پرونده تعریف هنر | نظریه‌ی بیانگری

پرونده تعریف هنر
نظریه‌ی بیانگری expression
هنر چیست؟
سایت تندیس به قلم جاوید رمضانی

بخش قبلی را اینجا بخوانید:

برای سال‌های متمادی بازنمود یک ابژه در قالب مفهوم تقلید، مهم‌ترین تعریف از هنر بود و هنرمند به سان آینه‌ای از طبیعت بر ظواهر چیزها و کنش اجتماعی تاکید داشت.
در قرن نوزدهم میلادی با شکل‌گیری فضای سوبژکتیو هنرمندان از جهان بیرون به دنیای درون پناه بردند و مشغله‌ی آنان بازتاب ذهنیات در ارتباط با عینیات گردید.
تجربه‌های ذهنی ارزش والاتری در میان عقل جمعی انسان پیدا کرد. این تعامل دارای ویژگی مهم دیگری بود و آن تعهد به این جا و اکنون یعنی زمان و مکان می باشد.
چرا که ذهن با قرارگیری در مقابل این دو مقوله دارای چهارچوب و قالب می‌شود. آرجی.کالینگوود فیلسوف مکتب آکسفورد در سال ۱۹۸۳ کتابی به نام قواعد هنر نوشت که به این مسئله اشاره داشت.
کالینگوود سوال مهم هنر چیست را اینگونه پاسخ داد، که زیبایی شناسی سعی می‌کند تا با استفاده از تفکر برای مشکلات ناشی از موقعیت هنرمندان راه حل پیدا کند. موقعیتی که دیگر این جا و اکنون است.

نظریه‌ی بیانگری
هنرمندانی مانند سزان و تی.اس.الیوت اورا متاثر می‌کردند. گرچه باید نمود این تفکر را نخستین بار در جنبش رمانتیک مشاهده کرد. قبل از کالینگوود رمانتیک‌ها طغیان خودجوش احساسات نیرومند را هنر می‌دانستند و در واقع آنان اولین ساکنان جزیره درون گرایی در هنر بودند توجه آنان به زمان و مکان و تجربه زیسته هنرمند بسیار ارزشمند می‌نمود.

نظریه‌ی بیانگری
هنرمندانی چون دلاکروا و موسیقی دانانی چون بتهوون و چایکوفسکی تلاش کردند تا آثارشان تصویری از احساسات نیرومندشان باشد.
به همین دلیل است که جنبش رمانتیسیسم تاثیر گذار بود و تا سال‌های طولانی تداوم داشت. امروز جنبش های قرن بیستم مانند اکسپرسیونیسم آلمانی، رقص های مدرن و حتی شاید بتوان، سبک پاپ آرت را بازتاب مسیر رمانتیک‌ها دانست چرا که آنان در سفر به دنیای درون جهان هنری خود را شکل دادند.
نکته مهم دیگر در نظریه بیانگری تمایز میان هنر و صنعت بود. داشتن بیان در اثر هنری سه شرط مشخص دارد اول هنرمند، دوم مخاطب و سوم عواطف و احساسات .

Delacroix
صنعت شرط اول و دوم را پاسخ می‌داد ولی شرط سوم مورد شک قرار داشت به این ترتیب تمایز میان اثر هنری و کاری صنعتی چگونه مشخص می‌شود.
صنعتگر هم می‌تواند دارای عواطف و احساسات باشد. پاسخ نظریه پردازان بیانگری چنین بود؛ اگر اثر هنری از پیش کاربرد و یا شاکله کاملا مشخصی در ذهن خالق خود داشته و به قولی متعین و از پیش تعیین شده باشد یک اثر صنعتی خطاب می شود.
از سویی اثر هنری می‌تواند هیچ ماده خامی نداشته باشد ولی اثر صنعتی بدون ماده خام قابل تصور نیست. البته اثر هنری می تواند از لحاظ تکنیکی دارای نقصان باشد ولی کامل‌ترین تکنیک هم در غیاب قدرت هنری، اثر خوبی خلق نخواهد کرد.
اما سوال این است که آیا اثر هنری با نیت آغاز نمی شود؟ (نیت مساوی است با از پیش تعیین کردن)
البته می توان گفت اثر هنری حاصل جمع نیت و تعین با اتفاق و فضای غیر مترقبه است.

نظریه‌ی بیانگری

نظریه‌ی بیانگری

هنرمندان و نظریه پردازان بیانگری هنر را هم رتبه علم دانستند و کشف جهان ذهن را به عهده هنرمندان قرار دادند. این ارتقا به مقام هنر در عرصه شناخت انسانی اهمیت این نظریه را بیان می کند.
حال ببینیم چالش های این نظریه در کجاست. آنچنان که گفتیم هنر از منظر بیانگراها دارای سه وجه واجب است: اول هنرمند، دوم مخاطب، سوم عواطف و احساساست درونی.

نظریه‌ی بیانگری
پس اگر فردی مانند فرانسیس بیکن اثری خلق کند و یا هر فرد دیگری و آن را در پستوی خانه خود گذارده و اجازه دیده شدن اثرش را ندهد هنرمند نیست. کم نیستند هنرمندانی که پس از مرگشان کشف می شوند وآثارشان مشهود می شود. در سال ۲۰۱۳ مجموعه داری به نام جان ملوف عکاسی به نام ویوین مایر را به جهان معرفی کرد که در قید حیات نبود و آثارشان را کسی ندیده بود. آیا هنرمندی پرکار و قدرتمند بدون مخاطب امکان پذیر است؟ مایر هیچ مخاطبی نداشت.
با مفهومی که بیان گراها از هنر واقعی عرضه می کنند. بسیاری چیزها را که آشکارا هنر نیستند در خود جای می دهند.  و بسیاری چیزهای دیگر که تا امروز هنر نامیده شده اند را حذف می کنند.

نظریه‌ی بیانگری
فرض کنید زمانی که اندی وارهول برای گذران زندگی با مادرش کارت پستال تولید می کرد کارت پستالی برای تسلیت ارائه داده باشد، آیا آن آثار هنر به حساب می آمدند. احساسات، مخاطب و تولید کننده هر سه حضور دارند ولی وارهول هیچ گاه آن کارها را هنر نمی دانست و حالا اگر تولید کننده کارت پستال تسلیت گمنام باشد چه؟ بسیار بدتر.
این نظریه در عین حال بسیاری از آثاری که هنر به حساب می آمدند را حذف می کند. در واقع این مفهومی بسیارگسترده است چون هرگونه بیان تخیلی احساس را اثر هنری می داند. پس آنچنان که بیانگرها مفهوم کلمه بیان را به کار می برند تا چیزی هنر باشد، شرط کافی نیست .
آیا نقاشی تزیینی و یا روایت گری تصاویر مذهبی که کمتر بیان احساس هستند و در موزه ها و گالری ها دیده می شوند هنر نیستند.
نمونه هایی از هنر هم موجود است که تاریخ مشخصی ندارند و ما نمی دانیم که در زمان خود با چه هدفی تولید شده اند. مانند آثار تمدن های گذشته آیا اینان اثر هنری هستند یا اثر صنعتی؟ نظریه بیانگری هنر هم مانند نظری باز نموده در پاسخ به اینکه هنر چیست موفق نگردیده است که تعریف جامع و کاملی ارائه دهد. در بحث بعدی به نظریه فرمالیسم و یا فرم در قالب هنر می پردازیم.

نظریه‌ی بیانگری

[/one_half_last]