علیرضا رشیدی، برق اغواگرِ چیزی به نام «هنر»

علیرضا رشیدی، برق اغواگرِ چیزی به نام «هنر»
نقدی بر نمایش انفرادی آثار علیرضا رشیدی با عنوان زی(Live) در گالری ثالث

سایت تندیس: به قلم سحر افتخارزاده


جمجمه که موتیف اصلی آثار علیرضا رشیدی محسوب می‌شود، المان مرکزی ژانر «یادآوری مرگ» است، اما بنظر می‌رسد این هنرمند بیش از آن که به این آموزه وابسته باشد در مقابل آن می‌ایستد؛ آموزه مسیحی Memento Mori در مقابل مضمون شادخواری و بزرگداشت زندگی از دوره پیشا مسیحی قرار می‌گیرد که در عبارت Nunc est bibendum (now is the time to drink) خلاصه شده. همانطور که از عنوان نمایشگاه نیز بر می‌آید رشیدی به دنبال یادآوری زندگی است.علیرضا رشیدی گالری ثالثاین هنرمند در مجموعه «زی» رسانه خود را از نقاشی-رسامی به مجسمه-اینستالیشن تغییر داده. اگرچه نقاشی در این آثار کارکردی کلیدی دارد اما دیگر رسانه اصلی نیست. آثار این مجموعه هم به لحاظ نگرش اجرایی و هم به لحاظ انتخاب متریال یادآور کارهای دیمین هرست هستند. رشیدی در این مجموعه روی جمجمه‌ نُه حیوان مختلف کار کرده که آن‌ها را یافته و یا خریداری کرده است. بر سطح این جمجمه‌ها نقوش گیاهی به شیوه نقاشی زیرلاکی گل و مرغ، با ظرافت و تکنیک قابل توجهی اجرا شده و سپس هر یک از آن‌ها در ترکیب با مواد و اشیاء مختلف و در بعضی با افزودن حرکت با به کارگیری موتور گرداننده، تبدیل به اینستالیشنی مجزا شده‌اند. در گوشه‌ای از نمایشگاه جعبه‌هایی چوبی روی هم چیده شده که گویی تابوت یا بسته‌های حمل و نقل این حیوانات در مقام شیء قابل خرید و فروش هستند. علیرضا رشیدی گالری ثالثآثار پرتعداد مجموعه «زی» را نمی‌توان به لحاظ مضمونی متعلق به رویکرد واحدی دانست. مخاطب در برخورد با این آثار با چندگانگی در شیوه ایده‌پردازی مواجه می‌شود. در جایی هنرمند با استفاده از تقابل نشانه‌ها بوضوح تاثیر انسان بر زیست موجود صاحب جمجمه را هدف قرار داده (همچون ترکیب جمجمه گوسفند با بشقاب و تخته گوشت و کارد و چنگال با دسته‌های ساخته شده از سُم حیوان)، در جایی دیگر دلالت نشانه‌ها همسو با المان اصلی است پس معنای تازه‌ای بر آن نمی‌افزاید (همچون قرار گرفتن جمجمه سگ در میان مجسمه استخوان شکسته) و در جایی دیگر ترکیب نشانه‌ها صرفا منجر به ساختن تصویری تازه و جذاب شده (همچون جمجمه دلفین که در ترکیب با لوله‌ها و شیرفلکه آب در میان نورهای نئون معلق است). اما در معدودی از آثار کنارهم نشینی نشانه‌ها منجر به تولید دلالت‌های ضمنی شده (همچون ترکیب جمجمه اسب با چرخ و حرکت چرخشی این دو در خلاف جهت یکدیگر).علیرضا رشیدی گالری ثالثمی‌توان گفت تعداد زیاد آثار و فاصله کوتاه کار بر مجموعه و تمرکز بر تکنولوژی تولید، سبب شده هنرمند نتواند انسجام معنایی مجموعه را حفظ کند. نکته دیگری که این ضعف نظری را بیشتر به رخ می‌کشد جای خالی گزاره (استیتمنت) است. رشیدی نام نمایشگاه را با نئون قرمز بر دیوار همیشگی گزاره در گالری، اجرا کرده و در پاسخ به چرایی نبود گزاره می‌گوید: «من دو حرف بیشتر ندارم؛ «زی» و نیازی به توضیحی بیشتر از آنچه خود آثار بیان می‌کنند ندیده‌ام». با توجه به این که نخستین بار نیست که جای گزاره هنرمند بر دیوار گالری ثالث خالی می‌ماند می‌توان کمبود حضور یک هنربان را در کنار هنرمند حس کرد. چراکه در صورت هدایت مجموعه توسط هنربان احتمال آن وجود داشت که روند حرکت هنرمند بطور کلی و روند ایده‌پردازی بطور مشخص برای این مجموعه مورد بازنگری قرار گیرد، آثارِ موفق‌تر برای نمایش انتخاب شوند و در نهایت مجموعه از وجه نظری پشتیبانی شود. علیرضا رشیدی گالری ثالثتغییر رسانه، آن هم در فاصله زمانی یک ساله از سویی نشان از جسارت و میل آزمودن شیوه‌های مختلف تولید اثر دارد و از سویی دال بر ناپیوستگی روند هنری یک هنرمند است. می‌توان این گسست را در انتخاب شیوه نقاشی گل‌ها که تفاوت بسیاری با نقوش انتزاعی مجموعه گذشته هنرمند دارند نیز مشاهده کرد. این ناپیوستگی و تغییرات پرشتاب در سیر حرکت هنرمند می‌تواند به گمان هم‌آواز شدن با زمانه پرسرعت کنونی دامن زند و هنرمند را متهم کند به آن که در پی اوج گرفتن ناگهانی از طریق ارائه غافلگیرانه شیوه‌های متفاوت تولید است. ابعاد آثار رشیدی چه در مجموعه گذشته و چه در «زی»، اجرا و بطور کلی فینیشینگ بسیار تمیز و سطح صیقل خورده جمجمه‌ها و اشیاء الصاقی همگی بر صرف زمان و سرمایه مالی و کار زیاد برای تولید شیئی چشمگیر و جذاب صحه می‌گذارند که بیشتر سویه اقتصادی هنر را هدف قرار داده.
گویی آن دو حرف ساده آنچنان در جملات مغلق بسته بندی و کادوپیچ شده که در پسِ آرایه‌های کلامی گم شده است.علیرضا رشیدی گالری ثالث

نقدهای قبلی سحر افتخارزاده را در لینک های زیر مشاهده کنید:

هنرمند منتقد غزاله هدایت

هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن

هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد می‌خورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریخته‌است یا من از آن فرار کرده‌ام چه چیز می‌تواند برایم بامعناتر/بی‌معناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همه‌چیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگ‌باخته‌است و می‌دانم به سبب همین رنگ‌عوض‌کردنش در لحظه است که این‌گونه دوستش می‌دارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همان‌گونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکه‌ای […]

۲ comments

مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر

مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران  و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند  و مدرس نقاش کانادایی .

۰ comments
میر محمد فتاحی زیرزمین دستان

میر محمد فتاحی، تو خود نیز به یادآر!

میر محمد فتاحی، تو خود نیز به یادآر! نقدی به «یاد-آوری»؛ نمایش انفرادی آثار میر محمد فتاحی در گالری زیرزمین دستان سایت تندیس: به قلم سحر افتخارزاده Memento Mori (به یادآر که تو نیز خواهی مرد!) از موضوعاتی است که هنرمندان بسیاری در آثار خود به آن پرداخته‌اند. یادآوری مرگ محدود به دوره و فرهنگ مشخصی نمی‌شود اما با این عنوان خاص در تاریخ هنر مشخصا ریشه‌ای مسیحی دارد و با گسترش مسیحیت و اعتقاد به زندگی پس از مرگ […]

۰ comments

هنرمند منتقد غزاله هدایت

هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن

هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد می‌خورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریخته‌است یا من از آن فرار کرده‌ام چه چیز می‌تواند برایم بامعناتر/بی‌معناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همه‌چیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگ‌باخته‌است و می‌دانم به سبب همین رنگ‌عوض‌کردنش در لحظه است که این‌گونه دوستش می‌دارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همان‌گونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکه‌ای […]

۲ comments

مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر

مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران  و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند  و مدرس نقاش کانادایی .

۰ comments
زهردادن یحیی گمار گالری ثالث

زهردان‌ها و جام و حوری یحیی گمار و همین و بس

نگاهی به نمایشگاه نقاشی یحیی گمار در گالری ثالث زهردان‌ها و جام و حوری و همین و بس سایت تندیس به قلم سحر افتخار زاده اولین چیزی که در این نمایشگاه جلب توجه می‌کند، نبودن متنی بعنوان استیتمنت(گزاره) هنرمند است. گمار در پاسخ به چرایی این کمبود می‌گوید؛ “آنجا که کلام از گفتن چیزی قاصر است، ما به سراغ تصویر می‌رویم و از طریق آن ارتباط برقرار می‌کنیم، پس تصویر خودبسنده است و اگر پیامی برای انتقال در آن باشد […]

۰ comments

هنرمند منتقد غزاله هدایت

هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن

هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد می‌خورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریخته‌است یا من از آن فرار کرده‌ام چه چیز می‌تواند برایم بامعناتر/بی‌معناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همه‌چیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگ‌باخته‌است و می‌دانم به سبب همین رنگ‌عوض‌کردنش در لحظه است که این‌گونه دوستش می‌دارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همان‌گونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکه‌ای […]

۲ comments

مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر

مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران  و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند  و مدرس نقاش کانادایی .

۰ comments
مهدی نعمتی

مهدی نعمتی، کشتن تجارت منه

مهدی نعمتی، کشتن تجارت منه نقدی بر نمایشگاه مار آقای نعمتی در گالری دلگشا سایت تندیس: به قلم سحر افتخارزاده Down with reality[۱] مهدی نعمتی در گزاره‌ای که برای اولین نمایشگاه انفرادی خود نوشته، در قالب گریز از مدرسه،‌ خود را در ضدیت با هر نوع نظام از پیش‌ موجود و تعیین شده معرفی می‌کند و سلاح خود را در این ضدیت مداوم، نقاشی می‌داند. آن نوعی از نقاشی که یک‌سر دنیای شخصی هنرمند را تولید و باز تولید می‌کند […]

۰ comments