پرونده دیدگاهی شفاف در مرمت آثار نقاشی | قسمت سوم و پایانی
تغییر و تخریب | مرمت یا حفاظت | متدهای مدرن حفاظت از اثر هنری
سایت تندیس به قلم جاوید رمضانی
این مقاله در مجله تندیس شماره ۳۷۶ به چاپ رسیده است.
مقدمه
در طی بیست سال فعالیت من در حوزه مرمت اثار نقاشی وهنرمعاصر این رشته بسیار گسترده شده است و نیاز به تخصص و علم در این فضا به وضوح مشاهده می گردد. مرمتگران امروزه در سطوح متفاوتی تقسیم بندی میگردند. تکنسین ها و طراحان شیوه مرمت و محققین ازمایشگاهی همگی بدون درک درست از فیزیک و شیمی و تصویر برداری و هنر امکان ارائه خدمات درست و رضایت بخش به مخاطبان خود ندارند. با رشد اقتصاد هنر انتظارات دست اندر کاران در این حوزه بیشتر شده ونیازمند ارائه اطلاعات دقیقی از اثر هنری و بررسی تجارب دیگران در قالب دید گاهی علمی هستیم.
تغییر و تخریب
نقاشیها به محض اینکه نقاش، کشیدن آنها را تمام میکند، شروع به تغییر میکنند. تاثیرات پیری طبیعی، نور، گرما و رطوبت، آسیبهای تصادفی وتوجهات بعضا لازم و اکثرا ناخوشایند صاحبان، مجموعهدارها و مرمتگران همگی به تدریج به نقاشی آسیب میرسانند.
پیر شدن طبیعی در ذات مواد نقاشی است. پیگمنتها محو میشوند و تغییر رنگ میدهند، ویژگیهای واسط رنگ تغییر میکند و رنگ را شفافتر نشان میدهد، الگوهای ترکخوردگی (شبکهی ترکها) با خشک شدن رنگ گسترش مییابند و منقبض میشوند و با پایه (زیر سازی) حرکت میکنند. برخی از این تغییرات مشهود هستند و برخی نامحسوسند. در بسیاری از نقاشیهای ایتالیایی قدیمیتر، رزین مسی پیگمنت سبز تیره، تحت تاثیر نور به یک قهوهای تیره یا حتی سیاه تبدیل شده است. یک نمونهی قابل توجه تابلوی کوچک «آپولو و دافنه»[۱] اثر «آنتونیو دل پولائیولو» است که در آن درخت برگ بو و منظره هر دو بسیار تیره شدهاند. در حقیقت محو شدن پیگمنتّها پدیدهای متداول است.
نمونههای کلی، رنگ چهرهی سفید و رو به موتِ «آن، دومین کنتس آلب مارل»[۲] اثر «سر جاشوا رینولدس» است که در آن توناژ صورتی محو شده است. همچنین شاخ و برگ آبی در تابلوی «گلهای گلدان سفالی» اثر «ژان ون هیوسوم» [۳]که در آن رنگ زرد در اثر نور در درازمدت ناپدید شدهاست. تغییرات در واسط رنگ که باعث شفافتر شدن آن میشود، سبب شده خطوط لایههای زیرین نقاشی که در اصل قرار نبوده دیده شوند، نمایان گردد و اغلب، پشیمانی نقاش که با دوباره رنگ کردن بخشی از ترکیببندی، آن را تغییر داده است، ممکن است با این روش قابل رویت شود.
یک نمونهی واضح این موضوع، تغییر وضعیت سر مرد جوان ریشدار در سمت چپ تابلوی «خانوادهی وندرامین» اثر «تیتیان» [۴] است. شبکهی ترکها نیز یکی از ویژگیهای مشخص بسیاری از نقاشیها است. این ترکها میتوانند دو فرم اصلی به خود بگیرند: ترکهای خشک شدن– ترکهایی که به دلیل خشک شدن آهسته یا نادرست رنگ ایجاد شدهاند – و ترکهای پیری یا مکانیکی که از حرکت رنگ هنگامی که سفت و شکننده شدهاست، ایجاد میشوند.
یک نمونه از ترکهای خشک شدن، تابلوی «لرد هیثفیلد، اهل جیبرالتار» اثر «رینولدس» است. نقاش چندین اشتباه فنی، از جمله ترکیب کردن موم و رزین جلا با روغن رنگ، مرتکب شده بود که موجب شده سطح رنگ شده هنگام سفت شدن، منقبض شده و به صورت جزایری از رنگ از هم جدا شود. همچنین شبکهی ترکخوردگی بسیار ظریفتری که در اثر پیری به وجود میآید، روی بسیاری از نقاشیهای مجموعه دیده میشود.
تغییرات نقاشیها که ممکن است به صورت تخریب توصیف شوند، به دلیل آویختن یا انبارداری نامناسب، بیتوجهی، حادثه، خرابکاری و مداخلهی نادرست نسلّهای گذشته و حال رخ میدهند. تعداد اندکی از نقاشیّها بدون آسیب باقی ماندهاند. نقاشیّها معمولا با گذشت قرون، وارد چرخهای توقفناپذیر از آسیب و مداخله شدهاند. امروزه مشخص شده است که بسیاری از مداخلات درمانی مرمتگران گذشته – که معمولا از سر خیرخواهی بوده، گاهی غیرعاقلانه و بعضا از سر بیکفایتی انجام شدهاست – در تخریب آثار هنری در همهی زمینهها و انواع سهم داشته است. مرمتگران و حفاظتکنندگان مدرن آثار هنری با میراثی پیچیده از تغییرات طبیعی، بیتوجهی، تعمیرات قبلی و تغییرات غیرطبیعی سروکار دارند که نمونههایی از آن با جزئیات در ادامه میآید.
مرمت یا حفاظت
مفهوم مرمت همواره به نوعی مبهم بوده است، زیرا مرمت به معنای بازگرداندن نقاشی به حالت اولیهی آن است – کاری که انجام آن به واقع قابل ادعا نیست. در گذشته، «مرمت» اصطلاحی بود که شامل تمام انواع تعمیرات نقاشیهای آسیب دیده میشد – تعمیر پنلهای شکسته و بومهای پاره شده، تعمیر رنگ پوسته پوسته شده، تمیز کردن جلای آرایهی رنگ زرد، پر کردن حفرهها و روتوش کردن قطعات از بین رفته. این کار به فعالیتی تبدیل شد که تا زمانی که به وضوح بسیار بیش از حد انجام نشده بود، مورد سرزنش قرار نگرفته بود –تا وقتی که به نظر میرسید رنگ اولیهی نقاشی زدوده شده است، اما با گذشت زمان روتوش کردن بخشهای از دست رفته به رنگ کردن مجدد و کامل نقاشی تبدیل شد و ترکیببندیها کاملا تغییر کردند تا مناسب نظرات و سلیقهی معاصر شوند این دست کاری های سود جویانه در گذشته مرمت نامیده شده.
امروزه، تاکید روی حفاظت است، حفظ و حراست از نقاشیها به روشهایی که لزوما شامل مداخلهی فعالانه نیستند. این روش در ادامه با جزئیات بیشتری توصیف میشود. هدف اصلی دپارتمان حفاظت گالری، پیشگیری از تخریب و نابودی است؛ به عبارت دیگر حفظ وضعیت موجود. بیشتر کار این بخش روتین است و اغلب مورد توجه قرار نمیگیرد، اما با این حال بسیار حیاتی است.
هر تصویری در مجموعه نشنال گالری به طور منظم بازرسی میشود و نکات وضعیت آن یادداشت میشود؛ تصاویر مشکلدار به طور مداوم زیر نظر گرفته میشوند. در نتیجهی این بازرسیهای منظم بسیاری از مشکلات کوچک پیش از تبدیل شدن به یک مشکل بزرگ حل میشوند. پوسته پوسته شدن یا تاول زدن رنگها، ترکهای روی پنلها و اعوجاجهای روی بومها نمونهّهایی از انواع نقصهایی است که اگر قرار باشد از تلفات یا آسیبهای دائمی پیشگیری شود، باید به سرعت برطرف شوند. توجه به چنین مسائلی کار هر روزه، عادی و اساسی دپارتمان حفاظت است.
همچنین، نقاشیها به واسطهی جلاهای بیرنگ، تیره به نظر میرسند، و بسیاری از آنها رنگآمیزی مجدد مرمتهای پیشین را به همراه دارند که رنگ اولیهی آنها را پنهان میکند و ممکن است به شدت گمراهکننده باشد. بنابراین یک برنامهی تدریجیِ تمیزکاری در حال اجراست و این کاری است که در این متنِ بهخصوص، برای آن عبارت «مرمت» را به کار میبریم. موکدا، این عبارت در حال حاضر به معنای بازیابی سطح رنگی اولیه از ریز جلاکاریها و رنگآمیزیهای مجدد و روتوش محتاطانهی بخشهای از بین رفتهی نقاشی است.
برخی این کار را تنها به عنوان آخرین مرحلهی گفته شده در بالا تعریف میکنند. پروسههای حفاظت و مرمت نیاز به درک عمیقی از مواد و پروسههای اولیهای که نقاشان استفاده کردهاند، دارد. بسیاری از پژوهشّهای مربوط به مواد اصلی نقاشیها و پروسههای حفاظت با همکاری دپارتمان علمی گالری ملی و کارکنان موزهّها در سراسر دنیا صورت گرفته است.
متدهای مدرن حفاظت
اولویت اصلی مرمتگران دنیای امروز این است که از پایداری بلندمدت آثار هنری تحت مراقبتشان اطمینان حاصل کنند. مهمترین روش انجام این کار کنترل شرایط محیطی پیرامون، با نگه داشتن نور، دما و رطوبت در سطوح ثابت و مناسب انواع مواد مورد استفادهی هنرمند است. همچنین، متدهای ایمن نمایش و انبارداری، آثار را از آسیبهای تصادفی محافظت میکند: برای نمونه، نقاشیهایی که به شکل ویژهای شکننده یا آسیبپذیر هستند، پشت شیشههای نامرئی که بازتاب پایینی دارند، نمایش داده میشوند.
این روشهای حفاظت از نقاشیها روشهای منفعلانه هستند – یعنی از اتفاق افتادن عواملی که ممکن است موجب تخریب آنها شوند، پیشگیری میکنند. عبارت «حفاظت پیشگیرانه» برای توصیف این نوع از روشها استفاده میشود و اساس تمام آنچه را یک مرمتگر مدرن باید انجام دهد، شکل میدهد. در یک دنیای ایدهآل، نقاشیها تنها با مراقبتهای «حفاظت پیشگیرانه» پایدار خواهند ماند.
اما متاسفانه بسیاری از نقاشیها از مواد ناپایدار ساخته شدهاند یا در گذشته بر اثر بیتوجهی یا بدرفتاری آسیب دیدهاند. بنابراین مرمتگران گاهی باید مداخله کنند و مداخلات ساختاری روی نقاشیها انجام دهند تا آنها را تعمیر یا پایدار کنند.
لایهی کلیدی هر نقاشی، که معمولا برای بازدیدکنندگان گالری قابل رؤیت نیست، تکیه گاه یا المان ساختاری اصلی آن است. تنها در صورتی که پایه سالم باشد، لایههای تصویری نیز دستنخورده و سالم باقی میمانند.
طی سالّها، بسیاری از مداخلات برای معالجهی پنلها و بومّهای آسیب دیده یا خراب شده ابداع شدهاند که برخی از آنها حساس و دلسوزانه بودند و برخی دیگر شدید و حتی فاجعهآمیز. روش مدرن این است که تا حد ممکن کمترین کار ممکن انجام شود: اگر یک نقاشی میتواند به شکلی ایمن کنار گذاشته شود، برروی آن کاری انجام نمیشود. این روش فلسفهی کاملا متفاوتی با روش قرن نوزدهم یا اوایل قرن بیستم دارد، زمانی که بومها و پنلها به طور منظم در معرض مداخلات ساختاری قرار میگرفتند، چه به آن نیاز داشتند، چه نداشتند.
پی نوشت:
[۱] – Apollo and daphne
[۲] – ۲nd Countess of Albemarle
[۳] – Jan van Huysum’s Flowers in a Terracotta Vasc
[۴] – Titian’s Vendramin Family
قسمتهای قبل از این پرونده را اینجا بخوانید: