انسان وانهاده، نمایشگاه رنگ رخسار محمد علی بنی‌اسدی

انسان وانهاده | نگاهی به “رنگ-رخسار”محمد علی بنی‌اسدی
نمایشگاه نقاشی‌های محمد علی بنی‌اسدی در گالری “ساربان” به هنربانی امیر سقراطی

سایت تندیس به قلم سحر افتخارزاده 


هنر محمد علی بنی‌اسدی را نمی‌توان به یک مدیوم مشخص محدود کرد، با این وجود در نمایشگاه رنگ-رخسار، بنی‌اسدیِ نقاش را می‌بینیم. امیر سقراطی در یادداشت خود بر نمایشگاه، تصویری کلی از پایه‌های تفکر این هنرمند و تفاوت‌های آثار تازه‌تر او با گذشته به دست می‌دهد و در قسمت‌هایی با توصیفات شاعرانه مخاطب را برای مواجهه با هجوم رنگ آماده می‌کند. این مجموعه شامل بیست و دو تابلو است که می‌توان در سه قسمت مجزا بررسی کرد؛ نخست آثاری که لحن روایی و نشانه‌شناسی اسطوره‌ای در آن‌ها مشهود است، دوم آثاری که ارجاع تاریخ هنری دارند و سوم پرتره‌هایی تک افتاده در ابعاد کوچک. آثار این مجموعه -جز در مواردی اندک- ابژه هماره مکررِ تاریخ هنر نقاشی را در وجوه مختلف آن احضار می‌کنند و البته از آن فراتر می‌روند؛ آن ابژه همیشگی “زن” است.

محمد علی بنی‌اسدی
در تابلوهای دسته نخست، با تصویرِ انسان در وضعیتی نمادین و در ارتباط بی‌واسطه با کهن الگوها روبرو هستیم که گویی در کسوت آنیما ظاهر می‌شود اما در دیگر آثار وجوهی خودآگاهانه و ملموس‌ می‌یابد. در اینجا او نماینده یک کاراکتر نیست بلکه یک تیپ است؛ مخاطب با داستانِ شخصی هنرمند مواجه نیست بلکه با قصه سروکار دارد، با همان وضعیت بی کنشِ زمان “یکی بود یکیی نبود”. انسان در این آثار در حال استحاله به امر مجرد است و خلاصه‌سازی‌های کوبیستی در اینجا برای نقاش یک مطالعه دیداری نبوده بلکه وسیله تجرید فرم در خدمت معناگرایی است. محمد علی بنی‌اسدی
در گروه دوم، هرکجا که می‌توان ارجاع به رفتار نقاشانه و نوع دیدن را به جای ارجاع مستقیم فرم و ترکیب‌بندی دنبال کرد، نقاش در از آن خود سازیِ بخشی از تاریخ هنرموفق‌تر بوده است. آنجا که تلفیقی از رویکردهای مدرن نقاشی با مهارت هنرمند گرد می‌آیند مخاطب با نگاهی تازه در حوزه دیدن روبرو است اما برای نمونه در دوشیزگان آوینیون، دیدن به سبک کوبیسم به چالش کشیده نشده بلکه تنها ظاهر فرمِ کوبیستی در جهت احضار اثر مورد ارجاع برای سوار کردن اثر تازه بر بستر معنایی آن به کار گرفته می‌شود. اثر مورد ارجاع قالبی است در دست نقاش برای به تصویر کشیدن زن در وجوه مختلف آن؛ در وجه جادووش، در تیپی ازلی، در تصویری اغواگر و در کاراکتری روزمره و آشنا. محمدعلی بنی اسدی
تصویر زن در آثاری که از نظر زمانی، اواخر مجموعه محسوب می‌شوند به سوی تیپ زن اغواگر کاملا زمینی متمایل می‌شود. اما در این میان زاویه‌ای دیگر از زن نیز در تعدادی آثار به چشم می‌خورد که باز وجهی ازلی به آن می‌دهد و آن زن-مرد است. دخترانی با موی کوتاه و بدنی قرص و محکم و صورت‌هایی بی‌حالت که می‌توانند در آن واحد هم زن و هم مرد باشند. حذف جنسیت از این پرتره‌ها بویژه در آثار کوچک که در آن از تراکم تاش‌های رنگی خبری نیست و نقاش توانسته با چند حرکت ساده به موفق‌ترین آثار این مجموعه دست یابد، تصویری بکر از انسان بی‌روح و بی‌حالتی نشان می‌دهد که با لبخندی گنگ یا نگاهی خیره مثل ماسک یا عروسکی بی‌احساس خشک شده است. این پرتره ها تصویری واقعنمایانه تر از انسان تنهای معاصر به دست می‌دهند. در این آثار هنرمند توانسته از اغواگری عمل نقاشانه و بازیگوشی رنگارنگ دیگر آثار عبور کند و در کادری کوچک آرام بگیرد. در اینجا که همه چیز حذف می‌شود، کادر بسته می‌شود و دیگر نیازی به پرکردن خلاء هستی متجلی در بوم نیست، راحتی و ناخودآگاهی هر تاش مجال حضور می‌‌یابد. محمد علی بنی‌اسدی
با وجود این دسته بندی، هنرمند استراتژی مشترکی را در خلق اغلب آثار این مجموعه پی گرفته است. در اکثر آثار بزرگ با یک پترنِ انتزاعیِ اکسپرسیو مواجه هستیم که یک استخوان بندی مرکزگرا آن را متمرکز می‌کند. پالت رنگی متنوع مجموعه که تسلط و جسارت هنرمند را به نمایش می‌گذارد، مخاطب را در‌بر‌می‌گیرد و لایه لایه تا خاکستری سرد زیر آستر فرو می‌برد. اما هنرمند او را در این پیچش‌های رنگارنگ رها نمی‌کند و با عنصری ایستا به این آشفتگی انسجام می‌بخشد. محمد علی بنی‌اسدیاین نیاز به ایستایی فرم و از طرف دیگر پویایی بی‌محابای رنگ، رفتاری دوگانه است که اثر را در نقطه‌ای امن نگه می‌دارد. نقاش مدام بین رها کردن و پاگیر کردن خود، میان احساس و تعقل در رفت و آمد است. آنچه عصیان او را مهار می‌زند خود را در ترکیب بندی مرکزگرا و گاه قرینه، تمامیت و یکپارچگی بدن و دورگیری‌های مشخص نمایان می‌کند. این عنصر مرکزی، یا همان مسئله اصلی هنر بنی اسدی که همچون قهرمان قصه در مرکز کادر قرار می‌گیرد، انسان است؛ انسانی وانهاده که در تلاش است با اتصال به هویتی جمعی به تلاطم شرایط زیست فردی خود انسجام ‌دهد.محمد علی بنی‌اسدی

محمد علی بنی‌اسدی
نقد نمایشگاه قبل به قلم سحر افتخارزاده را اینجا ببینید:

مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر

مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران  و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند  و مدرس نقاش کانادایی .

0 comments
طبیعت بیجان

نابجایی، نقد نمایشگاه طبیعت بیجان با حضور ۴۳ هنرمند

نابجایی، نقدی نمایشگاه طبیعت بیجان با حضور ۴۳ هنرمند نمایشگاه گروهی «طبیعت بیجان» با هنربانی هانی نجم در گالری فردا سایت تندیس به قلم سحر افتخارزاده هانی نجم به درستی خود را نقاش می‌داند و مایل نیست مشخصا عنوان کیوریتور یا هر ترجمه‌ای برای این کلمه را به خود نسبت دهد. اما به هر روی، این هنرمند نمایشگاهی گروهی با موضوعیت طبیعت بیجان ترتیب داده است. هانی نجم هنرمند خلاقی است که در روند کاری خود، رویکرد متفاوتی نسبت به […]

0 comments

مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر

مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران  و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند  و مدرس نقاش کانادایی .

0 comments
هنر و تجارت

پیوند میمون هنر و تجارت

پیوند میمون هنر و تجارت نگاهی به گشایش مجموعه نمایشگاهی سرفیس Surface در ساختمان تجاری هدیش سایت تندیس به قلم سحر افتخارزاده گالری ایرانشهر با همکاری گروه طراحی هدیش مکان جدیدی را در ساختمانی تجاری با همین نام به فعالیت هنری-اقتصادی خود اختصاص داده و به نوعی ویترین جدیدی برای ارائه هنر پیشنهاد کرده است. این مکان تازه دربردارنده فضای نمایش و فروش آثار، برگزاری رویدادها و نشست‌های هنری و مجموعه دوازده آتلیه برای هنرمندان گالری ایرانشهر است. محوطه وسیع […]

0 comments

 

نویسنده