برگزاری نمایشگاهی از آثار ارس فیشر
سن فرانسیسکو، امریکا: گالری گاگوسیان نمایشگاهی با عنوان «ذهن تغییر میکند» از مجسمهها و نقاشیهای جدید اِرس فیشر برگزار نموده است. فیشر که از پرداختن به یک شیوهی بازنمایی واحد خودداری میکند، محدودیتهای خط، رنگ و شکل را بواسطهی مواد و سوژههای شگفتانگیز و برانگیزاننده گسترش میدهد. «ذهن تغییر میکند» تجربیات ساختاری متنوعی را گرد هم میآورد که در آنها فضا تقسیم، برش داده، و گشوده و منقطع میشود. در مجسمههای خطی فیشر، به نظر میرسد خط خطیهایی در هوا، با خودانگیختگی یک طراحی روی کاغذ یا صفحهی نمایش، ترسیم شدهاند. سه خط سیاه، سفید و قهوهای مایل به قرمز، با حرکت بازدیدکننده به دورشان فعال میشوند. متناسب با زاوبهی دید، آنها یا به شکل گمراهکنندهای دو بعدیاند، یا نازک و تیغ مانند هستند و تقریبا ناپدید میشوند.
در این میان، دیوارهای این محوطهی غیرمنتظره و به شکل عجیبی دیجیتال، با نقاشیهای جسورانه روی صفحات آلومینیومی برش داده شده، مورد تاکید و توجه قرار داده شدهاند. در این کارها، اجزای چهرهی انسان به صورت اشکال طبیعیِ روی هم افتاده اجرا شدهاند. اجزای عکاسی شده از لبها، بینی، و ابروهای خود فیشر، در این کارها از قید نمایش یک سلف پرتره رها شدهاند و در عوض به اشکالی با رنگهای روشن تبدیل میشوند که روی هم میلغزند، تغییر میکنند، و ذوب یا سخت میشوند. با این مجموعه، فیشر ساختارهای ترکیببندی نقاشیهای منظرهی بزرگ و مجلل را به یاد میآورد، با نمایش دو نیمه از صورت خودش به عنوان تودههایی طبیعی، که با ملایمت روی هم قرار گرفتهاند. فیشر با بازگشت دوباره و دوباره به ایده و نقش تعامل در هنر، همچنین تعدادی مجسمه با مادهای در نگاه اول مبهم ساخته، که نقش محیط و فضایی برای آسایش و فراغت را بازی میکند. از دور، چهار مجسمه به شکل مبلمان منزل به نظر میرسند که از گل رس قالب گرفته شده باشند.
با اینحال، وقتی فرد روی آنها مینشیند با شگفتی متوجه میشود که آن دو صندلی و نیمکت از گِل نیستند، بلکه از یک مادهی منعطف فوم مانند ساخته شدهاند. برای دستیابی به چنین کیفیت عجیبی از ماده، فیشر ابتدا اشکالی را با گل رس میسازد و سپس قالبهای ساخته شده از آنها را با فوم اورتان پر میکند، که خلل و فرج و برآمدگیها و اثر دست هنرمند در حال کار با گل را همچنان حفظ میکند.
از این رو، او همزمان حضور دست خود را مورد تاکید قرار میدهد و انکار میکند؛ وی ابتدا فرآیند کارش را آشکار مینماید و سپس آن را میپوشاند، و از بازدیدکنندگان دعوت میکند، بنشینند، مطالعه کنند و راحت باشند، تا درون این تجربیات سرگردان کنندهی شکلی و ساختاری، حضور داشته باشند. در این سه گروه کار، پژوهشهای شکلی فیشر، امر واقع، تخیلی و دیجیتال را در بر میگیرد. خطوط او، دو و سه بعدیاند؛ نقاشیهای او همزمان منظره و پرتره هستند؛ و مجسمههایش مبلمان و مواد خامند. «ذهن تغییر میکند»، سوالات تاریخ هنری را زنده نگه میدارد، ثبات را در هم میشکند و مروج بازی و تفکر است.
ارس فیشر(متولد ۱۹۷۳، زوریخ) در نیویورک زندگی و کار میکند. فیشر فعالیت هنریش را در سوییس با تحصیل در رشتهی عکاسی آغاز نمود. وی در نوزده سالگی به امستردام نقل مکان کرد و بعدها پیش از عزیمت به نیویورک در لندن، لسانجلس و برلین سکونت داشت. در برلین و نیویورک او با رودولف استینگل، کارگاه مشترکی را اداره میکردند. اغلب گفته میشود نگرش براندازانهی فیشر به هنر متاثر از جنبشهای ضد هنری نظیر نئودادا، Lost Art و Situationist International است. از زمان شروع نمایش آثارش در اواسط دههی ۱۹۹۰ او تعداد زیادی اشیای هنری، طراحی، کلاژ، و چیدمانهایی به بزرگی یک اتاق خلق کرده است. وی نمایشگاههای متعددی داشته و آثارش در مجموعههای مهم اروپا و امریکایی نگهداری میشوند.
www.gagosian.com
مروری بر نقاشیهای ورنر باتنر آلمانی
نیویورک، امریکا: گالری مارلبورو چلسی نمایشگاهی از آثار هنرمند افسانهای آلمانی، ورنر باتنر، با عنوان «نفوس بیچاره» برگزار کرده است. این نخستین نمایشگاه او در نیویورک از ۱۹۶۸ است که کلاژها و نقاشیهای جدیدش را شامل میشود. کارهایی که حوزهی گستردهای از ذکاوت و طنز سیاه، اما همدلانه، را نشان میدهند. این نقاشیها با جسارتی سرخوشانه اجرا شدهاند، که جاذبهی آنها را پیچیده میکند، و به مسائل سنگین تاریخ، فلسفه، اسطورهشناسی، اندوه و عزاداری میپردازند. میتوان گفت که همدلی واقعی، در پس صورت ظاهر کار وجود دارد و نقاشیها سرشار از نوع دوستی هستند. با شجاعت و آنچه برای درآمیختن موضوعاتی متنوع لازم است، از وینستون چرچیل تا یک سگ با کلاه گیس، باتنر سلسله مراتب و درجات را به هم میریزد و عدم ثبات خوشایندی را موجب میشود. عموما یک پالت رنگی تیره غالب است و باریکههایی از رنگ سفید و سیاه، اغلب فضای تصویر شدهی طبیعتگرانه را به هم میریزد، با شرههای رنگ متاثر از آبستره اکسپرسیونیسم. این نقاشیها که زبان هدایتگر آنهاست، با عنوانهای فراموش نشدنی و حضور گاه و بیگاه ترکیب متن و تصویر، استمرار فضای آموزشی بیتکلفی، فراخور یک استاد هنر قدیمی هستند. ورنر باتنر(متولد ۱۹۵۴، یینا، آلمان) در ۱۹۶۸ به برلین نقل مکان کرد، و در دانشگاه Freie این شهر در رشتهی حقوق تحصیل نمود. وی در ۱۹۷۹ در پروژهی کیپنبرگر به عنوان بخشی از نمایشگاه مشهور Elend شرکت کرد، و در ۱۹۸۲ در نمایشگاه گالری مارتین گروپیوس باو با عنوان «روح زمانه» حضور داشت که در آن دوران بررسی جامع و تعیین کنندهی هنر نقاشی محسوب میشد. همچنین در ۲۰۱۳ نمایشگاه مروری بر آثار باتنر در موسسهی ZKM کارلسروهه برگزار شد. امسال نیز دو جلد کتاب از نقاشیها و کلاژهای او از سوی نشر Black Dog منتشر شده است که برای اولین بار استفادهی پیچیدهی او از زبان را به انگلیسی ارائه میدهد. باتنر از ۱۹۸۹ استاد نقاشی دانشگاه هنرهای زیبای هامبورگ است.
http://marlboroughchelsea.com/
تحولات سودان جنوبی در عکسهای الینکا اِچِوِریا
امستردام، هلند: پیش از استقلال سودان جنوبی از جمهوری سودان در ۲۰۱۱، تاریخ این کشور پیوسته درگیر مناقشات و دو جنگ داخلی بود. مرزهای جمهوری سودان را، که در ۱۹۵۶ با پایان حکومت استعماری انگلیسی_مصری تاسیس شد، همان پیشینیان اروپایی با کمترین توجه به واقعیتهای فرهنگی و قومی منطقه کشیدند. اما استقلال سودان جنوبی اجازه داد که این مرزها تا حدودی از نو شکل بگیرند. با این حال این جدیدترین ملت و کشور جهان هنوز هم در هرج و مرج به سر میبرد. مجموعهی« شکلگیری سودان جنوبی» از الینکا اِچِوِریا روند آماده شدن برای روز استقلال در پایتخت سودان جنوبی، جوبا، را در ۲۰۱۱ ثبت میکند. این مجموعه که در سه فصل تنظیم شده است، ایدهی شکلگیری یا تبدیل شدن را به مثابهی نوع پوشش افراد ارائه میدهد؛ یونیفورمهای نظامی و مذهبی جریان پویای نهفتهی میان سوژهها را شکل میدهند. اگرچه این لباسها ممکن است مفهوم اتحاد ملی را مطرح کنند، اما چیزی که اچوریا ارائه میدهد مجموعه پرترههای خودمانی واقعا تکان دهندهای هستند که ورای میهن پرستی مرسوم در زمان خود آگاهی ملی است؛ خود آگاهیای که در مورد سودان جنوبی نمیتواند به هیچ وجه در ۲۰۱۱ مفهوم کاملا محقق شدهای باشد. تبدیل شدن یا محقق شدن یا شکلگیری(Becoming) در فلسفهی کلاسیک غرب به هر تغییری در رابطه با دستیابی به استعدادهای بالقوه دلالت دارد. این کلمه همچنین به نوعی حرکت از یک سطح از استعداد بالقوه به سطح بالاتری از امور بالفعل اشاره میکند. تحقق و تبدیل شدن، یک فرآیند است، یک جریان پویا که هرگز در زمان، ثابت نیست. وقار پرترههای اچوریا، و ظاهر آرام و مصمم سوژهها، به نظر میرسد از لحظهی تاریخی که در آن عکاسی شدهاند، میگریزند. اچوریا نظر ما را به پیشبینیهای اضطرابآور برای آیندهی سودان جنوبی جلب میکند؛ هیچ کدام از سوژههای او خوشی را ابراز نمیکنند. الینکا اچوریا(متولد ۱۹۸۱) یک عکاس بریتانیایی_مکزیکی است که در رشتههای مردمشناسی اجتماعی و توسعه در دانشگاه ادینبورگ و عکاسی در مرکز بینالمللی عکاسی در نیویورک تحصیل کرده است.
www.theravestijngallery.com
برپایی نمایشگاهی از مجسمههای بوسکو سودی
نیویورک، امریکا: گالری پل کازمین از برپایی نمایشگاهی از آثار بوسکو سودی(متولد ۱۹۷۰، مکزیکو سیتی) خبر داد. ساخت مکعبهای گِلی توپر هنرمند، که در بنیاد و کارگاهش در شهر اوآخاکا انجام میپذیرد، با جمعآوری خاک رس از دامنهی یکی از کوههای محل آغاز میشود. سودی سپس خاک را با شن و آب مخلوط میکند و این مادهی خام اولیه را با دست به صورت مکعبهای ۶۰ سانتیمتری شکل داده و آنها را ساعتهای متوالی در یک کوره حرارت میدهد. نتیجه کار اشیایی هستند بیانگر هندسهای ناقص و ازلی که نشان اتفاقی بودن فرآیند کار را بر خود دارند. چهار مکعب در قالب ستونهایی روی هم چیده میشوند و اشکال معمارانهی توتممانندی را تولید میکنند که مخاطب میتواند در میان آنها حرکت کند. داکین هارت، کیوریتور موزهی نوگوچی، میگوید: «آنها تنها از خاک هستند؛ آنها ظرفهایی برای نگهداری و همچنین ساخته شده از همین ماده هستند.» سودی برای نقاشیهای تک رنگ متراکمش از ترکیب رنگمادهی خام با خاک اَره، خمیر چوب، الیاف طبیعی و چسب شناخته میشود که به صورت لایه لایه روی بوم به کار گرفته میشوند. در حالی که کار خشک میشود، سطح آن شروع به ترک خوردن میکند، که به معنای واگذار کردن یک نقش فعال در ترکیببندی اثر به کیفیات ذاتی مواد است. او همچنین برای مجسمههایش از سنگهای آتشفشانی مشهور است. این مجسمهها از سخت کردن ماگمای آتشفشانی ساخته میشوند که هنرمند با لعاب سرامیک و فلزات گرانبها آنها را میپوشاند و در دمای بالا حرارت میدهد. او سطح سنگهای آتشفشانی را تغییر میدهد تا کارهایی ساخته شده از عناصر طبیعی بسازد که تحولات زمینشناسی را با تکنیکهای سنتی و معاصر خلق هنری ترکیب میکند. آثار سودی در سطح بینالمللی نمایش داده شده است و در مجموعههای خصوصی و عمومی نظیر موزهی ویترا سوییس، و مجموعهی بانک دویچهی نیویورک نگهداری میشود. سودی موسس بنیاد کاسا وابی است؛ یک مرکز هنری و سکونتگاهی برای هنرمندان در اوآخاکا مکزیک که به منظور ترویج و تشویق تبادل ایده میان هنرمندان کشورها و رشتههای مختلف تاسیس شده است.
www.paulkasmingallery.com