پرونده پرتره
بخش دوم پرونده پرتره: چهرهنگاری در مصر باستان
مهسا کریمی
مصر از قدیمیترین تمدنهای بشری است و با توجه به تاثیراتی که بر تمدن یونان و روم داشته ، رگههایش در هنر امروز نیز دیده میشود. به گفتهی هرودوت، مصریان به حد افراط و بیش از هر نژاد و نوع بشری، مذهبی بودهاند. دین و اعتقاد همواره نقش مهمی در هنر و به خصوص چهرهنگاری و نمایش پیکرهی انسانی داشته است. تا پیش از عصر رنسانس پیوند ناگسستنی میان هنر و دیانت وجود داشته است. پیوندی که گاه به ممنوعیت و گاه به حمایت از چهرهنگاری و پیکرتراشی برپایهی اصول حاکم خود میپرداخته است. در مصر باستان، باورهای کاهنان و پادشاهان موجب رونق این هنر بوده است. ساختن مجسمهی متوفی و قراردادن آن در مقبرهی فرد و نیز سنت مومیایی کردن برای آرامش وی امری ضروری بوده است. در دورانی که خدمتکاران و بردگان فرد متوفی را برای آسایش و همراهیاش در مقبره میگذاشتند، هنر به دادشان رسید و پیکرهها جانشین انسانهای واقعی شدند. در کنار قواعد برآمده از اعتقادات و همچنین نظرات حامیان و کارفرمایان هنر مصر، قراردادهایی نیز بر اثر نیاز هنرمند شکل میگرفت .
در سه دورهی پادشاهی مصر باستان، بر اساس قواعد حاکمان، چهرهنگاری شکلهای مختلفی داشته است اما بعضی از اصول تغییری نکرده و به گفتهی “هربرت رید” هنر مصری را به علت دوام طولانی و دامنهی نفوذش میتواند به عنوان نمونهای از هنر ملی در نظر گرفته شود. ” قانون تناسبهای کمال مطلوب ، به عنوان قانون مناسب بازنمایی عظمت شاهانه ، کاملاً مستقل از واقعیت بصری ، پذیرفته و بهکار بسته شده بود. نمایش کلی اندامهای بدن در هنر پیکرتراشی مصری تا عصر بطالسمه دوام آورد، و در آن زمان این احتمال پدید آمده بود که نفوذ پیکرتراشی یونانی بتواند آن را به سوی رئالیسم هدایت کند. پیکرتراشی مصری، ظاهراً نسبت به نمایش رئالیستی بدن بیتفاوت بوده و ترجیح میداده است در جهت وفاداری به طبیعت، در هنر چهرهسازی که مصریان را رقیبی در این رشته نبود گام بردارد” [۱]. بعدها بر اثر مراودات سیاسی و روابط بازرگانی با آسیا و جزایر دریای اژه و همچنین گرایش به یکتاپرستی تغییراتی در آثار هنری مصر ایجاد شد. به همین ترتیب هنر مصر نیز بر آنها تاثیرگذار بوده است ، به خصوص بر هنر روم دورهی جمهوری که به عقیده صاحبنظران اولین نمونههای بارز چهرهنگاری به سبک امروزی است و آنچه که در واقع چهرهنگاری و بیان حالات شخصی فرد خوانده میشود.
نخستین کارفرمایان هنرمندان در مصر باستان ، روحانیان و پادشاهان بودند که به ایشان سفارش کار میدادند و آنچه هنرمندان خلق میکردند در خدمت دنیای پس از مرگ و در حقیقت در خدمت اعتقادات کاهنان و پادشاهان بود . در این میان نظر فردی هنرمند نقش کمرنگی داشته است. ” از هنرمند میخواستند به تصاویر و تمثالهای موقر و باشکوه و فاخر بپردازد و میخواستند که جهان بینی هنرمند ساکن و ثابت باشد و به هدفهای محافظهکارانهی ایشان خدمت کند. هر دو آنچه در قدرت داشتند به کار میبردند تا از بروز هر گونه نوآوری در هنر و ارائهی هر نوع اصلاحی در این عرصه ممانعت کنند، زیرا از بروز هر گونه تغییر در نظم مقرر اشیاء بیم داشتند و احکام سنتی هنر را از حیث حرمت و خدشهناپذیری همسنگ اعتقادات مذهبی تلقی میکردند”[۲].
این مساله نشان دهندهی اهمیت و تاثیرگذاری هنر است، به خصوص چهرهنگاری که میتواند نشان دهندهی وضعیت مردم یک سرزمین و دوران به تمام جهان و دورههای پس از خود باشد. شاید به همین دلیل و اهمیت است که در همان دوره هم هنر مصر به دو دستهی هنر کاهنان و هنر مردمی تقسیم شده بود ، هر چند که متاسفانه نمونههای باقی مانده از هنر تودهای بسیار کم است. ” استمرار تمدن مصری بیشک زاییدهی عوامل اقتصادی است، در مصر ممکن است دو هزار سال بگذرد و هیچ تغییر مشهودی در سبک پیش نیاید. ولیکن در اینجا لازم است دو سنخ هنر را که در مصر قدیم در کنار یکدیگر وجود داشتهاند از یکدیگر متمایز کنیم؛ یکی هنر کاهنی که به دست یک طبقهی کاملن مسدود از کاهنان ساخته میشد و دیگری هنر تودهای که در کنار هنر کاهنی، اما مستقل از آن، به دست مردم به وجود میآمد. این آثار برخلاف آثارکاهنان در مقبرهها و معابد نگهداری نمیشده است . ولی میدانیم که این هنر از حیث تغزل و صفا از هنر کاهنی برتر بوده است”[۳]. همواره هنرمندانی بودهاند که بدون توجه به سلیقهی حامیان و بر اساس ذوق فردی و نیازهای جامعه اثری هنری خلق کردهاند. البته در مواردی هم هنرمندانی به هر دوی این شیوهها پرداختهاند. هنرمند مصری مجبور به انتخاب بین طبیعتگرایی و انتزاع براساس عقاید حامیان و مبتنی بر قصد آنها بوده است تا بتواند زندگی کند و ماندگار شود. “تعیین کنندهی قصد هنرمند تنها ملاحظات زیباشناختی نیست بلکه نیات زیباشناختی باید خود با خواستهای عملی تطبیق کند. قالبهای گچی مشهوری که در کارگاه توتموسیس پیکرتراش در تلالعمارنه کشف شده نشان میدهد که این هنرمند مصری میتوانسته چیزها را به آن صورت که عادتاً ارائه میکرده است ببیند، و میپنداشت که در بسیاری از موارد دانسته و سنجیده از صورت و نقشی که در وجود این صورتکها میدیده است منحرف میشده است”[۴].
یکی از نکات مهم چهرهنگاری و پیکرتراشی انسان در دوران مصر باستان، توجه به قواعد نشان دادن چهره و به خصوص چشم از روبروست. چهرهی روبرو و بدن در هر وضعیتی که باشد. این وضعیت روبرویی بیشترین امکان مواجهه با مخاطب را برقرار میکند و به نوعی احترام به مخاطب و هم طلب احترام از مخاطب بوده است. ” کلیهی هنرهای درباری و سلطنتی که نظر به حرمت و شهرت دارند، همه واجد عنصری از حالت روبرویی هستند و بیننده را با کسی که کار را سفارش داده، یعنی با کارفرمایی که خشنود کردنش وظیفهی هنرمند است، مواجه میسازند”[۵]. این حالت روبرویی و نگاه مستقیم به چشم مخاطب از بین النهرین و مصر باستان تا هنر معاصر در چهرهنگاری مورد استفاده بوده است و به خصوص در عکاسی و سینمای این روزها بیشتر شاهد آن هستیم.
با گذشت زمان و به قدرت رسیدن آخناتون که انقلاب دینی و هنری ایجاد کرد، تغییراتی در فضای هنری و به خصوص چهرهنگاری صورت گرفت. ” آخناتون نه فقط از لحاظ اعتقادات مذهبی بلکه از لحاظ ذوق هنری نیز یک انسان انقلابی بود و با انتخاب استادان هر رشته، آگاهانه از یک سبکِ نو و آرمانِ نو در زیبایی شناسی، حمایت و آن را تقویت میکرد. بهترین شکل آن در نقشبرجستهی منقور از آخناتون و خانوادهاش دیده میشود. آنچه این سبک را متمایز میکند نه واقعگرایی بیشتر بلکه مفهوم جدید شکل است که میکوشد یخهای بیحرکتی سنتی هنر مصری را بشکند. حالتهای غیر رسمی و لطیف افراد با سرباززدن از تمام میثاقهای مربوط به جایگاه فرعون مجسم شدهاند و از یک نگاه جدید به بشریت حکایت دارند “[۶]. در واقع تغییرات به وجود آمده باز هم وابسته به حامیان و اعتقاداتشان بوده و به همین دلیل نمیتوان منکر نقش سفارشدهندگان و نیز نقش موثر دین در هنر شد، هرچند که بخشی از قواعد گذشته نیز همچنان باقی است و این مساله در بررسیهای اجتماعی هنر بیشتر مشهود است. ” غلبهی هنرمندانش بر آنچه خشک و مکتبی بود ، با مبارزهای که وی خود علیه پیروی تام از قواعد و سنتهای دینی پوچ و میان تهی میکرد، موافق و دمساز بود. درون مایههایی که انتخاب میشوند جلوه و بیان جهانی تازهاند ،لیکن با این همه دید از روبرو و شیوهی کمال پاینده و نسبتهایی که موافق با درجه و مرتبهی اجتماعی صاحب تصویر است در نظر گرفته میشود و در نتیجه بیتوجهی به حقایق همچنان شانه به شانهی بیشتر احکام و قواعد صحیح کار، در فعالیت است. به رغم طبیتگرایی زمان، این هنر هنوز درباری و ساخت آن از پارهای جهات یادآور روکوکو است: اسلوبی که به نوبهی خود گرایشهای ضد کلاسیک و فردگرا و شکلشکن بر آن چیدهاند ، و با این همه هنوز هنری است درباری ، تشریفاتی و قراردادی ” [۷].
مردم عادی همچنان از فضای هنر دور بودهاند، هر چند که هنرمندان خود از مردم بودند که به واسطهی توانایی و استعدادشان به این مقام میرسیدند، اما خیلی جایگاه ویژهای تا قبل از دوران آخناتون نداشتند، به طوری که حتی امضای آنها در زیر آثارشان دیده نمیشود. در دوران آخناتون اسم و امضای هنرمند وجود داشته و به گفتهی جانسن در بایگانیهای دربار عباراتی چون ” محبوب پادشاه و استاد آثار ” نیز دیده میشده، و این تا حدودی ارزش قائل شدن برای هنرمند آن دوره بوده ، البته هنرمندی که متحد و هماندیش با حامی قدرتمند زمان خود بوده و اندیشههای او را قابل رویت میکرده است. آنچه پیشتر با عنوان هنر تودهای از آن نام بردیم، در نظر برخی از صاحب نظران در چهرهنگاریهای چند نفره و بر اساس جایگاه و منزلت فرد تصویر شونده و یا وضعیت سکون و یا حین انجام کار بودن آن، نشان داده شده است. اعضای طبقهی حاکم در اسلوب رسمی و درباری ارائه میشوند، حال آنکه اعضای طبقات پایین اغلب در اسلوب طبیعی، به هر حال با توجه به آثار باقیمانده میتوان بر توانایی واقعگرایانه و تودهای تصویر میگردند. هنرمند مصری در اسلوبی غیر از آنچه حاکمان قرارداد کردهاند، مهر تایید نهاد. هر چند که روش نقاشان و پیکرتراشان مصری در بازنمایی زندگی حقیقی با روشی که ما بهکار میبریم متفاوت بوده است. در تاریخ هنر، مخصوصاً در تاریخ چهرهنگاری تقریباً پذیرفته شده است که هر گاه موضوع کار یک شخص پر اهمیت نباشد، از شدت رسمیت کاسته و بر درجهی واقعنمایی افزوده شود. تندیس چوبی معروف به “شیخ البلد” که متعلق به دوران پیش از حکمرانی آخناتون است، یکی از این موارد است. چهره به طرز حیرت انگیزی زنده نما است.
در ادامه به بررسی هنر چهرهنگاری در یونان و روم و نیز تاثیر هنر مصر بر آن خواهیم پرداخت. .
منابع:
[۱] | تاریخ هنر گامبریج . ارنست گامبریج . علی رامین . نشر نی ۱۳۷۹ |
[۲] | تاریخ اجتماعی هنر . آرنولد هاوزر. جلد یک . ابراهیم یونسی . انتشارات خوارزمی ۱۳۷۰ |
[۳] | معنی هنر . هربرت رید . نجف دریابندری . ۱۳۵۲ |
[۴] | تاریخ اجتماعی هنر |
[۵] | تاریخ اجتماعی هنر |
[۶] | تاریخ هنر جانسن . محمد تقی فرامرزی . انتشارات مازیار، ۱۳۹۴ |
[۷] | تاریخ اجتماعی هنر |