حافظ روحانی، تندیس: در سالهای نه چندان دور بود که میدان امام حسین (ع)، از قدیمیترین میادین شرق تهران دچار تغییر و تحول شد و به شکل کنونیاش درآمد. به این ترتیب بود که با طراحی جدید، راه ماشینرو به یک زیرگذر در محدودهی میدان تبدیل شد و محوطهی وسیع میدان پر رفت و آمد سابق به شکلی جدید درآمد؛ به محوطهای دایرهای شکل به ابعاد بزرگ که فضای باز وسیعی را برای اجرای برنامههای با شکوه با حضور جمعیت زیاد فراهم میکرد. به این ترتیب طراحی قدیمی و مورد پسند در این میدان به مانند میدان ولیعصر عوض شد و حوضها و آبنماهایی که سابقاً این میدان را تزئین میکردند، به ساختار کنونی تبدیل شدند.
با اینحال طراحی کنونی میدان امام حسین (ع) با چند مشکل همراه شد که طراحان باید بر آنها فائق میآمدند؛ اولین مشکل تطابق دادن محوطهی وسیع تکیهها با یک میدان در مرکز شهر بود. فضای باز بسیاری از تکیهها از این جنبه اهمیت داشت که برای برگزاری مراسم باشکوه و پرجمعیت روزهای تاسوعا و عاشورا مناسب باشند. این در حالی است که میدان امام حسین (ع)، در مرکز یکی از پررفت و آمدترین نقاط تهران قرار دارد و در نتیجه جدا از کارکرد مذهبیاش باید به عنوان یک میدان در شهر تهران هم زیبا و مناسب باشد. مسئلهی دوم برمیگردد به سنتها و آیینهای عزاداری ابیعبداللهالحسین(ع). اگر باز به ساختار تکیهها رجوع کنیم، باید بر همان محوطههای باز تمرکز کنیم که فضایی گسترده را برای حضور دستههای مختلف عزاداری فراهم میکنند، این میادین و محوطهها معمولاً خالی از عناصر بصری هستند. سنتهای تجسمی عاشورایی بیشتر به شکل عناصر نشانهای تبلور مییابند که همین روزها هم میتوان آنها را بر روی علمها و نشانهها دید. این عناصر دارای مفاهیم رمزی و مذهبی هستند و قرنهاست که بدون تغییر در آیینهای مذهبی شیعیان تکرار میشوند.
پس طراحان میدان امام حسین (ع) برای فائق آمدن بر این مشکلات چند راه حل مختلف را در نظر گرفتند و کوشیدند که بر اساس الگوهای مختلف ذکر شده به یک طراحی جدید برسند. طراحان در ضلع شمالی میدان یک سکوی بزرگ طراحی کردهاند؛ محلی برای حضور مداحان و سخنرانان در ایام عزاداری سیدالشهدا. این سکو با ستونهای سنگین و قطور طراحی شده که ابهت این سکو را به رخ میکشد.
سه ضلع دور میدان با سازههای مشبکی طراحی شده که با ارتفاع بلند دور میدان را احاطه کردهاند. در ضلع جنوبی میدان و بر مبنای همان طراحیِ مبتنی بر ورقهای فلزی مشبک دو ستون بلند کار گذاشته شده است. این دو ستون به واسطهی طراحیاش و بر خلاف ارتفاع بلندشان حسی از سبکی را به بیننده القا میکنند. در واقع نوع طراحی این سازههای فلزی باعث میشود تا بیننده کاملاً سبکی را احساس کند و حسی از بالا رفتن به او دست دهد. اگر کسی در مقابل این ستونهای بلند بیاستد، تشویق میشود به آسمان نگاه کند، انگار که بالا رفتن به سوی آسمان آسان است. به نظر میرسد که این طراحی کاملاً با خواست و هدف سازندگان محوطهی بالای میدان همسوست. در کنار این سازههای بلند و سبک، چند ستون بلند هم در میانهی میدان نصب شدهاند با ارتفاع بلند که تا حدی در کنار سازههای فلزی بر ارتفاع و سبکی محوطه تأکید میکنند و همان حس رهایی را به بیننده میدهند.
سکوی بزرگ ضلع شمالی میدان اما برخلاف اهداف باقی سازهها ساخته شده. این سازه حالتی افقی دارد و با ستونها و سکوهای قطور ساخته شده. بر خلاف رنگ روشن ستونهای بلند، رنگ این سکو تیره است. همین موضوع باعث میشود تا این سکو برخلاف تمامی سازههای میدان امام حسین (ع) وزن زیادی را القا کند و حالت سبکی سازههای مشبک دور میدان و دو ستون مرتفع ضلع جنوبی را خنثی کند. هر چند که این سکو طبیعتاً و به خاطر ماهیت و کاربردش باید به این شکل ساخته میشده، ولی طراحان در اجرای آن از هیچ عنصر بصری عمودیای استفاده نکردهاند و این موضوع باعث القای حس سنگینی به سکو میشود و جذابیت فضایی سازههای دیگر را کماثر میکند.
در حاشیهی میدان، طراحان از عناصر بصری موجود در علمها استفاده کردهاند و طرحهایی را در ورودیهای محوطهی میدان کار گذاشتهاند. این عناصرِ مجسمهگونه احتمالاً به این دلیل در حاشیهی میدان و در ورودیها نصب شدهاند که رهگذران را آمادهی حضور در محوطهی میدان بکند. به این ترتیب بیننده با دیدن این عناصر بصری مجسمهگونه با هدف سازندگان میدان مواجه میشود. اشکال اما اینجاست که این عناصر به نسبت سایر عناصر بصری میدان بسیار کوچک هستند و بیننده، بهخصوص زمانی که در میانهی میدان ایستاده نمیتواند این عناصر بصری را ببیند.
میدان امام حسین (ع)، به قصد برگزاری مراسم مذهبی در مرکز تهران طراحی شده است، ولی میتوان فکر کرد که طراحی آن نیاز به دقت بیشتر و صرف وقت دارد تا محوطهی وسیع حاضر هم به مکانی مناسب برای برگزاری آیینها مذهبی و هم زندگی شهری تبدیل شود.
سلام به نظر بنده طراحی این میدان از بنیان اشتباه است و هیچ تفکری در مورد آن انجام نشده و همه مطالب بالا را که ذکر فرموده اید بدقت خواندم و بیشتر یکسری چرندیات است تا واقعیتهای علمی و هنر کسی که طراح این میدان بوده متاسفانه بهیچوجه با معماری و طراحی فضاهای مذهبی و امکان مقدس آشنا نبوده است و بسیار بسیار متاسفم که یک چنین پروژه هایی که میتوان از آنها بعنوان ملی نام برد در اختیار کسانی قرار میگیرد که هیچ پشتوانه ی علمی و هنری در این باره ندارم و از بابت ارایه مقاله ی فوق در رابطه با ویژگیهای این طراحی نیز متاسفم که یک سری مطالب که بیشتر به خزعبلات نزدیک است بخورد مردم میدهند حداقل خواهشم آن است که شما تحسین نفرمایید