درس‌هایی برای هنربانان | آیا هنربان یک آموزگار است؟

پرونده‌ی درس‌هایی برای هنربانان | قسمت چهاردهم
آیا هنربان (کیوریتور) یک آموزگار است؟
نویسنده:  سایمون شیخ Simon Sheikh
با مقدمه‌ی جاوید رمضانی
مجله هنرهای تجسمی آوام، ترجمه: حمید هاشمی


درسهایی برای هنربانان قسمت چهاردهم
عکس از فیلم پرفورمنس آندرا فریزر

بررسی عملکرد

سایمون شیخ (Simon Sheik)

برای فهمیدن متن، کاری جز ترجمه نمی‌توان کرد؛ ایجاد معادل برای متن، بدون ارائه‌ی دلیل وجودی آن، پایان این مسیر است چون دلیل وجودی متن، اساساً قابل ارائه نیست. چیزی ورای متن نوشته‌شده وجود ندارد؛ عمق کاذبی در کار نیست که لازم باشد شعور دیگری در صدد توضیح آن برآید؛ هیچ زبان فرادست یا زبانی حاکم بر زبان متن وجود ندارد که کلمه‌ها و جمله‌های آن بتواند علت وجودی کلمات و جملات متن را بیان کند.[۱]

ژاک رانسیر[۲]

در سال ۱۹۸۹ «آندرا فریزر» پرفورمنس مشهوری به نام «سرخط‌های موزه، گفت‌وگو در نمایشگاه»[۳] برگزار کرد و در آن، نقش شخصیتی به نام «جین کاستلتون» را به‌عهده گرفت که افرادی را بدون این‌که خبر داشته باشند در موزه‌ی هنر فیلادلفیا می‌گرداند و در مورد آثار به آن‌ها توضیح می‌داد. این اثر امروزه در تاریخ هنر، اهمیت بسیاری دارد و یکی از مثال‌های اصلی نقد نهادی (یا به قول عده‌ای موج دوم نقد نهادی) است؛ و مثالی از (به قول خود فریزر) هنر خدمت‌رسانی و نیز مثال مهمی در هنر پرفورمنس است که از مفاهیم نظری «اجرای کلامی»[۴] و «اجرا‌پذیری»[۵] استفاده می‌کرد. نقشی که فریزر برای اجرا در این نمایش ایفا می‌کرد و هم‌زمان موضوع نقد نهادی، جنسیتی و کلامی بود، برای مقاله‌ی ما بسیار مهم است: «آموزگاری که ارتباط مخصوصی با نهاد موزه داشت و مخاطب را به‌عنوان شخص خبره‌ای راهنمایی می‌کرد، چنان‌که انگار در بخش آموزشی موزه کار می‌کند.»

درسهایی برای هنربانان قسمت چهاردهم
عکس از فیلم پرفورمنس آندرا فریزر

میانجی‌گری در هنر

جین کاستلتون مخاطب را از سوی نهاد یا مؤسسه‌ی موزه، تربیت می‌کند، درگیر آثار می‌کند و در مورد آثار به آن‌ها توضیح می‌دهد که این‌هم به معنای دقیق آن، مخصوص موزه‌ی فیلادلفیا و هم به معنای عام یک مؤسسه‌ی هنری است؛ اما جالب است که او نه تولیدکننده‌ی این آثار است و نه دانشمندی که علم تولید می‌کند؛ بلکه یک واسطه است که در یک ارتباط خاص زمانی و مکانی نسبت به اشیاء موزه قرار گرفته و نهادینه شده است. حضور او پس از موقعیت خلق هنر است (که در کارگاه تولید هنر رخ می‌دهد) و پس از لحظه‌ی درگیرشدن مخاطب یا خرید آثار، او نماینده‌ی نهاد موزه (به هر دو معنای عام و ملموس) است و در موقعیتی بین هنرمند و هنربان قرار دارد و پس از زمان نصب اثر به موزه می‌آید و به این ترتیب زمان حضورش پس از لحظه‌ی مواجهه‌ی مخاطبان با اثر است.

در واقع او از نظر زمانی، در لحظه‌ی معرفی اثر به مخاطب یا لحظه‌‌ی ‌انتشار آن حضور پیدا می‌کند؛ یعنی همان لحظه‌ای که مخاطب قرار است بیننده‌ی خاص آن اثر هنری شود و به این دلیل در برابر آن قرار می‌گیرد.

درسهایی برای هنربانان قسمت چهاردهم
عکس از فیلم پرفورمنس آندرا فریزر

از نظر مکانی نیز موقعیت مخصوص و عجیبی دارد: او روبه‌روی اثر، بین اثر و بیننده قرار می‌گیرد و نه‌تنها به‌عنوان یک واسطه، اثر را معرفی می‌کند، بلکه در این مسیر مشارکت هم دارد. او دریچه‌ی ورود مخاطب به اثر است و در نهادینگی هنر و یافتن نظر مثبت یا منفی مخاطب در مورد آن نیز دخالت می‌کند. مضاف بر این‌ها نماینده‌ی موزه است و گفتمان موزه در باب هنر را مطرح می‌کند و دلیل چینش آثار را برای مخاطب توضیح می‌دهد و دیدگاه درست برای دیدن اثر را ارائه می‌دهد و دانش موزه را به مخاطب منتقل می‌کند.

به این ترتیب کاستلتون یک سوژه‌ی آموزشی است؛ موقعیت او موقعیت آموزگاری است که در داخل موزه در متن مناسبات سیاسی (بازنمایی) در ارتباط مخصوصی با دانش و قدرت قرار دارد. او مخاطبان را نیز در این مناسبات به شیوه‌ای دوگانه و متناقض نفی کرده و جایگاه‌دهی می‌کند.

درسهایی برای هنربانان قسمت چهاردهم

ابتدا با مخاطبان صحبت می‌کند؛ ولی برخلاف منتقد (که خود یکی از چهره‌های بارز دیگر در میانجی‌گری است) از جانب مخاطبان سخن نمی‌گوید؛ بلکه همان‌طور که پیش‌تر گفته شد از سوی موزه سخن می‌گوید. بر این اساس او ارتباطی ایجاد می‌کند که در آن بازدیدکننده در ابتدا سوژه‌ی گفتمان او (یعنی گفتمان موزه) در باب هنر می‌شود و در همان سطحی قرار می‌گیرد که اثر هنری قرار دارد؛ یعنی به ابژه‌ی دانش در موزه تبدیل می‌شود. از سوی دیگر او مخاطب را به فردی رام و توده‌ای منفعل بدل می‌کند (و این سوی دوم نقش اوست) که نه نقش مناسبی است و نه خلاقیتی دارد؛ ولی از مخاطب انتظار مشارکت و فعالیت می‌رود. مخاطب باید در جریان توزیع دانش مشارکت کند تا در بافت گسترده‌ی فهم و ستایش از هنر به سوژه تبدیل شود؛ به بیان دیگر آن‌ها نباید صرفاً ابژه‌ی موزه باشند؛ بلکه باید سوژه نیز باشند؛ لذا فرد آموزگار (در تقابل با آثار نمایشی و هنربانان) در موقعیتی است که می‌توان از او سؤال کرد. او از سوی موزه آمده است؛ اما به‌خاطر مخاطبان حضور یافته و به قول آندرا فریزر (هنرمند خالق جین کاستلتون) عامل خدمت‌رسانی است:

«راهنمای داوطلب موزه که در نمایشگاه‌ها و بر سر میز اطلاعات خدمات‌رسانی می‌کند، نه‌فقط تعداد اندکی از بازدیدکنندگان را در داخل موزه می‌گرداند، بلکه نماینده‌ی موزه است و برخلاف سایر اعضاء در حرفه‌های دیگر موزه (که در بخش‌های نگهداری و تعمیر، حراست و فروشگاه‌های داخل موزه) قرار دارند و بازدیدکنندگان با آن‌ها در تماس‌اند، با مخاطب طبقه‌ی متوسط سفیدپوست قرابت هویتی دارد و برخلاف اعضای مشغول به کار در موزه که دستمزد می‌گیرند، او داوطلبانه فعالیت می‌کند.»[۶]

درسهایی برای هنربانان قسمت چهاردهم

به این ترتیب میانجی‌گری خدمتی است که به مخاطبان موزه ارائه می‌شود و یکی از عواملی است که موزه را به مکانی عمومی تبدیل می‌کند. دادن اطلاعات به مخاطبان، راهنمایی‌ آن‌ها و پاسخ‌دادن به سؤال‌های‌شان نوعی خدمات عمومی است که علاوه بر راه‌دادن مخاطبان به فضا‌های نمایشی و نشان‌دادن آثار نمایشی (موزه، مکان‌های غیر عمومی نظیر دفتر کار، کارگاه هنری، فضای نگهداری آثار و… نیز دارد) به آن‌ها ارائه می‌شود؛ یعنی مخاطب طی این جریان خدمات‌رسانی به چیزی دست می‌یابد که با صرف حضور در نمایشگاه به آن دست پیدا نمی‌کرد؛ مجموعه‌ای از اطلاعات و آموزش‌های کلامی در باب آثار نمایشی به آن‌ها ارائه می‌شود؛ نقاط مثبت و منفی آثار برای‌شان توضیح داده می‌شود که اگر نگوییم حالت صوری دارد، دست‌کم درست و غلط را برای‌شان توضیح می‌دهد تا مخاطبان فقط آثار را تماشا نکنند، بلکه به‌درستی آن را نگاه کنند؛ آن را به خطا برداشت نکنند، بلکه راه صواب را بپیمایند.

به این ترتیب مخاطب، اثر را بدون تعلیم و تزکیه تماشا نمی‌کند؛ بلکه دانش لازم برای نگاه درست را نیز از سوی موزه و از طریق میانجی دریافت می‌کند و روش‌های آموزشی با انواع ساز و کارهایش در این مسیر حضور دارد.

  1. Jacques Rancière, The Ignorant Schoolmaster — Five lessons in Intellectual Emancipation. Stanford University Press. 1991. pp. 9 – ۱۰.
  2. Jacques Rancière
  3. Museum Highlights: A Gallery Talk
  4. Speech acts
  5. performativity
  6. Op. cit. p. 107.

قسمت‌ بعدی:

درس‌هایی برای هنربانان | آیا آموزش فقط در مدارس رخ می‌دهد؟

قسمت‌های قبل این پرونده را اینجا دنبال کنید:

پرونده‌ی درس‌هایی برای هنربانان | قسمت اول

پرونده‌ی درس‌هایی برای هنربانان | قسمت دوم

پرونده‌ی درس‌هایی برای هنربانان | قسمت سوم

پرونده‌ی درس‌هایی برای هنربانان | قسمت چهارم

پرونده‌ی درس‌هایی برای هنربانان | قسمت پنجم

پرونده‌ی درس‌هایی برای هنربانان | قسمت ششم

پرونده‌ی درس‌هایی برای هنربانان | قسمت هفتم

پرونده‌ی درس‌هایی برای هنربانان | قسمت هشتم

پرونده‌ی درس‌هایی برای هنربانان | قسمت نهم

پرونده‌ی درس‌هایی برای هنربانان | قسمت دهم

پرونده‌ی درس‌هایی برای هنربانان | قسمت یازدهم

پرونده‌ی درس‌هایی برای هنربانان | قسمت دوازدهم

پرونده‌ی درس‌هایی برای هنربانان | قسمت سیزدهم

در ارتباط با کیوریتور و کیوریتوری اینجا بیشتر بخوانید: