محمد حسن جواهری، نقاش زندگی
بازتاب جهان ذهنی هنرمند از زیستن
به بهانه نمایشگاه نقاشی محمد حسن جواهری در گالری سیمرغ سمنان
سایت تندیس به قلم غلامرضا سماوی
محمد حسن جواهری (زاده ی سال ۱۳۳۴ خورشیدی) جز نسل دوم نقاشان نوگرای سمنان است. نسلی که به واسطهی زیرکی والدین و مدیریت صحیح آموزشی در سالهای دبستان به کانون پرورش فکری هدایت شدند و بازیگوشی و شیطنتهای کودکانهی خود را با رنگ و قلم مو همراه کردند. این نسل طلایی به واسطهی دو معلم دلسوز (استاد یدالله درخشانی و استاد اسدالله شریعت پناهی) که خود دانش آموخته هنر بودند رشد کرد و پرورش یافت. علاوه بر جواهری، محمد علی بنی اسدی، حبیب درخشانی، رضا درخشانی، مجید درخشانی، احمد امین نظر و مسعود سعدالدین را نیز میتوانیم نام ببریم. از این جمع جز جواهری، بقیه برای ادامه تحصیل در رشته هنر به تهران رفتند و امروز نقاشان/هنرمندان بزرگ و پر آوازهای هستند، برخی در ایران و برخی در دنیا. جواهری اما به آن شهرت و آوازه نرسید اما در خاطرهی تاریخی ِهنرِ این شهر ماندگار شد. ماندگاری او دو دلیل اصلی دارد : اول تداوم او در راهی که انتخاب کرد یعنی هنر.
جواهری به طور مداوم و حتی در سخت ترین سالها هم دست از نقاشی برنداشت. به پرکاری مشهور است و انرژیِاش مثال زدنی. جواهری از دهه ی ۵۰ تا امروز حدود چهار دهه است که نقاشی میکند. دومین دلیل مانایی جواهری تاثیرگذاری او بر نسلهای بعد از خود است. گشاده دستی او در آموزش آنچه که با تجربه و تمرین آموخته است؛ او را معلمی سخاوتمند و موثر ساخته است.
واسیلی کاندینسکی نقاش روسی سده بیستم معتقد است: «آفرینش یک اثر هنری در حکم آفرینش یک جهان است». با قدری تسامح میتوان مهمترین آثار نقاشی جواهری در طول سه دههی اخیر را در دو حوزهی «مردم نگاری» و «موضع نگاری» جای داد. مردم نگاری به معنای نماش صحنههای زندگی مردم عادی است. چنانچه نشانهای از مضمونهای مذهبی و اساطیری یا اشخاص معین و مشهور در آن دیده نمیشود. موضع نگاری نیز به معنای بازنمایی ویژگیهای طبیعی و ساختمانی یک مکان معین است. موضع نگار غالبا سعی میکند اطلاعات دقیقی را از یک محل ارائه دهد.
اما آنچه انکار ناشدنی است اینکه جواهری در این دست از آثار از تعاریف کلاسیک عبور میکند و پا را فراتر از دنیای بازنمایی صرف میگذارد. جواهری با تجربهی زیستی خود و نگاهی پیوسته به زادبوم خود به دنبال خلق جهان ذهنی و درونی است. جهانی که از میان تکیه ناسار در سمنان آغاز میشود و تا طبیعت بکر روستاهای فیروزکوه گسترده میشود. علایق و دلمشغولیهای دیگر جواهری نیز در خلق این جهان به یاریاش میآیند. انچنانکه نقاشیهایش نشانههایی از جواهریِ بازیگر و شاعر و گویش ور دارد. این هم آوردی علایق و انسجام آن در نقاشیهایش به شکلی درست و دلنشین بازنمود پیدا میکند. جواهری همانقدر که به گویش سمنانی علاقه دارد به خانههای کاهگلی و دالانهای کهنه دژ به چشم موضاعاتی در خور توجه برای نقاشی نگاه میکند.
در نمایشگاه اخیر، جواهری از دو ابزار بیانی و بصری متفاوت برای خلق دنیای خود بهره میگیرد. این تفاوت نه در جهت پراکندگی ذهنی نقاش بلکه در بازنمایش حالات ذهنی و حس درونی وی از سوژههایی که انتخاب کرده است آشکار میشود.
در بخشی از آثار مخاطب با آثاری امپرسیونیستی برای نمایش طبیعت و یا منظرهای از معماری سنتی روبرو است. ضربه قلمها با اطمینان بر بوم نشسته است و بداهگی در رنگگذاری جان طراحی را در نقاشیها حفظ کرده است. پالت رنگین و تنوع در بافتها کسالت موضوعات تکراری را از چشم مخاطب دور نگه میدارد. انتخاب کمپوزوسیونهای پویا و در عین حال منسجم، همنشینی خوشآیند رنگها به علاوه بازی نور و سایهها مجموعا ترکیبی لذتبخش و دلنشین به مخاطب ارائه میدهد، آنچنانکه حس میکند در لذت تماشای جهان نقاش سهیم است. مهارت و دانش نقاشی، اولین نیاز خلق این جهان است آنچه که جواهری با تجربه و تکرار به دست آورده است. منظره پلکانی شهر فیروزکوه، کوچههای روستای آبخوری و خیابان امام سمنان از این دست هستند.
ناگفته پیداست که جستجوهای هوشمندانه و زیرکانهی جواهری برای کشف دوباره و چندبارهی دنیای پیرامون، آثارش را از قاب منظرههای عامه پسند بازاری دور کرده است و ازین لبهی تیغ به سلامت عبور کرده است.
دستهی دوم آثار ارائه شده در نمایشگاه، آثاری اکسپرسیونیستی است. نقاش به مدد انتخاب زاویه دید خاص، پالت رنگی پر کنتراست، رنگ گذاری با لایههای ضخیم، ضربه قلمهای درشت و محکم سعی دارد از جنبههای بازنمایانهی اثر کم کند و لایههای بیانی آن را پر رنگتر کند، آنچنانکه شناخت و درک موضع یا محل در درجهی دوم اهمیت قرار میگیرد. سوژه توسط ذهن نقاش استحاله شده است. به مدد شکلهای رنگین سازمانیافته، جهان مرئی به دنیایی دیگر که در ذهن نقاش واقعیت مییابد، بدل شدهاست. جهان برونی در مجازی از شکلهای رنگین و نمادین بازآفرینی میشود، در عین حال که میتواند بازتابی از جهان درونی هنرمند باشد.
اینجاست که نقاش آسمان را به رنگ زرد و اخرایی در میآورد و زمین را با آبیها و کبودها میپوشاند. نمایی از مسجد را انتخاب میکند با زوایای تند و خطوط مورب تند و تیز، و رنگهای خالص و درخشان. نه از سکون و سکوت آسمانی خبری هست و نه از دلنشینی منحنی رواقها. آنچه دیدنی است نوعی هیجان، پویایی و دلهره است که از پشت رنگهای ضخیم و خالص خودی نشان میدهد. اینجا نیز معماری سنتی شهر از دنیای جواهری بیرون نرفته است. دالانهای مخروبهای که دهان باز کردهاند و گویی با رنگها و بافتهای قلم موی نقاش به فریاد آمدهاند. خرابهها با لایههای پی در پی رنگ بر سر مخاطب آوار میشود و فرو ریختن کوچههای کودکی نقاش لمس میشود. در این آثار از خوشایندی و همنشینی لذتبخش کارهای قبل خبری نیست و همهی عناصر در راستای نوعی بیانگری سامان یافته است. اگر نگوییم بیان اعتراضی، دست کم ناخرسندی از آنچه که بر سر زیست بوم نقاش آمده است نمودی پررنگ دارد.
جواهری نقاش تجربهها است. آنچه دارد را با تکرار و تمرین و زندگی آموخته است و آنچه که به مخاطب ارائه میکند نیز بازتابی از جهان ذهنی او از زیستن است. آثارش بیغش است و تا به امروز رنگ و لعاب گالری داران و دلالان هنر را به خود نگرفته است. این خاصیت نقاشان شهرستانی است. با نقاشی زندگی میکنند و زندگی را نقاشی میکنند.
نقد نمایشگاه های دیگر را اینجا دنبال کنید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
مهرداد ختایی، پیوند عمقنمایی خطی و همزمانی
پیوند عمقنمایی خطی و همزمانی در آثار مهرداد ختایی سایت تندیس به قلم نویسنده مخاطب: مژن مظفری مهرداد ختایی، متولد سال ۱۳۵۵ در تبریز است. او که کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را در رشته نقاشی اخذ کرده، بیش از بیست نمایشگاه انفرادی و گروهی در ایران و سایر کشورها برگزار نموده است. از مهمترین جوایزی که این هنرمند تاکنون دریافت کرده میتوان به لوح تقدیر از دوسالانه طراحی در سال ۱۳۸۰ اشاره کرد. او همچنین برگزیده دوسالانه نگارگری در […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
کاوه ایرانی | خیال بافی، حالی که هر لحظه گذشته میشود
نقد نمایشگاه کاوه ایرانی «خیال بافی – اقتباسی از گذشته و حال؛ حالی که هر لحظه گذشته میشود.» گالری زیر زمین دستان سایت تندیس به قلم حافظ روحانی زمان بازیچه است، بازی کن اسمبلاژهای کاوه ایرانی هم از هنرمندان موسوم به نئودادا اقتباس میکند و هم با ترکیبی از عناصر تجسمی دمدستی فضای بصری پویایی را برایمان میسازد. از یک طرف واجد کیفیت تجربی است و از سوی دیگر آنقدر با دقت اجرا شدهاند که بیننده را با ترکیب بصری چندگانهاش […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
انسان وانهاده، نمایشگاه رنگ رخسار محمد علی بنیاسدی
انسان وانهاده | نگاهی به “رنگ-رخسار”محمد علی بنیاسدی نمایشگاه نقاشیهای محمد علی بنیاسدی در گالری “ساربان” به هنربانی امیر سقراطی سایت تندیس به قلم سحر افتخارزاده هنر محمد علی بنیاسدی را نمیتوان به یک مدیوم مشخص محدود کرد، با این وجود در نمایشگاه رنگ-رخسار، بنیاسدیِ نقاش را میبینیم. امیر سقراطی در یادداشت خود بر نمایشگاه، تصویری کلی از پایههای تفکر این هنرمند و تفاوتهای آثار تازهتر او با گذشته به دست میدهد و در قسمتهایی با توصیفات شاعرانه مخاطب را […]