تحولات بازار هنر ایران در سالی که گذشت
گفتگو سایت تندیس: بهراد شریفی با کیانوش معتقدی
کیانوش معتقدی پژوهشگر هنرهای ایرانی و اسلامی است، او همچنین در سال گذشته از طرف موزه لوور بعنوان کارشناس و مشاور این پروژه به لوور پاریس دعوت شده بود و پیش تر گفتگویی در ارتباط با نمایشگاه امپراطوری گل های سرخ در لوور لانس داشتیم. اینک گفتگویی پیرامون اقتصاد هنر ایران و تحلیلی از حراجهای سال گذشته را خواهیم داشت.
در مورد تحولات بازار هنر ایران و حراجها در سالی که گذشت کمی توضیح دهید.
اقتصاد هنر ایران در سال ۱۳۹۶ دارای فراز و فرودهای قابل تاملی بود، همانطور که می دانید بازار هنر ایران در سالهای اخیر در ادامه بازار هنر خاورمیانه شکل گرفت و در پنج سال گذشته ما شاهد پویایی و رونق آن بودهایم که از بسیاری جهات نمیتوان آنرا مجازی یا حباب تلقی کرد.
از سوی دیگر، سه ضلع مثلث بازار هنر، یعنی هنرمندان، گالری داران و حراج گزاران و خریداران و مجموعه داران جوان در سال گذشته بسیار فعالتر عمل کردند، و با وجود شرایط اقتصادی نامناسبی که در ایران شاهد آن بودیم، بدلیل تقاضای بسیار آثار فراوانی در گالریها و حراجهای هنری بفروش رسید.
اما در میان کارگزاران حراج ها، بیشترین موفقیت و بالاترین رکورد فروش همچون سالهای قبل متعلق به «حراج تهران» بود که در دو مرحله، یکی در تیرماه ۱۳۹۶ با رقم کل فروش۲۶,۱۱۳,۰۰۰,۰۰۰ تومان و در مرحله دوم در دی ماه ۱۳۹۶ با مجموع فروش ۱۴,۹۵۲,۰۰۰,۰۰ تومان، توانست بیشتر از میزان پیش بینیهای اولیه آثار هنرمندان مدرن و معاصر را به فروش برساند.
پس از آنها، «حراج ملی» با برگزاری حراج های آثار هنرهای سنتی و حراج تخصصی فرش در ایران با فروش ۲۳ میلیارد و ۲۱۱میلیون تومان به کار خود پایان داد و همچنین دومین دوره «حراج تخصصی خوشنویسی باران»، اینبار با تمرکز بر فروش آثار قدما برخلاف سری قبل با فروش یک میلیارد و هفتصد و پنجاه و پنج میلیون تومان سومین رویداد مهم در عرصه بازار هنر ایران بود. البته علاوه بر این سه حراج خانه، در سالی که گذشت شاهد برگزاری چندین حراج خیریه مانند رعد، دهش پور و… نیز بودیم.
بطورکلی در سال ۹۶ افراد و مجموعههای بیشتری با گرداوری آثار و برگزاری حراجها، تلاش در جهت فروش آثار نمودند، که تعدد این حراجها از یک منظر فضای رقابتی داخل کشور را تقویت و در نتیجه آمار فروش آثار هنری بالا برد، که این به خودی خود نکته خوبی است. اما مشکل آن جاست که عموما حراجها از سازوکار و استانداردهایی که از یک حراج خانه انتظار میرود خارج میشوند، اقتصاد یک علم است و نیاز به حضور یا مشورت با متخصصین در روند توسعه در آن پراهمیت است، به همین خاطر از وجوه مختلف شکل گیری و پیشرفت بازار هنر در ایران، متاسفانه دچار نقصان است. این مسئله نه فقط در عملکرد برخی گالریها بلکه در بخشهای مختلف برگزاری یک حراج یعنی از کارشناسی اولیه آثار، قیمت گزاری، کیفیت پژوهشی و گرافیکی کاتالوگ گرفته تا انتخاب مجری در شب حراج قابل بررسی و نقد است.
یکی دیگر از مسائل مهم در این میان نبود معیار مشخص و استاندارد در کارشناسی و قیمتگذاری آثار است. به علاوه بیشتر حراج خانههای ما فقط یک دفتر دارند و ما در ایران هنوز دارای یک مرکز تخصصی حراج مانند نمونههای غربی و خاورمیانه نیستیم، که فضا، نیروی متخصص، امکانات یا سالنهایی تخصصی برای برگزاری یک یا چند برنامه حراج آثار هنری را داشته باشند و همچنین فضای اختصاصی جهت نمایش آثار چند روز قبل از برگزاری حراج.
از طرفی نبودن مجری حرفهای برای برگزاری شب حراج، یعنی «آکشنر» یا چکش زن است و هنوز افرادی در این زمینه تربیت نشدهاند که آگاهی و شناخت کامل از آثار هنری، خریداران و بازار هنر داشته باشند و بتواند در مراسم شب حراج با اجرای پرشور خود، افراد بیشتری را ترغیب به ورود به این مارکت کنند، و متاسفانه تا کنون بیشتر حراجهای ایران به سراغ چهرههای مطرح دنیای سینماو تئاتر (سلیبریتیها) رفتهاند، در واقع این یک شغل تخصصی است که در ایران هنوز آنچنان که باید جدی گرفته نشده و افرادی که تا به حال این کار را انجام دادهاند، به زعم بنده موفق نبودهاند.
اما نکته دیگر که در رشد اقتصاد هنر مطرح هست، توجه گالریها و حراجها به «توسعه پایدار» این بازار است، آن چنان که به نظر میرسد این نکته توجه نشده، پس از ورود آثار پیشگامان و مدرنیستها -که رکوردهای فروش قابل توجهی هم دارند- به کلکسیون موزهها یا مجموعههای معتبر، دیگر این آثار وارد چرخه خرید و فروش نخواهند شد و اینجاست که نیاز جدی در بازار به خرید و فروش آثار هنرمندان جوانتر یا همان ستارگان و افراد تازه نفس در عرصه بازار احساس خواهد شد، افرادی که با آثارشان میتوانند نبض بازار را در بدست بگیرند و در طی چندین سال رشد کنند. که تقریبا در این سالها تلاش اساسی برای شناسایی و سرمایهگزاری و حمایت از این هنرمندان به عمل نیامده تا در آینده فروش آثارشان رونق چشمگیری بیابد و کم کم جایگزین پیشکسوتان بشوند. البته هنوز دیر نیست و شاید اگر یک برنامه ریزی درست انجام بپذیرد و حراج گزاران، دلالان و گالری داران تلاش کنند تا چهرههای با استعداد و جوانتر هنر ایران را حمایت کنند میتوان به آینده این مارکت و ادامه رونق آن امید داشت.
نکته آخر اما اختلاف زیاد قیمت آثار هنرمندان ایرانی در ایران در مقایسه با بازار خاورمیانه یا اروپا است. در این دو سال اخیر شاهد رشد چشمگیر قیمتها در داخل کشور نسبت به دبی و لندن بودیم و این اصلا خبر خوبی نیست چون این اختلاف فاحش باعث می شود در چند سال آینده کسی مایل به خرید و یا سرمایهگزاری بر روی آثار هنرمندان ایرانی در خارج از کشور نباشد، چون هر چقدر خارجی ها تلاش کنند قیمتهایشان را با بازار داخل ایران هماهنگ کنند به دلیل گسست بوجود آمده، نمیتوانند همپوشانی داشته باشند و برای یک گالریدار یا مجموعه دار در دبی، پاریس یا لندن منطقی نیست اثری را سه برابر قیمت واقعیاش بخرد.
شما در ابتدای صحبتتان اشاره به احتمال واقعی نبودن یا حباب در بازار هنر ایران داشتید و اینکه قیمتها واقعی نیستند، چیزی که ما در بازار دلار و سکه هم شاهد آن هستیم و در جایی ریزش اتفاق میافتاد و خراب میشود.
بله از جهاتی این درست است اگر به حراجهای مختلف ایران در دو سال گذشته نگاه کنید، حراجها در بسیاری موارد نتوانستند قیمتها را از تخمین اولیهشان بالاتر بفروشند و این نشانه این است که اگر از این امر جلوگیری نشود و چاره ای نیاندیشند، ریزش اتفاق میافتد.
در مورد آکشنر ها فرمودید که در حال حاضر افرادی در سطح حرفهای نداریم، آموزش دیدن این کار به چه شکل و چقدر به صورت آکادمیک هست؟
خوشبختانه از چند سال قبل در ایران رشته اقتصاد هنر در سطح آکادمیک و در چندین دانشگاه ارائه شده که گذشته از واجد صلاحیت بودن اساتید و سرفصل های درسی، اتفاق بسیار خوبی است. اما در سطح بینالمللی علاوه بر دانشگاههای کشورهای مختلف اروپایی و آمریکا، حراج خانههای معتبری مثل کریستیز نیز دورههای چند ماهه کوتاه مدت و بلند مدت که در طول سال برگزار میشود برای تربیت و آموزش آکشنرها دارند؛ که البته هزینهاش کمی گران است ولی گواهی بینالمللی میدهند و حتما بعد از شرکت در این دورههای آموزشی شخص به یک چکش زن حراج حرفهای بدل میگردد. لازمه این کار مطالعه فراوان و کسب دانش تاریخ هنر و بطور همزمان اقتصاد هنر و صد البته شناخت بازار و داشتن روابط عمومی بالا و هماهنگی بین یک کار علمی و یککار عملی است، به همین خاطر شاید یک بازیگر یا سلیبریتی بتواند در آغاز چهرهای جذاب برای اجرای یک حراج داشته باشد ولی شناختی به ویژگیهای هنری آثار ندارد و قطعا نمیتواند در برگزاری یک حراج بزرگ موفق باشد.
اگر نکتهای هست برای جمع بندی بفرمایید؟
سالی که گذشت برای هنر ایران تاحدی پررونق بود اما من به سال پیش رو با وجود این شرایط اقتصادی و تحولات بازار ارز اصلا خوشبین نیستم. اگر بازیگردانان اقتصاد هنر ایران (گالریداران و حراجگزاران) به این نتیجه نرسند که روی جوانان سرمایه گزاری کنند و ستارههایی برای آینده بازار هنر ساخته نشوند، در آیندهای نه چندان دور چالش جدی پیش روی بازار هنر ایران قرار خواهد گرفت، که البته این سرمایه گذاری و روند رو به رشد مستلزم همکاری گروهی بیش از پیش و مشاوره با متخصصین علم اقتصاد و دانشآموختگان رشته اقتصاد هنر است که با مشارکت هر چه بیشتر بخشهای خصوصی در این زمینه احتمالا فرصتهای بهتری برای رشد و شکوفایی بازار هنر ایران رقم خواهد زد.
گفتگوی قبل با کیانوش معتقدی را اینجا دنبال کنید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
امپراطوری گلهای سرخ قاجاریان در موزه لوور
امپراطوری گلهای سرخ قاجاریان در موزه لوور جامعترین نمایشگاه آثار هنر قاجار سایت تندیس به قلم کیانوش معتقدی در سالهای اخیر توجه جهانیان و موزههای بینالمللی به هنر قاجار بیش از گذشته به چشم میخورد. از سال ۲۰۰۰ موزهها رویکرد جدیدی نسبت به این امر پیدا کردهاند و در دو سال گذشته چند موزه مهم با محوریت هنر دوران قاجار نمایشهایی را برگزار نمودهاند. از جمله موزه هنر اسلامی قطر، نخستین نمایشگاه بنام زنان قاجار را ارائه نمود و سپس […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
«امپراطوری گل های سرخ» در موزه لوور لانس افتتاح شد
«امپراطوری گل های سرخ» در موزه لوور لانس افتتاح شد گفتگوی سایت تندیس با کیانوش معتقدی پژوهشگر هنرهای ایرانی و اسلامی سایت تندیس به بهانه افتتاح نمایشگاه هنر قاجار با عنوان«امپراطوری گل های سرخ» در موزه لوور لانس ,در ارتباط با این رویداد مهم بین المللی گفتگوی کوتاهی داشت با کیانوش معتقدی. معتقدی که درسال گذشته از طرف موزه لوور بعنوان کارشناس و همکار این پروژه به موزه لوور پاریس دعوت شده بود، بهعنوان مشاوره و همینطور در نگارش بخشهایی […]