کاوه ایرانی | خیال بافی، حالی که هر لحظه گذشته می‌شود

نقد نمایشگاه کاوه ایرانی «خیال بافی – اقتباسی از گذشته و حال؛ حالی که هر لحظه گذشته می‌شود.»

گالری زیر زمین دستان

سایت تندیس به قلم حافظ روحانی


کاوه ایرانی
زمان بازیچه است، بازی کن

اسمبلاژهای کاوه ایرانی هم از هنرمندان موسوم به نئودادا اقتباس می‌کند و هم با ترکیبی از عناصر تجسمی دم‌دستی فضای بصری پویایی را برای‌مان می‌سازد. از یک طرف واجد کیفیت تجربی است و از سوی دیگر آن‌قدر با دقت اجرا شده‌اند که بیننده را با ترکیب بصری چندگانه‌اش همراه کنند. از طرف دیگر اما مجموعه آثار کاوه ایرانی واجد یک مضمون‌پردازی پر از طنازی هم هست که در کنار کلیت آثار به نمایش درآمده سلسله‌ای از تداعی‌های معنایی را در ذهن متبادر کنند.

کاوه ایرانی
مجموعه‌ی حاضر تحت عنوان کنجکاوی‌برانگیز «خیال‌بافی – اقتباسی از گذشته و حال؛ حالی که هر لحظه گذشته می‌شود» شامل چند اثر با حال و هوا و اجرای کم و بیش مشابه است، با این‌حال هنرمند در دامنه‌ی به‌نسبت محدود فکرها آن‌قدر نمونه‌های گوناگون ساخته که بیننده را از تماشای اشکال مشابه دچار ملال نکند. پس در حالی که در ورودی دستان با چهار اثر کم و بیش شبیه مواجه می‌شویم، به سرعت بر دیوار دوم نمونه‌های گوناگون دیگری از آثار را می‌بینیم که هر کدام نه فقط تکه‌ای از جورچین کلی نمایشگاه را ساخته‌اند که در عین‌حال با ایجاد تنوعی بصری در قالب فکر اصلی مجموعه را از یکنواختی درمی‌آورند.کاوه ایرانی
اما این تنوع بصری که مشخصاً در اجرای واریاسیون‌های مختلف آثار نمایشگاه به چشم می‌آید به عمل‌کرد هنرمند در اجرای هر تک‌اثر هم معنی می‌دهد؛ پس کم و بیش هر کدام از آثار مجموعه‌ی « خیال‌بافی…» واجد دو یا چند سطح بصری مختلف است. به این ترتیب واریاسیون‌های هنرمند که در اشکال اجرایی مختلف آثار دیده می‌شود در اجرای منفرد هر تک‌اثر هم به چشم می‌آید.کاوه ایرانی

بر این اساس عنوان نمایشگاه که واجد بازی‌ای با حال و گذشته است، به شکلی بصری در تنوع شکلی هر اثر ساخته می‌شود و لاجرم بیننده را تشویق می‌کند تا در این فضاها به دنبال مضمون مورد نظر هنرمند بگردد. به واقع در نمونه‌های بزرگ‌تر خود فضای بصری هر اثر نه فقط از دو بخش مجزا تشکیل شده‌ که در عین‌حال خود پرده نیز به طور مشخص از دو تکه‌ی جداگانه ساخته شده، دو تخته‌ی چوبی انگار که به هم متصل شده‌اند. پس صحبت فقط از دو سطح بصری مجزا نیست که مشخصاً هنرمند ترجیح داده که تفاوت را در شکل سرهم کردن خود پرده‌‌ها هم ایجاد کند.کاوه ایرانی
اما به کارگیری لوله‌ی بخاری در آثار به طور ضمنی به بیننده امکان خیال‌پردازی می‌دهد (واژه‌ی خیال‌بافی در عنوان نمایشگاه تداعی می‌شود). این لوله‌ی بخاری نه فقط سطح بصری تازه‌ای را به اثر اضافه می‌کند که در عین‌حال با بازی هنرمند تداعی‌گر حتی دستگاه گوارش هم هست. در حالی که در تعدادی از آثار این فضای محصور در داخل لوله دو سطح کاملاً جداگانه را بر روی اثر ممکن ساخته در نمونه‌های دو تکه، لوله به شکلی با تمامیت اثر یک بازی بصری را باعث می‌شود؛ به واقع هنرمند با جدا کردن دو سطح از یک‌سو و اضافه کردن لوله‌ بخاری نه فقط به دو فضای بصری متفاوت دست پیدا کرده که تداعی فضای بیرونی و داخلی را هم ممکن کرده است، پس اگر فضای بالایی را بیرون در نظر بگیریم (به واسطه‌ی بیرون‌زدگی لوله بخاری)، فضای وسیع‌تر پایین‌تر می‌تواند درون را نمایندگی کند (در پاره‌ای از آثار این تداعی از طریق نوع اجرای هنرمند تسهیل می‌شود). کاوه ایرانی
با این‌حال آن‌چه ما در این‌جا فضای داخلی خواندیم، به گونه‌ای متفاوت در نمونه‌های دیگر هم به شکل منفرد به چشم می‌آیند. به این ترتیب اگر لوله‌ها را به واسطه‌ی بیرون‌زدگی‌شان فضای خارج در نظر بگیریم، این مجموعه از آثار را می‌توان معادل درون فرض کرد. پس بر اساس همین تداعی‌ها خیال‌بافی به نوعی در قالب یک فرایند انتقال از بیرون به درون به چشم می‌آید. ولی در نظر گرفتن این دو فضا به عنوان گذشته و حال کم و بیش توسط هنرمند در آثار تبیین نشده و کاوه ایرانی کوشیده تا با عنوان نمایشگاه‌اش این ترکیب را کامل کند، یعنی بیننده را تشویق کند تا بیرون را مثلاً به عنوان حال در نظر بگیرد و درون را معادل گذشته. کاوه ایرانی
نمایشگاه کاوه ایرانی از جهت بازیگوشی هنرمند در اجرای آثارش کم و بیش موفق است و دیدنی. به این ترتیب او به مدد این کنار هم چیدن مواد کار یک بازی تازه‌ی بصری را فراهم کند و از تکرار الگوی آشنای مواجه با این مفهوم که معمولاً در قالب یک ایده‌ی نوستالژیک متوقف می‌شود، فرار کرده و تعبیری تازه را برای‌مان آماده کند. «خیال‌بافی – اقتباسی از گذشته و حال؛ حالی که هر لحظه گذشته می‌شود» تجربه‌ای جالب است و از همین‌رو دیدنی و جذاب.کاوه ایرانی

نقد نمایشگاه‌های قبل به قلم حافظ روحانی را اینجا ببینید:

مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر

مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران  و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند  و مدرس نقاش کانادایی .

0 comments
آرشیو گرافیک کارگاه نمایش

آرشیو گرافیک کارگاه نمایش در طراحان آزاد

درباره‌ی نمایشگاه « آرشیو گرافیک کارگاه نمایش » در طراحان آزاد تا تاریخ جای افسانه را بگیرد شاید سایت تندیس به قلم حافظ روحانی ۴ دهه حتی پس از پایان فعالیت‌های کارگاه نمایش و تعطیلی همیشگی‌ این نهاد هنوز محل رجوع است، هنوز در هاله‌ای از ابهام مانده و هنوز تاریخش با حسی از احترام و تحبیب نقل می‌شود. با این‌حال سرنوشت آدم‌های کارگاه متفاوت بود، نفرین کارگاه دامان بسیاری را گرفت و بسیاری را به اوج رساند، هر چند […]

0 comments

مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر

مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران  و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند  و مدرس نقاش کانادایی .

0 comments
مرجان نعمتی گالری گلستان

نقد نمایشگاه یادآورها، آثار مرجان نعمتی در گلستان

نقد نمایشگاه «یادآورها»، آثار مرجان نعمتی در گلستان خط باریک گریزان سایت تندیس به قلم حافظ روحانی شاید از سر بخت باشد یا اتفاق که «عکاسی چهره‌نما» به موضوع سه اثر از مجموعه‌ی جدید آثار مرجان نعمتی تبدیل شده است. این تمایل به تصویر کردن این عمارت از بخت، اتفاق یا اقبال جدا از جنبه‌های بصری که به احتمال زیاد هنرمند را جذب این مغازه‌ی قدیمی کرده، از جنبه‌ای کاملاً استعاری یادآور یک شباهت هم هست، یادآور تکرار مجدد معنا […]

0 comments

نویسنده