کتیبههای ذوق در ضیافت نستعلیق «بنفشه مصریپور»
نمایشگاه کتیبههای نستعلیق «بنفشه مصریپور» در گالری «گویا»
مجله هنرهای تجسمی آوام: به قلم نویسنده مخاطب حسین رضویفرد
حیاط هر بنای تاریخی که جای پای هنرمندی را در خاطرهاش ثبت کرده است، جای دست خوشنویسی را نیز بر پیشانی خود به یادگار گذاشته است. کتیبهها، میراث چندهزارسالهی معماری سنتی ایراناند؛ میراثی که از سنگنوشتههای تاریخی ایرانی به کاشیهای منقوش اسلامی و از کاشیها به کاغذ و بومهای ساکن نگارخانهها منتقل شدهاند. آنچه در کتیبهها بازنمایی میشود، مفهوم قدرت است؛ قدرت پادشاه، قدرت هنرمند و قدرت خالق هردوی آنها؛ کتیبهی بیستون، کتیبهی سردر مسجد استاد و شاگرد تبریز، کتیبهی سردر مسجد امام اصفهان، کتیبهی مسجدـمدرسهی سپهسالار تهران و دهها کتیبهی ایرانی دیگر که همگی رمز و نشانی از جلال و قدرت باری است. تاریخ خوشنویسی در ناخودآگاه جمعی ایرانیان، از رنسانس کتابت و چلیپا به باروک کتیبهها پیوند خورده است. هنرمندان کتیبهنویس، روحهای بلندقدریاند که از ظرف کاغذ و بوم، پای بیرون مینهند و زیباترین نقطهی بنا را زینت میبخشند.
نمایشگاه «ضیافت نستعلیق»، ما را به پیشنمون کتیبههایی دعوت میکند که بیتاب نقشبستن بر پیشانی مساجد، تکایا، هتلها، کتابخانهها، مدرسهها، پارکها و ساختمانهای مسکونیاند؛ جایی که متعلق به آن هستند؛ تا از کارگاه ذوق خالق آنها بیواسطه با مردم سخن بگویند.
نمایشگاه حافظانهها در «ضیافت نستعلیق» خانم «بنفشه مصریپور» چند ویژگی منحصربهفرد دارد که همه را در یک ظرف زمانی و مکانی، یکجا فراروی مخاطب علاقمند خوشنویسی مینهد:
- در تعلیم خطوط آمده است: «”خواجه عبدالله صیرفی” در صافی کوشیده و به صفای خط او هنوز کسی ننوشته»[i] به عبارتی برخی صفای خط را در صافی آن دیدهاند؛ واژهی «صفا» که در کنار «شأن»، دو اصل پایانی از اصول دوازدهگانهی خوشنویسیاند، در منشآت سلیمانی، با هردو معنیِ فرمی و عرفانی به کار رفته است: «و آن، نوشتن حروف است به نحوی که مطلقاً کجی و اعوجاج در وی نبوده، در نهایت همواری بوده باشد و این امر بدون مشقِ بسیار و سبکداشتن دست و صفای باطن حاصل نشود.»[ii] با این توصیف، صافنویسی هرچه باشد یکی از ارکان و اصول خوشنویسی است و پختگی خط بدون آن حاصل نمیشود؛ صافنویسی در قالب کتیبه، به دلیل عدم قرارگیری دست بر صفحهی کاغذ و بوم در زمان اجرا، علاوه بر اهمیت همخوانی فیزیکِ دست با دانگهای بالای قلم، نیازمند سالها تلاش و ممارست است؛ کاری که خانم مصریپور، قویدست و هنرمندانه از عهدهی آن برآمده است.
- استفاده از مرکبی که بهخوبی صاف شده؛ و تسلط بر مرکببرداری و مرکبرانی در آثار مشهود است. قلمرانی هنرمند به اندازهای سیال، نرم و بانزاکت است که تونالیتههایی چشمنواز، از قهوهای تیره به قهوهای روشن، را رقم زده است؛ توضیح اینکه سبک در آثار یک خوشنویس، زمانی شخصی میشود که خوشنویس، همزمان با تغییرات هرچند اندک در اجرای حروف و مفردات، یا قالبی از قوالب خوشنویسی را متحول کند (چنانکه در خط نستعلیق، «میرعماد» قالب چلیپا را، «میرزاغلامرضا» قالب سیاهمشق را، «میرزامحمدرضا کلهر» قالب کتابت را و «استاد امیرخانی» قالب قطعهی ترکیبی را) یا تکنیکی خاص و منحصربهفرد را درونیِ آثار خود کند.
به گمان این قلم، ویژگی اجرای صاف خط، توأم با تونالیتههای چشمنواز، بهگونهای که نقش یک موتیف را ایفا کند، به پشتوانهی تقدم و تواتر خلق آثار، در کارنامهی استاد «جواد بختیاری» ثبت شده است؛ چنانکه به همین پشتوانه، تحول در کتیبهنویسی معاصر در آثار استاد «علی شیرازی» حلول کرده و اسلوبهای نو در سیاهمشقنویسی در آفریدههای استاد «صداقت جباری» رخ نموده است. بدیهی است این دستهبندی ناکامل، از یک نگاه مطلق برخوردار نیست و طیفی از استادان خوشنویس که نام مبارکشان از حوصلهی این مقالِ کوتاه بیرون است، هرکدام تجربهای بر نامبردهها افزودهاند و کماکان بهرهای از این دستهبندی را در آثار خود به نمایش میگذارند و باری ارزشمند را به سرمنزل میرسانند.
- جامعهی زنان خوشنویس به دلیل طبیعت دستان ظریف بانوان و بهواسطهی ابعاد کار و دانگ بالای قلمنی در قالب کتیبه، کمتر به این قالب اقبال نشان دادهاند؛ همچنین بزرگی کاغذ یا بوم و افزار خوشنویسی، باعث میشود که تمرین و اجرای آن همیشه در دسترس نباشد، بلکه سطح حرفهای آن به فضایی شبیه به کارگاه نیازمند است. بیشک رجوع موفق خانم مصریپور، به این قالب، ایشان را در زمرهی پیشتازان کتیبهنویس جامعهی بانوان خوشنویس قرار داده و فصلی نو را در این خانواده به ارمغان آورده است. اگر به این طلایهداری، چپدستبودن ایشان را اضافه کنیم، درخواهیم یافت ایشان با نمایشگاهشان کاری سترگ را رقم زدهاند که موجب مباهات زنان خوشنویس ایران است.
۴. ترکیببندیهای بینقص و گشتالتهای صحیح در غالب آثار این نمایشگاه، بیواسطه با مخاطب سخن میگویند. در این میان کمتر از بیستدرصد از آثار که به نظر میرسد خالق آنها نتوانسته است از آنها دل بکند، از باب اجرای یکدست و بدون دوبارهکاری، از آثار برتری که در این مقاله نمایش داده شده است فاصله دارند. خوشنویس، غالباً با اینگونه آثار خاطره دارد و از منظر تبارشناسی، این آثار، مسیر تکامل او را یکجا در نمایشگاه به نمایش میگذارند؛ کما اینکه هماکنون میتوانیم آثار بزرگان خوشنویس قدیم و معاصر را با روشی گاهشمارانه[iii] از مراحل اولیه تا پختگی آثارشان در کنار هم نهیم و بالیدن خطشان را مشاهده کنیم.
- الف: به روایت آنچه تقریر شد خانم مصریپور، تا این مقام، موفقیتی قابل قبول را کسب کردهاند که نقطهی عطفی در کتیبهنویسی بانوان خوشنویس محسوب میشود. دور از انتظار نیست که ایشان با تحلیل آثار خود به جستوجوگری عمیقتر در تاریخ خوشنویسی بپردازند و تغییراتی فرمی در حروف و مفردات ،خصوصاً خُرداندامها، اعمال کنند؛ این تغییرات میتواند در جهت متناسبترساختن کتیبهها با ابعاد یک بنا و دیدهشدن از فاصلهی دور صورت پذیرد. به بیانی دیگر، اگر تصور میشود که این سبک از خوشنویسی، در نهایت متعلق به عموم مردم است و جایگاهش بر دیوار و سردرِ بناهاست، پس لازم است در نسبت میان «قوت و ضعف» در حروف و مفردات، مخصوصاً در اصل ضعف، تغییراتی حاصل گردد و ضعفها در اتصالات به قوت نزدیکتر شوند تا از فاصلهی دور، خواناتر و گیراتر در نظر آیند. این مهم در سبک «میرزاغلامرضا اصفهانی» و کتیبههای مشهور حاصل از این سبک، نمایان است.
در حوزهی کار نمایشگاهی نیز، تلفیقی از سبک استادانی همچون «بختیاری» و «شیرازی» در قالب کتیبه، میتواند به تولد سبکی شخصی بیانجامد و راه رفته را به مقصدی درخور پیوند دهد.
ب: هنگام آن است که ساختمانهای عمومی، ویلاها و منازل مسکونی به قالب کتیبه اقبال نشان دهند و این سنت فاخر را ترویج و احیا نمایند. اینگونه سفارشها، هم هزینهای حداقلی برای کارفرماهای هنردوست، سازندهها و انبوهسازان دارد، هم جذابیت و خلاقیت حداکثری؛ البته نباید فراموش کرد که تحولات بزرگ در دنیای هنر، گاهی با نگاه به گذشته در دورههای متأخر روی داده است؛ چنانکه ـــ فارغ از مناقشهی در مثل ـــ رنسانس، در فلورانس ایتالیا با رویکرد بازگشت به دوران طلایی یونان باستان رخ داد؛ همچنین بخش قابل توجهی از هنرهای سدهی بیستم برخلاف آنچه به نظر میرسد، ریشه در تاریخ پیش از خود دارند؛ چنانکه طرحوارههای کوبیستی پیکاسو، ریشه در طراحیهای خطی هنرمند نئوکلاسیکی همچون «دومینیک انگر»[iv] دارند و نقشوارههای امپرسیونیستی، ریشه در نقشهای رمانتیک هنرمندانی همچون «اوژن دلاکروا»[v].
در باب کتیبه نیز، زمان آن رسیده است که هنرپروران و معماران را به بازگشت به دوران کتیبهنویسی با پتانسیلی قویتر تحریض نمود؛ چه باک از اینکه زنان خوشنویس، از عرصهی کتیبهنویسی نمایشگاهی به کتیبهنویسی در فضای شهری روی آورند و تاریخی جدید را رقم زنند. برای سرکار خانم بنفشه مصریپور روزهایی روشن و مراتب هنری و معنوی بالاتر را آرزو دارم.
پینوشت:
- شکراللهی طالقانی، احسانالله (۱۳۸۱)، «تصحیح رسالهی تعلیمالخطوط علی بن حسن خوشمردان معروف به “سیدبابا”، نامهی بهارستان، س ۳، ش ۲، دفتر ۶، ص ۳۲۰.
- جعفریان، رسول (۱۳۸۸)، منشآت سلیمانی، دبیران دبیرخانه شاه سلیمان صفوی، انتشارات موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، ص ۳۰۱.
- chronological
- Jean Auguste Dominique Ingres
- Eugène Delacroix
به همین قلم بخوانید:
ترکیب خطوط و نتها در نمایشگاه آثار بهمن پناهی