خلاصهی کتاب «کمپوزیسیون در نقاشی»
قسمت سوم | فضای منفی
نوشتهی دیوید فرِند | ترجمهی عزتالله نورپرور | انتشارات مزدک
آوام مگ: تلخیص بصیرا بلبلی
ریشهی بسیاری از مسائل کمپوزیسیونی بیدقتی و استفادهنکردن از فضای منفی است.
فضای منفی یعنی فضای زمینه، و بهخاطر اینکه بتوان آن را از فضای مثبت، که مرکز توجه است، جدا نمود، منفی نامیده میشود. در واقع، اهمیت فضای منفی به اندازهی اهمیت فضای مثبت است و تأکید بر اَشکال منفی، مثل خودِ سوژه، نیاز به مقدار زیادی تمرکز حواس و تصمیمگیری دارد.
برای مثال، آلن واتزِ فیلسوف با اشاره به فنجان قهوهاش میگوید: «شما بدونِ بهکاربردنِ خارجِ این فنجان، نمیتوانید از داخل آن استفاده کنید. داخل و خارج آن با همند، آنها یکی هستند. زمانی که قهوه مینوشیم در ضمیر آگاهمان خارجِ فنجان وجود ندارد؛ قسمت منفیِ فنجان در رابطه با قسمت مثبتِ آن باعثِ بهکاربردنِ داخل آن میشود. بیرون منفی نیست، بلکه جزء ضروریِ آن است و نمیتوان آن را به قسمتهای مثبت و منفی تقسیم کرد.»
یکی از مسائلِ فضای منفیِ سادهی بزرگ این است که ممکن است خالی احساس شود، اما میتوان در حینِ بهتعادلرساندنِ کار، فضای منفی را هم ساده نگه داشت. این خصوصیت در کارهای اساتید شرق دور بسیار دیده میشود و آنها به داشتن نبوغ و مهارت در میزانکردن فضای منفیِ ساده شُهرهی جهانند.
رمز موفقیتِ آنها این است که با آسودگی خاطر و توجه به کلّ تصویر، شکلهای مثبت را در فضای کاملاً منفی قرار میدهند؛ هرچندکه فضای منفیِ اکثر کمپوزیسیونها نمیتوانند کاملاً ساده باشند و باید فضای منفیِ ساده را به اَشکال هندسیِ غیرساده تبدیل کرد که مانند قسمتی از شکل اصلی یا متضادّ آن باشد.
مثلاً بسیاری از هنرمندان در ترکیببندی از پدیدهی کلوژر (حالتی که قسمتی از یک شکل حذف شده اما بیننده آن را کامل حس میکند و ادامهی آن را در ذهنش کامل میکند) استفاده میکنند، اما قانونی در این مورد وجود ندارد که پدیدهی کلوژر در کجای فضای منفی به وقوع میپیوندد، یا اینکه خط را تا چه اندازه ادامه دهیم تا تأثیر کلوژر به دست آید. کلوژر میتواند از طریق خط، رنگ، بافت و تُنالیته به وقوع بپیوندد.
تنوع در اندازهی شکلها و تُنالیتهی سایهروشنها بسیار کمککننده است.
بهتر است برای اینکه فضای منفیِ ساده و بزرگ خالی به نظر نرسد، هرجا که امکان دارد، فضای منفی را به اَشکال هندسی تبدیل کنیم که با هم و با تمام کار در ارتباط باشند. به این دو تصویر توجه کنید:
ببینید که چهطور دیبِنکورن بالا و پایینِ ظرفشویی را تقسیم کرده است. در تصویر دوم، احساس خالیبودن از بین رفته و ما حتی دو مستطیلِ یک اندازه در کار نمیبینیم. در مستطیل تیرهی زیرِ دستشویی هم همان شکلِ حاکم دیده میشود که نمونهای از کلوژر است. این طرح مثال خوبی از فضای منفیِ غیرساده است.
مثالی دیگر از فضای منفیِ غیرساده این کار اِل گرِکو است که، با استفاده از شکلهای مورّب در فضای منفی، حالت پرتحرکی به اثر داده است. او یک خط در ابرها را، که در بالای سمت چپ فضای منفی است، با سوژه قفل کرده است. این خط از پهنای آغوشِ حضرت مریم گذشته است و سپس از میان چشمان کودک گذر کرده و ادامه مییابد. او شکل و تن ابرها را در فضای منفی، بهخاطرِ زندهشدنِ کلّ تصویر، بیاهمیت میکند و بدینوسیله اَشکالِ فضای منفی را به بقیهی نقاشی ارتباط میدهد.
قسمتهای قبل از این خلاصه کتاب را اینجا بخوانید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
خلاصهی کتاب «کمپوزیسیون در نقاشی» | روابط ارزشیِ سایهروشن
خلاصهی کتاب «کمپوزیسیون در نقاشی» قسمت دوم| روابط ارزشیِ سایهروشن نوشتهی دیوید فرِند | ترجمهی عزتالله نورپرور | انتشارات مزدک آوام مگ: تلخیص بصیرا بلبلی روابط هندسیِ دوبعدی ساختمانِ کار را قوی میکند و به کلّ کار حالت و تحرّک میبخشد و پرداختن به روابطِ سایهروشن، ضمن تحریک شبکیهی چشم، شناخت بصریِ بیشتری را باعث میشود و تعادل آن در تصویر به حالتِ تابلو شدت میبخشد و آن را زنده میکند. در حین انجام این مرحله، باید سایهروشنها را از طریق […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
خلاصهی کتاب «کمپوزیسیون در نقاشی» | وسایل خلاقیت
خلاصهی کتاب «کمپوزیسیون در نقاشی» قسمت اول | وسایل خلاقیت چیست و جریان خلق هنری چهگونه است؟ نوشتهی دیوید فرِند | ترجمهی عزتالله نورپرور | انتشارات مزدک آوام مگ: تلخیص بصیرا بلبلی این کتاب رویکردی بسیار عملی و علمی نسبت به مقولهی شناخت کمپوزیسیون دارد. مطالب کتاب بهقدری برایم جالب بود که مرا به نوشتن این خلاصهکتاب ترغیب کرد. کمپوزیسیون جزء بنیادینِ فرآیند خلقکردنِ نقاشی است. این فرآیند بدون وقفه دو نوع فعالیت متفاوت را هماهنگ و یکپارچه میکند: یکی آن […]