نمایشگاه هامون همت در سرزمین هنر
سربازانات را به خط کن!
سایت تندیس به قلم حافظ روحانی
آنچه هامون همت، به سرزمین هنر آورده در تداوم سنتی قرار میگیرد که لااقل در ایران بسیار آشنا ست؛ به واقع از زمانی که زندهیاد ژازه تباتبایی به سراغ ضایعات ماشینها و ادوات صنعتی رفت و مجموعهی مجسمههایاش را ساخت تا روزگار ما، تا همین امروز، سنت کار با این ادوات و ضایعات صنعتی تداوم دارد. آنچه هامون همت کرده، به واقع در ادامهی همان شیوه و سنت مجسمهسازی قرار میگیرد. با اینحال شباهت او به ژازه تباتبایی صرفاً به واسطهی مشابهت تکنیک نیست، بلکه رویکرد و برخورد مشابه با مادهی کار مهمترین شباهت او با استاد و پیشگام این شیوه است.
آثار همت هم مجسمه هستند و هم اسباببازی، هم جدیت و خشونت مادهی کار را کم و بیش حفظ کردهاند و هم واجد طنازی و بازیگوشیای هستند که هنرمند به خشونت مادهی کار افزوده. همین دو خصیصهی متنقاض در کنار و جوار هم، همین دو ماهیت به ظاهر متناقضنما در یک مجموعه از آثار است که او را بیشتر به استاد و پیشگام نزدیک میکند. پس اگر بازیگوشی، طنازی و شور و شوق کودکانه را مهمترین یا لااقل یکی از خصائص ساختههای متعدد تباتبایی بدانیم، همت هم در پیروی از او کم و بیش قدم در همان راه گذاشته است و کوشیده تا ساختههایاش را به چیزی تبدیل کند که هم مجسمهاند و هم اسباببازی، هم واجد جدیت ناشی از خشونت مادهی کار و هم دارای طنازی برآمده از خاستگاهاش، پویانمایی کاری که هنرمند سالها به آن مشغول است.
آثار هامون همت را میتوان به سه گروه کلی تقسیم کرد؛ اسلحهها، حیوانات و مبارزان. اسلحهها بیش از دو مجموعهی دیگر پیروی مادهی کار هستند. در واقع میتوان یک نسبت مشخص و مستقیم مابین خشونت اسلحه و ادوات و ضایعات صنعتی برقرار کرد. در این مجموعه هنرمند بیشتر دنبالهرو آن چیزی بوده که مادهی کار به او تحمیل میکرده است. با اینحال این ساختهها بیش از آنکه هراسآور یا واجد کیفیت انتقادی باشند، بیشتر یادآور شیفتگی یک پسربچه به سلاح است.
در مجموعهی مبارزان، شباهت با تباتبایی به حداکثر میرسد. تفاوت همت با هنرمند کهنهکار صرفاً در خاستگاه است؛ اگر ساختههای ژازه تباتبایی یکسره از دل افسانهها و فولکلور شهری (به قول جواد مجابی) میآیند و به واقع مکالمهی هنرمند با یک خاستگاه تاریخیتر و اینجاییتر است، ساختههای همت (به تبعیت از تاریخ و روزگار ساختشان) از یک سنت تصویری دیگر و غیرایرانی ملهم شدهاند. به واقع اگر میشد، رد پای چاپهای سنگی را مثلاً در آثار تباتبایی تشخیص داد، در آثار همت این خاستگاه را باید در کمیکاستریپها یا آثار پویانمایی دههی ۱۹۸۰ جست. تفاوتی که بیش از هر چیز ناشی از گذر زمان و تفاوت دو دنیایی است که دو هنرمند در آن رشد کردهاند.
اما سومین مجموعه، حیوانات، احتمالاً جالبترین مجموعه ساختههای هنرمند است. ساختن حیوانات با ادوات و ضایعات صنعتی هم به ساختههای خود تباتبایی برمیگردد و بعدتر در آثار هنرمندان متعدد دیگری هم دیده شده است. با اینحال آثار همت بیش از دیگر کسانی که به سراغ این مادهی کار رفتهاند واجد تخیل است. شاید یکی از ساختهها موسوم به «خر ملانصرالدین» بیش از دیگر ساختههای هنرمند واجد کیفیت تخیلی مجسمهساز باشد. به واقع این مجسمه تا حد زیادی به خاستگاه هنرمند اشاره و سابقهی کار او در پویانمایی را یادآوری میکند و در عینحال ماهیت طنازانهی این تکاثر به ما نشان میدهد که شاید راه همت را باید در میانهی همین جست و جو در خلق حیوانات به مدد خیالبافی یافت، جست و جویی که هم واجد تخیل رهای هنرمند است و هم ناشی از نگاه او که دارد از سنت بصری دیگری تغذیه میشود.
با اینحال هنرمند در میانهی یک دو راههی تکنیکی هم مانده است؛ در حالی که از یکسو و در پارهای از کارها با اجرای تمیز و به نسبت ظریفتری مواجه هستیم، در بسیاری از آثار خشونت مادهی کار بر فکر اولیه تأثیر میگذارد که به نظر میرسد ناشی از ضعف تکنیکی باشد و خامدستی هنرمند در اجرای تمیزتر ساختههایاش. در این موارد یک خالجوش، یا تکه فلزی اضافه از ساختار کلی مجسمه بیرون زده و خشونت مادهی کار و سردی صنعتی بودنشان را یادآوری کرده و کم و بیش رابطهی بیننده با اثر و یا همان خیالپردازی هنرمند را دچار مشکل میکنند و البته تفاوتی عمده بین هامون همت و ژازه تباتبایی را نشان میدهند. به نظر میرسد که در یک قیاس کلی هنرمند کهنهکار، تسلطی مثالزدنی بر ابزار و تکنیک داشت که هنوز در آثار همت به چشم نمیآید. با اینحال او هنوز در ابتدای راه است و تسلط بیش از هر چیز به مدد تجربه حاصل میآید.
نقد نمایشگاه قبل به قلم حافظ روحانی را اینجا بخوانید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
علی صادقی | نقطهی فرّارِ ناممکن
علی صادقی | نقطهی فرّارِ ناممکن نقدی بر نمایشگاه «از پیش از این» در گالری ساربان سایت تندیس به قلم حافظ روحانی نوشتهی کوتاه علی صادقی بر نمایشگاهاش و به کارگیری واژهی «فاجعه» تا حد زیادی سبک کاری هنرمند در اجرای این آثار را توضیح میدهد. به واقع نقاش با ارجاع ما به خاطراتی (به ظاهر نه چندان خوشایند) تلاشش در شکل برخورد با فیگورها را وصف میکند. جایی که میکوشد نقاشی کند و نکند، فیگورها را تصویر کند و […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
صادق بریرانی | گوهر لحظهی گذرای هستی
صادق بریرانی | گوهر لحظهی گذرای هستی نقد نمایشگاه صادق بریرانی در گالری بن سایت تندیس: به قلم حافظ روحانی راه طولانی و مرارت شلوغی خیابانهای تهران و محلهی درکه در عصر یک جمعهی میانهی پاییز را باید با یادآوری نام صادق بریرانی تاب آورد؛ متولد ۱۳۰۲ در بندر انزلی، تحصیلکردهی دانشکدهی هنرهای زیبا و رییس اسبق ادارهی هنر گرافیک مرکز هنرهای زیبای ایران در دههی ۱۳۳۰٫ پس نام بردن از صادق بریرانی یعنی صحبت از یکی از پیشگامان گرافیک […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
کاوه ایرانی | خیال بافی، حالی که هر لحظه گذشته میشود
نقد نمایشگاه کاوه ایرانی «خیال بافی – اقتباسی از گذشته و حال؛ حالی که هر لحظه گذشته میشود.» گالری زیر زمین دستان سایت تندیس به قلم حافظ روحانی زمان بازیچه است، بازی کن اسمبلاژهای کاوه ایرانی هم از هنرمندان موسوم به نئودادا اقتباس میکند و هم با ترکیبی از عناصر تجسمی دمدستی فضای بصری پویایی را برایمان میسازد. از یک طرف واجد کیفیت تجربی است و از سوی دیگر آنقدر با دقت اجرا شدهاند که بیننده را با ترکیب بصری چندگانهاش […]