آیا هوش و استعداد با خلاقیت رابطهی مستقیم دارند؟
گفتگو با نازیلا پاکیاری مدیر موسسه بهار ایده
نقش خلاقیت در آموزش
خلاقیت در معنای عام بهمثابهی ابزاری برای زندگی بهتر در نظر گرفته میشود؛ اما خلاقیت چیست؟ آیا خلاقیت آموختنی است؟ خلاقبودن را باید از کجا آموخت؟ عمل خلاقه چگونه رخ میدهد؟ آیا هنر در این میان میتواند نقشی داشته باشد؟
«نازیلا پاکیاری» از جمله فرهیختگانی است که فعالیت حرفهای خود را طی دو دههی گذشته در مطالعه و آموزش و پرورش کودک و نوجوان در حیطهی مفاهیم فوق گذرانده است؛ او متولد ۱۳۵۰ و فارغالتحصیل نقاشی و پژوهش هنر است؛ از سال ۱۳۸۷ دورههای تخصصی در ایران و کشورهای دیگر از جمله ایتالیا، آلمان و هلند در حوزههای فلسفه و کودک، روشهای متعدد و نوین آموزش هنر و کودک و نوجوان را گذرانده است و در سال ۱۳۸۹ آموزشگاه هنرهای تجسمی «بهار ایده» را تأسیس و مدیریت مجموعه را بهعهده داشته و به آموزش هنر و پرورش خلاقیت کودکان و نوجوانان با رویکرد ویژهی خود پرداخته است.
با خانم پاکیاری، دربارهی رویکردشان و آموزشگاه «بهار ایده» در مبحث خلاقیت، مواجهه با ذهن خلاق کودکان، سبکهای آموزش هنر و خلاقیت به کودک و نوجوان گفتوگویی ترتیب یافت که در ادامه میخوانید.
خانم پاکیاری، لطفاً بفرمایید خلاقیت از منظر شما چیست؟
خلاقیت، شکلی از فعالیت است که بهصورت خودجوش اتفاق میافتد؛ یعنی کودک باید در موقعیت و فضایی قرار گیرد که در آن شروع به خودکاوی نماید. این مسأله تنها به کودکان محدود نمیشود، بلکه شامل بزرگسالان نیز میگردد؛ اما دلیل تأکید بر خلاقیت کودکان بهواسطهی آزادی و عدم وجود پیشفرض در ذهن آنهاست و اینکه ذهنشان را به چیزی جز آنچه کنجکاویشان را بر نمیانگیزد، مشغول نمیکنند. در خلاقیت بزرگسالان، از واژهی «کودک درون» استفاده میشود؛ چراکه خلاقیت، منشئیی آزادگونه و نامحدود، مثل ذهن کودکان، دارد.
رویکرد شما در مؤسسهی «بهار ایده» در رابطه با پرورش خلاقیت کودک و نوجوان چیست؟
رویکرد ما خودشناسی است و کشف آنچه در سرشت کودکان و نوجوانان ما نهفته؛ در بستری امن و غنی از ابزارهای علمی و هنری و همراه با شور و نشاط. هدایتگر باید شناخت و آگاهی کافی نسبت به این گروه سنی، هم به لحاظ رشد فکری و هم رشد جسمی و روانی داشته باشد تا بتواند محیطی را مهیا کند که علاوه بر شادی و امنیت، کودک این امکان را بیابد که از فضای پیرامونش تجربیات خود را بهدست بیاورد؛ چراکه کودک در حال آشنایی با دنیای اطراف و رویدادهای در حال وقوع است؛ پس باید بستر آزادگونه باشد که شناخت در آن صورت پذیرد و چهارچوب خاصی وجود نداشته باشد؛ لذا محیطی که برای این گروه سنی تدارک دیده میشود، بسیار حائز اهمیت است.
آنچنان که از صحبت شما در حیطهی خلاقیت برمیآید، خلاقیت در تمام جنبههای زندگی فرد تأثیرگذار است و ایجاد زمینه برای گسترش خلاقیت فرد، منجر به خودشناسی، توانمندی حل مسأله، توانمندی و پیشرفت و تغییر در مهارتهای فردیـاجنماعی خواهد شد؛ حال نقش هنر در این میانه چیست؟
به نظرم نکتهی مهم این است که بتوانیم زندگی را همانطور که هست، ببینیم. انتظاری معقول داشته و همانطور که هستیم، بدون انتظارات کم و زیاد دریابیم؛ اگر سطح خود را بیشتر از واقعیت بدانیم، جرأت مواجهه با تجربه را نخواهیم داشت.
سؤال اینجاست که آیا رویکردهای پرورش خلاقیت، میتوانند چنین نتایجی داشته باشند یا کودک میتواند به توانمندیهایش دست یابد؟ چون مبحث اصلی خلاقیت این است که: من چطور میتوانم جوهر وجود خود را کشف کنم و بشناسم؟ برای پاسخ به این پرسشها پیشنهاد من شیوهی مبتنی بر هنر است؛ چراکه هنر در ذات انسان وجود دارد؛ هنر یک ابزار با اصالت و در وجود هر کودک است که با واسطهی آن میتواند محیط اطراف خود را کشف کند؛ و چون هنر مجموعهی وسیعی از مهارتهای مختلف است، این امکان را به فرد (کودک) میدهد که تجارب بسیاری را کسب کند.
به نظر شما رابطهی بین هوش و استعداد با خلاقیت چیست؟
ما نباید برای هوش، استعداد و خلاقیت ارزشگذاری کنیم؛ بلکه محیط پرورش آن دارای اهمیت است. دربارهی استعداد میتوان گفت که اگر کودک در محیط درست تحت آموزش قرار گیرد، بهواسطهی بستر آزاد و محیط غنی در تمام زمینهها، شروع به بازنمایی درونیاتش میکند و استعداد در حال کشفشدن است؛ چون ذهن، رها و سرشار از برونریزی است؛ در نتیجه خلاقیت نمود مییابد؛ یعنی در جهت استعداد خلاقیت رشد میکند. دربارهی هوش هم باید گفت که هوش میزان درک ما از محیط است که در روند رشد خلاقیت، افزایش مییابد.
برخی از والدینِ تحت آموزش ما، اذعان دارند که آنها پس از گذراندن دورههای پرورش خلاقیت، در آزمونهای هوش، نسبت به گذشته پیشرفت چشمگیری داشتهاند. هدف ما رشد و پرورش همهی ابعاد است که باعث میشود کودک در تمام زمینهها انگیزه برای مواجهه داشته باشد و آن استعداد، موتور محرک یا انگیزهی او برای بالابردن شناخت توانایی خود و تجربه در زمینههای مختلف خواهد شد.
پس تجربه، از شاخصههای پرورش رشد و خلاقیت است؟
صد درصد. تجربهی مهارتهای فردی و انگیزه.
قسمتهای قبلی این پرونده را اینجا بخوانید:
چیستی خلاقیت و جایگاه آن در کودکی
چگونه پرورش خلاقیت، تحول ایجاد میکند؟
مطالب مرتبط: