خبرآلاین:
بزرگمهر حسینپور در در تازهترین نمایشگاه نقاشیهای خود تصاویری از شهر تهران را به همراه شخصیتهای سرشناس این شهر به نمایش گذاشته است.
این روزها شهر تهران سوژه یک نمایشگاه و پرفورمنس شده است. باغ موزه خوشنویسان از هفته نخست اسفندماه میزبان نمایشگاه نقاشی بزرگمهر حسینپور شد، نمایشگاهی که محل تلاقی موسیقی و نقاشی شده است.
یکی از جذابیتهای این نمایشگاه ادغام آن با موسیقی زنده رضا یزدانی بود. در روز افتتاحیه این نمایشگاه حسینپور و یزدانی بداههکشی و بداههنوازی کردند.
سبک جدید حسینپور نسبت به کارهای قبلی خود یکی دیگر از ویژگیهای این نمایشگاه است. حسینپور به واسطه کاریکاتورها و کمیک استریپهایش شناخته میشود و نمایشگاه جدید او بعد تازه هنر او را به نمایش میگذارد. او نقاشیهای خود را با سوژه قراردادن شهر تهران به تصویر کشیده است و در هر قاب المانی از مناطق مختلف شهر به تصویر کشیده شده میشود.
یزدانی هم که جزو خوانندههای تهرانی است و ترانههای زیادی درباره تهران خوانده است حسینپور را در تصویر کردن این شهر همراهی میکند.
حسینپور برای تصویر کردن هر بخش شهر شخصیتی آشنا را در قاب خود نشانده؛ از صادق هدایت که ساکن کافه نادری است تا فرهاد که به لالهزار رفته است.
ایده این نمایشگاه و پرفورمنس از سوی شما بود یا رضا یزدانی؟
ایده اولیه این کار را رضا، داد. او پیشنهاد کرد یک کار مشترک درباره تهران انجام دهیم. وقتی رضا به من گفت میخواهد چنین کاری کند، نمیدانستم دقیقا چه اتفاقی قرار است رخ دهد. میخواستیم یک کار نو انجام دهیم، و البته این کار نو مثل هر کار تازهای ریسک هم داشت. به هر حال من پیشنهاد رضا را قبول کردم و این پروژه شروع شد.
چطور وارد فضای شهری و البته تهران شدید؟
میان خوانندههای ایرانی، رضا همیشه بیشترین توجه را به شهر تهران داشته است و میتوان او را تهرانیترین خواننده خواند. او ترانههایی نظیر پیکان، کافه نادری، جردن، برج، لالهزار را خوانده که همگی به تهران بازمیگردد، ولی من چنین رویکردی در کارهایم نداشتم. قرار ما این شد که من از زاویه خودم تهران را به تصویر بکشم، گرچه نمیدانستم چگونه باید این کار مشترک را با هم اجرا کنیم. بعد از چند بار اتوود زدن تصمیم گرفتیم کار به صورت بداهه اجرا شود و در لحظه اتفاق بیفتد.
همواره بزرگمهر حسینپور را به عنوان کارتونیست شناختهایم اما حالا سراغ نقاشی رفتهاید.
رشته تحصیلی من نقاشی بوده و در سالهای دور نقاشی میکردم. اما عموما به عنوان کاریکاتوریست شناخته میشوم. با این نمایشگاه میخواستم خودم را به عنوان نقاش معرفی کنم. گرچه این دو مقوله با هم در تضاد نیستند. شاید نمایشگاه بعدیام کارتون باشد.
از اینکه مخاطب شما کارهای جدید را نپسندد نمی ترسید؟
به نظر من در این وقتها نباید به مخاطب فکر کرد. می خواستیم کاری جدید انجام دهیم که با استقبال خوب مردم هم مواجه شدیم.
روز افتتاحیه یک تابلوی بداهه کشید. آن کار چطور صورت گرفت؟
همه چیز به صورت بداهه اتفاق افتاد، حتی رضا گفته بود یک ساعت قبل از افتتاحیه تمرین کنیم، اما من قبول نکردم و گفتم بگذار همه چیز در لحظه اتفاق بیفتد. وقتی شروع به کشیدن کردم برای اولین بار دستم لرزید چون هیچ تصوری از انتهای نقاشی نداشتم. اما کمکم موسیقی رضا کمکم کرد تا تمرکز و حس درست را بگیرم.
قبلا تجربه کار اینچینی، بداهه و غیرکمیک را داشتید؟
دو سالی است که به این سمت میروم. چند سال پیش هم یک نمایشگاه و پرفورمنس داشتم که اعلام کرده بودم هر شخصی به این نمایشگاه بیاید در لحظه تصویرش را میکشم. در یک بوم دو متر در دو متر ۵۰۰ کارتون کشیدم. در کل دنبال کارهای جدید و نو هستم و همواره از این پیشنهادها استقبال میکنم.
شما در نقاشیها از هنرمندها و شخصیتهای معروف استفاده کردهاید، دلیل این انتخابها چه بود؟
وقتی تمرکز را روی تهران گذاشتم به این فکر کردم که میتوانم هر منطقه را با توجه به سابقه تاریخی و اتفاقی که در آنجا رخ داده به تصویر بکشم. مثلا کافه نادری که جامعه روشنفکری ما از رفت و آمد به به آن شکل گرفت میزبان صادق هدایت باشد، یا منیریه به خاطر تولد فروغ در آن منطقه انتخاب شد، فرهاد هم درباره کوچه پس کوچههای تهران ترانههای زیادی خوانده است. در هر منطقه دنبال شخصی می گشتم که رنگ و بویی از تهران داشته باشد.در واقع برای هر لوکیشن یک قهرمان پیدا کردم.
از استقبال صورت گرفته راضی هستید؟
تا به امروز بازتاب خوبی از کارها داشتهایم و مردم ادغام و تلفیق را در هنر پذیرفتهاند. این برای جامعه هنری بسیار خوش یمن خواهد بود. در آینده هم تصمیم دارم چنین کاری برای شهر اهواز انجام دهم و امیدوارم تا آن زمان مشکل هوای اهواز حل شود تا هم مردم نفس راحتی کشیده باشند و من هم بتوانم شهر را خوب ببینم و به تصویر بکشم.