwickgallery.com

رونمایی از مجسمه‌ی هنرمند مکزیکی در لندن
لندن، انگلیس: ۲۳ اگوست از مجسمه‌ی عظیم هنرمند مکزیکی، ریولینو، با عنوان «شما» در میدان ترافالگار لندن رونمایی شد. نصب این مجسمه بخشی از مجموعه برنامه‌هایی است که به مناسبت سال رابطه‌ی فرهنگی مکزیک و بریتانیا تدارک دیده شده است. در ادامه، کارهای دیگر هنرمندان مکزیکی در نقاط متفاوت و در مقابل نمادهای شهر لندن به نمایش در خواهد آمد. این آثار، از جمله مجسمه‌های بزرگ جدیدی از سنگ آتشفشانی، برنز، و رِزین از مجسمه‌سازان مشهور ایوون دومنگه (۱۹۴۶)، خورخه یازپیک (۱۹۵۵)، پالوما تورس (۱۹۶۰)، و خوزه ریولینو (۱۹۷۳)، فعالیت‌های چهار نسل متوالی از هنرمندان مکزیک را نمایندگی می‌کنند. در مجسمه‌ی ۲۵ تُنی ریولینو، دو انگشت سبابه که از نظر وزن، رنگ و اندازه مشابه هستند، به شکل آمرانه‌ای به سمت هم اشاره می‌کنند. دو انگشت، به‌عنوان تاملی بر برابری انسان‌ها، از دور همانند دو چیز مجزا به نظر می‌رسند، اما به‌واسطه‌ی حضور در فضای میان انگشتان، بازدیدکننده باب گفت‌وگویی فراگیر را می‌گشاید. هنرمند می‌گوید: «در جهانی که آشکارا نابرابر است، کار “شما”، از بازدیدکنندگان دعوت می‌کند تا نگرش‌شان نسبت به مسئله‌ی بسیار مهم برابری میان ابناء بشر را مورد پرسش قرار دهند».
خوزه ریولینو مورنو وال، مشهور به ریولینو، در ۱۹۷۳ در جالیسکو مکزیک به دنیا آمده است. وی در بیش از ۶۰ نمایشگاه گروهی و ۳۵ نمایشگاه انفرادی در مکزیک و دیگر نقاط جهان حضور داشته است. او با کار «سکوت ما»، مشتمل بر یک چیدمان مجسمه‌سازانه‌ی عظیم که در نُه شهر اروپایی و در غرفه‌ی مکزیک در اکسپوی شانگهای به نمایش درآمد، به شهرت بین‌المللی رسید. ریولینو مناظر شهری را محیط مناسبی برای جلب توجه عموم مردم، باز‌کردن باب گفت‌وگو و بازی با مفهوم حافظه‌ی جمعی می‌داند. متاثر از مسائل کلیدی معاصر، کارهای ریولینو می‌کوشد به‌واسطه‌ی فرم، دریافت عموم از امر واقعی و سوررئال، و ملموس و ناملموس را رها سازد.

2
www.artdaily.org

نمایشگاه مروری بر عکس‌های هلن ون مین
لاهه، هلند: در طول بیست سال گذشته، هلن ون مین (متولد ۱۹۷۲) در میان عکاسان مهم جهان قرار داشته است. سبک به‌شدت متمایز او، و تصاویر ازلی و صمیمی‌اش از دختران جوانی که در آستانه‌ی بلوغ قرار دارند، تحسین همگان را برانگیخته است. اکنون، موزه‌ی عکس لاهه اولین نمایشگاه مروری بر تمام دوران فعالیت وی را برگزار نموده است. بلافاصله پس از فارغ‌التحصیلی از آکادمی Rietveld آمستردام در ۱۹۶۶، پیشرفت ون مین آغاز شد. در پی نمایشگاه‌های گروهی متعدد و یک نمایش انفرادی در گالریPaul Andriesse ، نمایشگاهی در Photographers’ Gallery لندن موفقیت چشمگیری برای وی به ارمغان آورد. از آن زمان، موزه‌های مهمی در هلند و دیگر نقاط جهان به خرید آثار او روی آورده‌اند. اگرچه ون مین همچنان به پیشرفتش ادامه می‌دهد و طیف گزینش موضوعاتش در طول بیست سال گذشته وسیع‌تر شده است، اما کارهایش همیشه همان اسلوب شخصی متمایز و منسجم را نشان داده‌اند. اثری از ون مین از هر نوعی که باشد ــ کارهای مستقل، تصاویر سفارشی، پرتره‌ی دختران جوان در توکیو و لس‌انجلس، یا تصاویر سگ‌ها ــ به‌راحتی قابل تشخیص است. شاخصه‌ی سبک ون مین، اتمسفر جاودانی و سحرآمیز تصاویر و استفاده‌ی همیشگی از نور طبیعی است. به دلیل اهمیت حیاتی نورپردازی در عکس‌ها، و همچنین شیوه‌ی ترکیب‌بندی دختران جوان، کارهای او گاهی با آثار نقاشان بزرگ گذشته مقایسه می‌شود؛ از بوتیچلی و ولاسکز تا پیشارافائلی‌های قرن نوزدهم. ون مین، مدل‌هایش ــ اغلب دختران جوان ــ را یا از میان حلقه‌ی نزدیکانش برمی‌گزیند یا آنها را در خیابان پیدا می‌کند. وی اهمیتی نمی‌دهد دختری که مدل اوست چه کسی است یا اهل کجاست. به همین دلیل هنرمند، آگاهانه از نامگذاری عکس‌ها خودداری می‌کند؛ در کار او هویت سوژه غیر‌ضروری است و عکس‌ها صرفا لحظه‌ای در زمان را نشان می‌دهند. برای تاکید بر فضای صمیمی عکس‌ها، کارها در قطعات کوچک ارائه شده‌اند تا بیننده مجبور شود برای دیدن‌شان به آنها نزدیک شود. در نمایشگاه حاضر بیش از ۹۰ قطعه از کارهای اولیه تا عکس‌های اخیر دیده‌نشده‌ی ون مین در معرض دید قرار گرفته‌اند.

3
www.fotomuseumdenhaag.nl

اولین نمایشگاه مریم جفری در سوییس
بازل، سوییس: تجربیات هنری مریم جفری ــ در برگیرنده‌ی ویدئو، عکس، متن، مجسمه، و اینستالیشن ــ جایی در نقطه‌ی تلاقی مردم‌شناسی فرهنگی و هنر مفهومی قرار دارد. اساس کار او بر پژوهش‌های واقع‌بینانه استوار است و اغلب شامل مجموعه‌ی قابل توجهی از داده‌ها و مطالب مستند است که مملؤ از دلالت‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی هستند. نوع برخورد او با این مضامین و جای‌دادن آنها در بستری جدید، بیش از آنکه با هنر به‌اصطلاح «پژوهش‌محور» مربوط باشد، با سنت عکاسی مفهومی ــ از اِد روشا تا کریستوفر ویلیامز ــ و سینما و تئاتر ارتباط دارد. برای این نمایشگاه در Kunsthalle Basel، با عنوان Generic Corner، که اولین نمایشگاه او در سوئیس و بزرگ‌ترین نمایشگاهش تا‌کنون است، وی ترکیبی از کارهای قدیمی‌تر را در کنار دو مجموعه‌ی جدید ارائه می‌دهد. این کارهای جدید شامل مجموعه‌ی Generic Corner، دربرگیرنده‌ی تحقیقات گسترده‌ی هنرمند در مورد محصولات غذایی و خانگی با برندهای نامعتبر است. بسیاری از این محصولات که دیگر در بازار توزیع نمی‌شوند، از نظر زیبایی‌شناسی، گرافیک نازلی دارند و همچنین بیانگر ایده‌ی آرمانی دستیابی به انبوه مردم از طریق محصولات کم‌هزینه و کم‌زرق و برق هستند. جفری اشیای واقعی را به شکل مجسمه‌های حاضرآماده ارائه می‌دهد، و در کنار آ‌نها، عکس‌ها و کارهای مبتنی بر متنِ مرتبط با پروژه را به نمایش می‌گذارد. او همچنین شکل بسط‌یافته‌ی پروژه‌ای با عنوان «فراخوان جمع‌آوری محصول: فهرست نوآوری» را ارائه داده، که چند سال پیش کار روی آن را آغاز کرده است. در این اثر هنرمند محصولات از پیش تولید شده، اما کمیابی را، که به دلایلی از بازار جمع‌آوری شده‌اند، نمایش می‌دهد. هر دو مجموعه‌ی جدید هنرمند، که به مسائل مربوط به تقاضای بازار، اقتصاد، و تاملاتی در مورد درخواست مصرف‌کنندگان می‌پردازند، با مضامین آثار گذشته‌ی جفری در ارتباط هستند و آنها را گسترش می‌دهند. مریم جفری (متولد ۱۹۷۲، کراچی پاکستان) در کپنهاگ و نیویورک زندگی و کار می‌کند.

4

www.kunsthallebasel.ch