سارا مسینایی و آریا ابوالحسنی از عکاسی تا ثبت کف شهر
نقدی بر نمایشگاه برداشت (سری تهران) سارا مسینایی و عکسهای آریا ابوالحسنی در نگارخانه ماه
سایت تندیس: به قلم مریم روشن فکر
سیمای کف شهر
کف شهر جایی است که شهر روی آن بنا شده، جایی که روی آن راه میرویم، یا ماشینهایمان از روی آن عبور میکنند. کف شهر یعنی بستر یک شهر. اولین محل تلاقی فیزیکی میان انسان و شهر.نگارخانه ماه میزبان نمایشگاه آثار سارا مسینایی و عکسهای آریا ابوالحسنی از پروژه مسینایی است. پروژهای درباره شهر تهران، شهری که او در آن بزرگ نشده اما محل زندگی نیاکانش بوده است. مسینایی در یک سیر مکانگزینی، در جستجوی شهری که آن را نمیشناسد، شروع به پیادهروی میکند و حاصل این پیادهروی نمایشگاهی است که میبینیم.تصاویری انتزاعی اغلب با ترکیببندی متقاطع و فرم مسلط، همراه با برتری بافت که به تصاویر نوعی زیباییشناسی مدرن اولیه میبخشد، اما این تصاویر چه هستند یا بهتر است بگوییم تصاویر چه چیزی را نشان میدهند؟
جواب این سوال در تصاویری نهفته است که نشانه شهرداری تهران یا اداره برق، یا پلاک نشانهگذاری چنارهای طهران است. تصاویری برعکس و استمپ شده.تابلوهای سارا مسینایی برداشتهای او از کف شهر است، از پیادهروها، سنگفرشها، دریچههای مختلف آب، برق، یا تلفن. نحوه تولید این تصاویر این گونه است که او همه این مناظر انتزاعی را به صورت چاپ مستقیم از بافت کف خیابان به دست میآورد و عکسهای آریا ابوالحسنی به شیوهای آزاد مراحل انجام این پروژه را مستند کردهاند.
مسینایی شهر را برای خودش به مکانهایی تقسیم کرده که تصویر یا خاطرهای را زنده میکنند و روش او برای ثبت این مکانها بسیار ساده و صریح است، او قسمتی از آن مکان را روی پارچه بوم چاپ میکند و اثری از آن مکان، گوشهای از خاطره، ماده یا هویت آن مکان را از آن خود میسازد.آثار او به همین جهت در واقع در رتبهای بالاتر از فرم صرف میایستند، گوشهای از جهان فردی او در این مجموعه با جامعهای که سعی در کشف آن دارد و محمل اصلی این جامعه یعنی شهر را با یکدیگر پیوند میدهد، آثار او رابطهای ماهوی با مکان و خاطره دارند و البته غیر از مشخص بودن مکانها، مانند لالهزار، باغ فردوس، یوسفآباد، میدان فردوسی و غیره در وجه خاطره انتخابی و بسته به پیشینه هر مخاطب گوناگون هستند و این به ویژگی برجسته این نمایشگاه یعنی صراحت و ارتباط عمیق فردی برمیگردد. این آثار به راحتی از خودشان با مخاطب صحبت میکنند و بسته به رابطه او با مکانی که تابلو در آن تولید شده با آن فرد گفتگویی درونی برقرار میسازد، یعنی خیابانی که تابلو از کف آن گوشهای را برگرفته، واقعیت آن را برعکس کرده و تنها اثری از آن را ارائه میدهد برای هر فرد میتواند اشارهای باشد به خاطرهای عمیق و کاملتر که از دل هر تصویر برای او تداعی میشود، یا حتی دفعه بعد که او از این مکان عبور کند خواهد شد.از طرف دیگر آثار آریا ابوالحسنی با نگاهی جدا از سوژه اصلی یعنی خانم مسینایی مجموعه عکسی را رقم زده که برداشتی آزاد از آثار و پروژه هنری خانم مسینایی است، ابوالحسنی نیز در این پروژه عکاسی که هدف اولیه آن ثبت روند تولید آثار مسینایی بودهاست، احساس خود نسبت به شهر را بازخوانی کرده است. او در این آثار فضای بیرون از اثر مسینایی را نیز ثبت نمودهاست، او برداشت شخصی خود در هر مکان را به واسطه دوربین به تصویر کشیده، کوچههای بنبست، رهگذرانی کنجکاو، بچه گربهای متحیر و هنرمندی که پرچم سفیدی از جنس کف خیابان را به اهتزاز درآورده.ابوالحسنی در این مجموعه به سرعت از عکاسی مستند رد میشود و با حس عمیق فضا ارتباط برقرار میکند، مهمترین عنصر در آثار او فضاست، فضایی که تابلوهای چاپ تا این حد انتزاعی و جزئی شده است در آثار آریا ابوالحسنی تعبیر شده و با حضور پویای انسانها درهم میآمیزد. افرادی که هرچند کنجکاوی انگیزه اصلی آنان برای حضور در این قابهاست اما از همین منظر رابطه آنان با فضای مکانی که توسط مسینایی شاخص شده مورد چالش دوربین ابوالحسنی قرار گرفته است.به طور کلی حاصل این همکاری دو مجموعه درخشان با ارتباطی درونی است که هرچند کاملن مستقل از هم قرار میگیرند اما در واقع به شدت هم سو و هم صحبت هستند. در واقع هر دو این آثار حکایت خوانش مکان و زنجیره معانی تداعی شونده حاصل از آن را میگویند و در این مورد نیز توفیق مییابند. هر دو از بودن و تجربه یک لحظه زمانی-مکانی حاصل میشوند و هردو بیانگر رابطه زیستن و فضای زیستی را توصیف و تحلیل میکنند.
نقدهای قبلی به همین قلم را در لینکهای زیر مشاهده کنید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
ابراهیم محمدیان، صدای سکوت
ابراهیم محمدیان، صدای سکوت نقدی بر نمایشگاه «سکوت» ابراهیم محمدیان، نگارخانه طراحان آزاد سایت تندیس: به قلم مریم روشنفکر صدا سکوت معادل معناهای بسیاری است، از خاموشی عرفانی گرفته تا سکوت وجود شناختی که به بیکرانگی و بی صورتی هستی مربوط است. در عرفان سکوت یک مقام است و در علم یک فقدان، در علم فیزیک در زمین سکوت مطلق وجود ندارد زیرا سکوت نتیجه فقدان هرگونه تحرک موجی ذرات ماده است، بنابراین سکوت مادی تنها زمانی رخ میدهد که […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
نوید سلاجقه و بهارصمدی | تجمع مولوکولی در استودیو ۵۱
نوید سلاجقه و بهارصمدی | تجمع مولوکولی در استودیو ۵۱ نقدی بر نمایشگاه توده در حرکت- نگارخانه پروژههای آران سایت تندیس: به قلم مریم روشن فکر کمینهگرایی یا مینمالیسم در هنر به معنای استفاده از کمترین مواد برای تولید اثر هنری است، این توجه به کمتر حتی در محتوی نیز رعایت میشود و نتیجه آن هنری است که قضاوت نمی کند و فلسفه ارائه نمیدهد، در این هنر آنچه هست همان است که دیده میشود، برای آن توضیح پیچیده فلسفی […]