نمایش خلاقیت، در برشی از آثار استاد «صداقت جباری»
نقد و بررسی آثار
مجله هنرهای تجسمی آوام: به قلم نویسنده مخاطب حسین رضویفرد
اگر کمال هنر در هنرهای بصری، دقتنظر و عمل در جزئیات، کلیات و نوآوری در آفرینش فرم و ترکیبهای بدیع باشد، استاد «صداقت جباری» به روایت آثار پیشتازش به این کمال دست یافته است؛ آشنایی با ارزشهای بصری هرکدام از حروف و مفردات و بهکارگیری بهجا از آنها در گشتالتهای صحیح، باعث شده است که ایشان در زمرهی یگانگان نستعلیق، گرافیک و نقاشیخط معاصر قرار گیرد. در این کوتاهنوشت بخشی از آثار منتشرشدهی ایشان را به اجمال تحلیل نمودهام:
- در قطعهی ترکیبی (قصارنویسی) تصویر ۱، تمایل عناصر بصری به سمت جریانی مدور و ایجاد شکل بیضی پیش میرود، چنانکه حروف و مفردات اثر از جمله «م» و «گو» که در نگارش عادی در یک سطر، به طور معمول از «دُور» کمتری برخوردارند، برای القای شکل بیضی، با دُور بیشتری اجرا شدهاند؛ سبک استاد در کتابت حروف و مفردات نستعلیق خاصه سیاهمشق، سبکی تلفیقی و شخصیشده از قُدمایی چون: «میرزا غلامرضا اصفهانی» و معاصرینی همچون «استاد محمد احصایی» است. سبکی که چیزی بر سبکهای نامبرده، علاوه کرده است و آن چیز، همان است که آنِ صداقت جباری است نه هنرمندی دیگر. ترکیب قصارنویسی ذیل قبل از نقطهگذاری به تعادل نرسیده است؛ اما هوشمندی خوشنویس و آگاهی تجربی و شناخت او از اصول ترکیببندی باعث شده است تا زیر حرف «ف» از یک علامت «،» بهره گرفته شود تا عدم تعادل ناشی از قرارگیری نقطهی «بنی» در زیر «الف»، با این عنصر بصری جبران شود و ترکیب، با ایجاد تناسب بین «سطح» و «دُور» به تعادل برسد.
۲. استاد در اثر سیاهمشق تصویر ۲، به گشتالتی خوب دست یافته است؛ با بررسی اسلاف این سیاهمشق از جمله آثار میرزا غلامرضا درمییابیم که در اثر حاضر، در جهات و زاویههای متعددتری نسبت به سیاهمشقهای میرزا، قلمرانی شده است؛ همچنین در این اثر، برخلاف سیاهمشقهای قُدما نهتنها تلاش نشده است که تمام فضای صفحه با حروف و مفردات پر شود، بلکه ایجاد فضای منفی گستردهتر از نُرم سیاهمشقهای سنتی و مدیریت فضای منفی، اثری متعادل و متفاوت را رقم زده است.
در کنار این نوآوریها با لحاظ تاریخ کتابت اثر، اجرای مبتنی بر درک ریتم و چینش هماهنگ حروف و مفردات، به دلایل ذیل، اثر را منحصربهفرد نموده است: در فضای مثبت اثر با تکرار، اتصال و همپوشانی حروف و مفردات مواجهیم؛ برای نمونه در مفرد «مر» و اتصال حرف «ر» به کشیدهی «س» در کلمهی «رسید» قانون مشابهت، مجاورت، تداوم و سرنوشت مشترک (قوانین گشتالت) اعمال شده است.
براساس قانون مشابهت، اشیاء یا عناصر بصری که مشابه یکدیگرند، تمایل دارند با هم بهصورت یک گروه دیده شوند و طبق قانون مجاورت، عناصر بصریای که به هم نزدیک، در تماس یا همپوشان هستند، مایلاند با هم در یک گروه قرار گیرند. قانون تداوم نیز اظهار میکند که ما به احتمال زیاد خطوط سیّال نرم و در حال تداوم را نسبت به خطوط منقطع یا دندانهدار و ناهموار ترجیح میدهیم و قانون سرنوشت مشترک بیان میکند که اگر عناصر بصری با هم حرکت کنند، تمایل دارند بهصورت یک گروه درک شوند.[۱]
در اغلب سیاهمشقها قوانین مشابهت، مجاورت و تداوم رعایت و اجرا میشوند، اما اجرای درست این قوانین و رسیدن به اصل پِرِگنانز که همانا خلق سادهترین و بهترین شکل است[۲]، مستلزم چینش درست حروف و مفردات است به گونهای که جریانی سیّال در اثر شکل گیرد و چشم در گرههایی که از اتصال و همپوشانی حروف و مفردات حاصل میشوند، تأمل کند. این گرهها، نهتنها برای چشم مخاطب آزاردهند نیستند، بلکه موجب تسکین و آرامشاند که با کارکرد طبیعی یک چشم خوب، یعنی چشمی که با اصول و مبادی سواد بصری تربیت شده است، همخوان هستند.
- اثر نقاشیخط ذیل از چند کارکرد دیداری بهره برده است:
الف. استفادهی محدود از تنوع رنگ و نزدیکی شدت رنگی فامها به یکدیگر.
ب. بهطور معمول رنگها در یک اثر نقاشی، زمانی ایجاد هیجان و میل دیداری میکنند که از حداکثر کنتراست در شدت یا ارزش خطی برخوردار باشند؛ اگرچه کنتراست در برخی از آثار استاد به حداکثر نمیرسد، اما بهزعم نگارنده، آنچه میل دیداری را در آثار ایشان بالا میبرد، استفاده از رنگ مشکی خوشنویسی سنتی در نقطهها و بخشهایی منتخب از حروف نگارششده بهعنوان یک موتیف در تقابل با رنگ زمینه و خطوط گرهخورده در آن است؛ این موتیفها و تقابلی که ایجاد میکنند، زبان هنری او را که ریشه در سنت خوشنویسی دارند، شکل دادهاند؛ زبانی که از حیث فرم، در آثار دیگر هنرمندان همعصر یا پیش از او، حتی در آثار هنرمندان سقاخانه، مابهازاء ندارد.
ج. سایهزنی مختصر، در حدی که عناصر بصری نوشتاری از هم تفکیک میشوند اما الزاما عمق و ژرفا را القا نمیکنند؛ تکنیکی که باعث شده است آثار استاد جباری از آثار استاد محمد احصایی قابل تمییز باشند و زبانی متفاوت را خلق نمایند.
د. استفاده از خط ابداعی یا بداهه: خطوط مورد استفادهی این هنرمند، غالباً بهرهای از اصول خطوط نسخ و ثلث و محقق بردهاند، اما الزاماً نمیتوان به هیچکدام منتسبشان نمود. این امر باعث شده میزان خلاقیت در آثار ایشان بالا رود؛ بهگونهای که انتظار وفاداری به اصل یا این انتظار را که حروف همسان در تابلوهای مختلف، باید یکسان اجرا شوند، در مخاطب ایجاد نمیکند.
هـ . اندازهی قلمها و قلمموها یا کاردکهای استفادهشده برای اجرای خطوط با هم متفاوتاند و این موضوع نیز به تنوع اثر مدد میرساند؛ اما ایجاد تناسب بین اندازهی قلمها را سخت مینماید؛ کاری که استاد در آن تبحر کافی دارند. (رک: تصویر ۳)
و. در برخی آثار اینگونه بهنظر میرسد که رنگی واحد بر روی بوم پخش شده است و هنرمند با قلممو یا کاردک، حروف و عناصر بصری خوشنویسانه را با مهارت کافی و بداهه، با حرکت آزاد دست و بدون تکلف اجرا نموده است؛ و سپس بخشهایی خاص را با رنگ سیاه بهعنوان فضای مثبت رنگآمیزی نموده و در نهایت، پرداختی نهایی روی رنگ زمینه اعمال شده است. مهم، تشخیص درست این فضای مثبت است که آثار حاضر، حکایت از این تشخیص درست دارند. (رک: تصویر ۴)
ز. صداقت جباری، در نقاشیخطهایش تمایلی به استفاده از تنوع و ازدحام رنگ ندارد، اما هرجا از رنگهای متعدد بهره برده، ازقضا اثرِ خلقشده، درخشان و مورد پسند مخاطب واقع شده است (رک: تصویر ۵). رعایت نسبت رنگهای سرد و گرم در اثر ذیل قابل توجه است.
- جمعبندی: آثار نستعلیق استاد جباری، دارای خصیصهی صافنویسی و نرمی در حروف، روانی و سیالیت در ترکیب هستند؛ آشنایی عملی با گرافیک خصوصاً در زمینهی لوگوتایپ و نامنوشت، باعث بالارفتن حیطهی تسلط ایشان برخطوط ایرانی ـ اسلامی و حساسیت بصری بر نقطه و حرف بهعنوان کوچکترین عناصر سازندهی دنیای بصری تابلوها و متعاقب آن، آفرینش کمپوزیسیونهای متنوع و بدیع شده است. عبور از مرزهای قصارنویسی و سیاهمشق سنتی با دو اثر یادشده، نشان از درک بصری و چشم ماهر ایشان در خوبدیدن و خوبخلقکردن دارد. این ویژگی باعث شده است که آثار نقاشیخط انتزاعی او، شبیه هیچ خوشنویس و نقاشی نباشد؛ و بیشترین بهرهگیری از قابلیت خط را در آثار ایشان شاهد باشیم.
صداقت جباری، گاهی مفهوم مترتب بر کلمهای همچون «کعبه» را به زبان عناصر بصری ترجمه و با تصویر، آشناییزدایی میکند و مفهومی نو را پیش روی مخاطب قرار میدهد (رک: تصویر ۶)؛ و گاهی میدان را برای تفسیر از فرمهای انتزاعی بهاندازهای باز میگذارند که بدرستی تفاسیر متعددی را میتوان به اثر منتسب نمود. به گمان این قلم، خلاقیت این هنرمند، دستکم ناشی از دو واقعیت است: یکی درک بالای بصری و آشنایی کامل عملی ایشان به تناسب فرمهای متنوع و رنگهایی که در کنار هم مینشاند و دیگری رسیدن به زبان شخصی و غیرمقلدانه، با استفاده از تکنیکهایی هرچند ساده اما بدیع در خلق اثر؛ زبانی که ریشه در سنت و سر در دنیای مدرن دارد و خلقی که هر گاه اتفاق میفتد چیزی و آنی به دنیای هنر میافزاید. امید که این چشمهی جوشنده، تا سالها علاقمندان به هنرهای بصری را سیراب نماید.
پینوشت:
- https://courses.lumenlearning.com
- Zakia, Richard. D (2002), Perception & Imaging, Focal Press, USA, p.62.
به همین قلم بخوانید:
سلام وادب دارم نقد خوبی بود دست مریزاد استاد صداقت جباری بی نظیر است ایکاش فرصتی باشد تا نقدهای هنری وسبک نگارش شما بیشتر آشنا شوم