دنیاگردی مجله تندیس شماره ۳۶۴
برگردان: سجاد عمادی
واکنش مایلز الدریج به آثار دیگر هنرمندان در نمایشگاه «به سبکِ»
لندن، انگلیس: گالری لیندزی اینگرام میزبانی نمایشگاهی از کارهای عکاس شهیر بریتانیایی، مایلز اُلدریج، را بر عهده دارد. این نمایشگاه با عنوان «به سبکِ» (after) واکنش الدریج به آثار هنرمندان، مائوریتزیو کاتلان، هارلند میلر و گیلبرت و جورج است. همراه نمایشگاه کاتالوگی با مقاله مایکل بِرِیسوِل هم منتشر خواهد شد. الدریج عکاسی است که برای صحنهآراییهای پیچیدهاش شناخته میشود، که کیفیت اروتیک بیروح و فیلم نوآر گونه دارند. کارهای به شدت تصنعی هنرمند، که از قدیم علاقمند به تاریخ بوده است، از بازنمایی تصاویر برهنه در آثار هنری، و همچنین در داستانهای عامهپسند و پوسترهای افراد مشهور الهام میگیرد. همانظور که خود وی میگوید: «در کار من همواره کشمکشی میان هنر متعالی و هنر عامهپسند وجود داشته است.» ایده این نمایشگاه_ همچنین ایده پشت مفهوم خلق آثاری به سبک هنرمندان دیگر_ نخستین بار زمانی شکل گرفت که کاتلان در سال ۲۰۱۶ از الدریج دعوت کرد تا به نمایشگاه او در La Monnaie پاریس بیاید و یکی از جلسات عکاسیاش را آنجا برپا کند. الدریج شب را در موزه با کاتلان سپری کرد و واکنش خود به کارهای او را به زبان تصویری خاصش خلق نمود؛ نتیجه کار، برهنههای جسور، تندیسوار و شبه والکیری(یکی از ابرقهرمانهای داستانهای ماروِل) بودند که به نظر میرسد در مجسمههای کاتلان از پاپ، هیتلر و اسبها در فضای داخلی روکوکوی موزه، هم نفوذ کردهاند و هم بر آنها غلبه دارند. بعدها، زمانی که الدریج با دوست قدیمی نقاشش، هارلند میلر گفتگو میکرد، میلر اذعان نمود که کارش تا حدودی متاثر از جلد کتابهای انتشارات پنگوئن است که توسط پدر الدریج_ گرافیست مشهور الن الدریج_ طراحی میشد. آن دو در مورد الهامات و بیان هنری صحبت کردند و الدریج نقشه خلق تصاویری در واکنش به آثار میلر را در سر پروراند. برای این مجموعه از نظر تکنیک، الدریج تحت تاثیر چاپ سیلک اسکرین عکس بود که وارهول و راشنبرگ در دهههای ۶۰ و ۷۰ پیشگام آن بودند؛ بویژه مجموعه «نشانهها» از چاپهای کلاژ مانند راشنبرگ که الدریج در نمایشگاه اخیر چاپ امریکا در موزه بریتانیا دیده بود. هنرمند میگوید: «به عنوان یک عکاس، ایده خلق چاپ سیلک اسکرین از یک عکس را دوست دارم، ایده حرکت از حوزه رسانه گروهی به هنر. هنرمندان زیادی از عکس در چاپهایشان استفاده کردهاند اما در میان عکاسان کمتر رواج داشته تا، به تعبیری، این تعارف آنها را جواب دهند، و در زمینه چاپ کار کنند.» از آنجایی که کار الدریج بر مهارت و استادی متمرکز است، او به شکل ویژهای به عکاسی از گیلبرت و جورج جلب شد که زندگی خود را وقف این کردهاند که یک کار هنری زنده و جاندار باشند؛ آنها همیشه با لباس مرتب و شخصیت یکسانی ظاهر میشوند وخانهشان در لندن، خود نوعی صحنه نمایش دائمی است. الدریج تصاویری از ورود یک مهمان دو جنسیتی خلق کرده که آمده است تا با آنها بماند؛ صحنهها عجیب و رازآلودند، اما به داستانی دیریاب و مبهم اشاره دارند. برای این پروژه، هنرمند مجذوب غرابت و گیرایی عکاسی عامیانه(vernacular photography) شده بود. مجموعه گیلبرت و جورج به گفته الدریج نقطه مقابل دیگر کارهای نمایشگاه است. عکسهای متاثر از کاتلان به روش کروموژنیک براق چاپ شدهاند. در آثار ملهم از هارلند میلر چاپ سیلک اسکرین مورد استفاده قرار گرفته تا صفحات ضمیمه روزنامه Sunday با چاپ برفکیشان در دهههای ۶۰ و ۷۰ را به یاد بیاورد. مجموعه گیلبرت و جورج هم از تکنیک فتوگراوور دوران ویکتوریایی بهره میگیرد، اما بخشهایی از این تصاویر سیاه و سفید هم با دست رنگآمیزی شدهاند. همانطور که الدریج میگوید: «من با استفاده از تصاویر عکاسی برای خلق گونههای متفاوت چاپ، به این سه هنرمند متفاوت نه تنها از لحاظ بصری بلکه از نظر بافت آثار هم عکسالعمل نشان میدهم.» الدریج نمایشگاه «به سبکِ» را راهی برای پافشاری بر ماهیت پیچیده تصاویر عکاسی در عصر آیفون میداند. وی میگوید: «امروز هر کسی میتواند یک عکس خوب بگیرد؛ خب پس اکنون این رسانه چه معنایی دارد؟ در مورد خارج شدن از کُنج راحتتان به عنوان یک عکاس، و وسعت بخشیدن به محدودیتها با دوربینتان چه نظری دارید؟ در این نمایشگاه من به این فکر میکنم که تصاویر عکاسی چطور مورد استفاده قرار گرفتهاند و این پرسش را مطرح میکنم: آیا آنها حتما باید عکس باشند؟ من هرگز عکاسی را ساده ندانستهام. به صحنهآراییهای تصنعی علاقه دارم. فکر میکنم داستان و کیفیت نمایشی میتواند صادقانه و درستتر از ثبت واقعیت باشد، خصوصا در این عصر اخبار دورغین.» مایلز الدریج در سال ۱۹۶۴ در لندن متولد شده و در Central St. Martins تحصیل نموده است. پس از فارغالتحصیلی، پیش از شروع عکاسی، او مدت کوتاهی را مشغول تصویرسازی بود. آثار وی در نمایشگاهها و موزههای متعددی دیده شده و تا کنون چندین کتاب از عکسهایش به چاپ رسیده است.
www.lyndseyingram.com
اتمام اجباری پرفورمنس هنرمند بلژیکی
بروکسل، بلژیک: هنرمندی بلژیکی که برای نمایش سنگینی تاریخ بر دوش هنرمندان امروز، خود را به یک تخته سنگ مرمری زنجیر کرده بود، پس از آنکه طی ۱۹ روز در آزاد کردن خود ناکام ماند، توسط کیوریتور نمایشگاه از سنگ جدا شد. مایکز پاپه در حالی که پایش را با یک زنجیر ضخیم فلزی به یک قطعه سنگ مرمری سه تُنی در ساختمان دادگستری بندر استند متصل کرده بود، میخوابید، غذا میخورد و کار میکرد، و مراحل پرفورمنس او به صورت زنده پخش میشد. زمانی که هنرمندِ خسته، نتوانست خودش را آزاد کند، کیوریتور مجبور شد با یک مشعل آن را ببرد. این پرفورمنس او بخشی از یک نمایشگاه بزرگتر است. پاپه ۳۴ ساله در مصاحبه با یکی از نشریات محلی میگوید به هیچ وجه ناراحت نیست و میافزاید: «اینکه من را آزاد کردند را یک شکست نمیدانم. بلکه عکس آن صادق است… من میتوانستم با مردم معاشرت کنم، [در این اجرا] پیام امید و درماندگی بیان شد. خود عمل آزاد شدن هدف اصلی نبود.» کیوریتور، جوانا دو ووس، باور دارد که هنرمند «به دلایل منطقی» آزاد شده است، و می افزاید ضربالاجل پایان نمایش که از ۱۰ نوامبر آغاز شد، پیش از این چندین بار جابجا شده بود. وبسایت نمایشگاه راجع به پرفورمنس پاپه مینویسد قطعه سنگ مرمر کارارا(یکی از مرغوبترین سنگهای مورد استفاده مجسمهسازان) «نماد سنتهای تاریخ هنری مهم» است و در ادامه میافزید: «هنرمند این سنتها را به عنوان یک موهبت و هم اسباب دردسر تجربه میکند؛ گاهی مجبوری ذهنیتهای ثابت را بشکنی تا شیوه خاص خود را بیابی.» اما پاپه میپذیرد که شکافتن سنگ، سختتر از آنچه انتظار داشت بوده است: «من واقعا قطعه سنگ مرمر را دستکم گرفته بودم. چرا که اول فکر میکردم تنها به ده روز زمان نیاز دارم. اما هیچ وقت نمیتوانی در مبارزه با زمان پیروز شوی، و هرگز نمیتوانی خودت را از تاریخ جدا کنی… میخواهم نظرات مردم در دفتر مهمانان نمایشگاه را بخوانم و حمام گرمی بگیرم.» قطعه سنگ به همراه ویدئوهایی از پرفورمنس و طراحیهایی که پاپه طی حدود سه هفته زنجیر شدنش انجام داد، همچنان بخشی از نمایشگاه خواهند بود.
www.dailymail.co.uk
برپایی نمایشگاهی از نقاشیهای رز وایلی
لندن، انگلیس: زمستان امسال، گالری سرپنتین آثار هنرمند تحسین شده بریتانیایی، رز وایلی(متولد ۱۹۳۴)، را ارائه میکند. وایلی الهامات خود برای نقاشیهای جذابش را در میان برخوردهای روزانه و منابع متعدد دیگری، از تاریخ هنر، سینما، کتابهای مصور و جهان طبیعت تا اخبار، حکایات شفاهی، داستان افراد مشهور و ورزش مییابد. این موضوعات میتواند صحنهای از فیلم «بیل را بکش» تارانتینو باشد، یا سلفپرترهای از خودش در حال خوردن بیسکویت شکلاتی، برچسب شیشه روغن زیتون، یا یک مسابقه فوتبال. نمایشگاه «کواک کواک» شامل نقاشیهایی از اواخر دهه ۱۹۹۰ تا امروز است که برخی متاثر از هاید پارک و باغهای کِنسینگتون هستند. یکی از کارها، بر اساس خاطرات کودکی وایلی، چشمانداز پارک را به تصویر میکشد؛ سگها، اردکها، دریاچه سرپنتین، و همچنین ساختمان اصلی و بخشهای اضافه شده به گالری با طراحی زاها حدید، به همراه جنگندههای اسپیتفایر و مسرشمیت که در آسمان در حال جنگند. عنوان نمایشگاه به صورت مشابهی هم به مکان و همچنین به ack-ack، اصطلاحی برای نامیدن یکی از توپخانههای ضد هوایی در جنگ جهانی دوم، مرتبط است. وایلی اغلب از میان فیلتر خاطره و خیال نقاشی میکند، و از متن برای تقویت حقایق و خاطرات بهره میگیرد و با قرار دادن قطعات جدید بوم روی تصاویر، همانند یک کلاژ، آنها را ویرایش میکند. گاهی، ترکیببندی نقاشیهای او متاثر از تکنیکهای سینمایی است؛ همانند اثر «نشسته بر نیمکت با حاشیه» که بر اساس فیلم «بازگشت» از پدرو آلمودوار اجرا شده است. نقاشیهای وایلی آکنده از شوخطبعی هستند، آنها بیپروا، متحرک و پر انرژیاند، و چشماندازهای جدیدی از جهان و انبوه تصاویری که که حافظه فرهنگی جمعی ما را میسازند، ارائه میدهند. رز وایلی در مدارس هنر فولکاستون و داوِر، و رویال کاج تحصیل کرده است. وی جوایزی از جمله جایزه جان مورز را کسب کرده و از اعضای رویال آکادمی است.
www.serpentinegalleries.org
انتشار ویرایش جدید کتاب «نقاشی چیست؟»
لندن، انگلیس: نقاشی چیست؟ جولیان بِل، نویسنده و نقاش، قادر است به صورت کلی به این پرسش پاسخ دهد. کتاب او افکار بزرگی در مورد رسانهای دارد که نظرات و بحثهای بیشتری را نسبت به سایر رسانهها پدید آورده است. این کتاب مسائل عمیق قدیمی را مورد کنکاش قرار میدهد. آیا دلیلی برای بدگمانی به تصاویر وجود دارد؟ چه چیزی موجب میشود فکر کنیم یک نقاشی واقعیتر از دیگری است؟ این گزاره که نقاشان خودشان را بیان میکنند، چه معنایی دارد؟ این کتاب همچنین به دقت مسائل مطرح در جهان هنر معاصر را مورد توجه قرار میدهد. تا همین اواخر صحبتهای زیادی در مورد مرگ نقاشی میشد. چرا این مبحث طرح شد و چه اتفاقی برای آن افتاد؟ اکنون نقطه اتصال نقاشی و عکاسی در کجاست؟ آیا میتوانیم از جاذبه «نقاشی بد» سر در بیاوریم، یا برای این امر آیا میدانیم امروز چه معنایی از «زیبا» منظور نظر ماست؟ نسخه اولیه کتاب «نقاشی چیست؟» در سال ۱۹۹۹ منتشر شد. از آن زمان تغییرات زیادی در جهان هنر رخ داده، و در نتیجه متن کتاب هم به شکلی اساسی از نو نگاشته شده است. با این وجود کتاب هنوز ساختار شش فصلیاش و رویکردی که مورد توجه خوانندگان بود را حفظ کرده است. فصل اول، نگاهی بر نظرات سنتی در غرب در مورد ماهیت نقاشی میاندازد. فصل دوم، درباره رابطه تاریخی نقاشی و عکاسی بحث میکند. فصل سوم، ایده مدرنیته را به فهم متغیر ما از زمان و فضا مرتبط میکند. فصل چهارم نشان میدهد که چگونه ایده بیان شخصی، تجربه و شیوه نقاشی کردن در فرهنگ ما را شکل داده است؛ در حالی که فصل پنجم به رابطه متقابل میان هنر نقاشی و دیگر هنرها، و مفهوم خود هنر می پردازد. در نهایت، فصل ششم، نقاشی را در نسبت با استدلالهای نظری آکادمیکش مورد مباحثه قرار میدهد. این فصول مستقل نیستند، بلکه طی یک بحث و استدلال در حال بسط، در پی هم میآیند. «نقاشی چیست؟»، یک تاریخ هنر استاندارد نیست، یک متن نظری خشک هم نیست. بلکه مباحثهای شخصی در مورد جایگاه فرهنگ اکنون ماست، که با زبانی ساده فهم و حس شوخطبعی سامان داده شده است. جولیان بِل، نقاش ساکن لوییس، برای چندین نشریه مینویسد و کتابهای متعددی را منتشر کرده است. وی در دانشگاهها و مدارس هنری تدریس میکند و همچنین در ساخت مجموعه مستند جدید شبکه بیبیسی با عنوان «تمدنها» به عنوان مشاور همکاری داشته است.
www.artdaily.org
دنیاگردی شماره قبل را اینجا بخوانید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
تلاش هنرمندان خیابانی امریکا برای حفظ حقوق آثارشان
تلاش هنرمندان خیابانی امریکا برای حفظ حقوق آثارشان دنیاگردی مجله تندیس شماره ۳۶۳ برگردان: سجاد عمادی تلاش هنرمندان خیابانی امریکا برای حفظ حقوق آثارشان نیویورک، امریکا: آیا باید از آثار گرافیتی با تصویب یک قانون فدرال حفاظت کرد؟ این پرسشی است که هیئت منصفه دادگاهی در نیویورک پس از یک دادرسی سه هفتهای در مورد آن تصمیم خواهد گرفت. این پرونده را ۲۱ هنرمند علیه یک بساز بفروش ثروتمند گشودهاند. محل مناقشه آنها ساختمان ۵Pointz است که زمانی از جذابترین […]