پرونده مرامنامه هنربانان
مقدمهای بر منشور اخلاقی هنربانان
انجمن هنربانان موزهها۱ – ۲۰۰۹ میلادی
مجله هنرهای تجسمی آوام: مقدمه از جاوید رمضانی
تضاد رفتار با اهداف سازمان
در طی بیش از سیسال کار در حوزهی هنر، بارها به این نکته برخوردهام که چگونه ممکن است سازمانی مانند یک مجله یا یک گالری، با سالها کار مداوم، دارای پرسنل یا نیروی کار حرفهای و ثابت نیست؟ افرادی که از یک مرکز بیرون آمده بودند، دوگونه رفتار داشتند؛ نخست، نسبت به حضور در آن مرکز، اظهار پشیمانی میکردند و عجیب آن بود که حتی اظهار نفرت و ستیز با مسئول خود داشتند. طی سالها در این مراکز، درعین تولیدات هنری، نظری و اقتصادی، نفرت و سیاهی هم تولید شده بود و این خود مانعی برای کارکرد حقیقی هنر، زیبایی و خیر میشود؛ اما مواردی که فضا حرفهایتر و جدیتر بود، اشخاص بیرونآمده اظهار رضایت داشتند و حتی خود، مؤسس مرکز دیگری بودند که مفهوم آن، توسعه بههمراه همکاری و گسترش است.
چگونه ممکن است که یک مجموعهی هنری مانند یک نشر یا یک مجله، حتی یک گالری که ارکان اقتصادی دارد، با زیبایی در تضاد قرار بگیرد؟
بهنوعی اخلاق حرفهای، جبر رعایت اصول طبیعت در روابط جوامع انسانی است.
نیاز به یادآوری نیست که هنر، خود دالانی تمدنساز است و جریان مدام لایههای طبقات اجتماعی از پایین به بالا، از این دالان میگذرد. پس میتوان فهمید که چرا زیبایی، نقش مهمی در زندگی انسان دارد؛ و چرا باید در روند استعلای جامعه و مراکز هنری که مسئولیت این استعلا را بهعهده دارند، رعایت اخلاق حرفهای مهم باشد.
تهدیدات بیرونی
از سویی، ما درگیر تاریخی کهن هستیم؛ که به لطف مستشرقان خارجی، ساختارهای فرهنگی هنری ما، دارای اعتبار و ارزش بسیاری است؛ و جایگاه اقتصادی مهمی در موزهها و مراکز بینالمللی دارد.
همین نکته و بسیاری مسائل سیاسی مرتبط با اقلیم خاورمیانه، نهضتی را شکل داده، که من به آن تاراج منابع و اشیاء تاریخی میگویم. گفتمان شرقشناسانه در غرب، باعث تثبیت فرهنگ دیگران از راه ارتقاء جایگاهشان بهعنوان محقق شده است. این مقوله، در کنار رویکردهای اقتصادی جهان معاصر به هنر و فرهنگ، تمامی مفاهیمی است که ما باید در نظام فرهنگی خود به آن توجه کنیم.
هنربانی و اخلاق حرفهای
هنربانی، پدیدهای است که در پی تشکیل موزهها در غرب شکل گرفت؛ این موزهها در ابتدای انقلاب صنعتی، مراکزی شدند که مسئول جایگاهیابی و ارتقاء تمدن غرب گردیدند و نسل دوم هنربانان در موزهها، مسئول تفهیم و نمایش درست اشیاء تاریخی و هنری به مخاطبان خود و آحاد ملت گردیدند.
مشخص است که انبوهی از اشیاء تمدنهای دیگر در این موزهها بهوفور دیده میشود؛ و بیشترین تحقیقات تاریخی و فرهنگی بر روی این اشیاء در قرن نوزدهم و بیستم، بر روی این تمدنها منشاء نفوذ و مدیریت بر روی آنان گردید. پدیدهی هنربانی از موزهها به دیگر مراکز هنر معاصر تسری یافت و گالریهای خصوصی، برای تمرکز بر روی اهداف فرهنگی و اقتصادی خود نیازمند این اشخاص بودند که با پژوهش و تمرکز بر روی نمایشهای کارگردانیشده، مسیر دقیق را ترسیم نمایند.
در پی حضور پر رنگ نسلسوم از هنربانان در گالریها، که پس از جنگ جهانی دوم آغاز گردید، این پدیده در سالهای دههی هشتاد شمسی، مانند بسیاری از پدیدههای وارداتی به کشور ما مطرح گردید. بهواقع بیشتر مظاهر آن را شاهدیم، تا نیازمندیها؛ جامعهی موزهداری و گالریداری کشور و پیوستگی این شغل با مدارج رشد موزهها و مراکز هنری در طی پنجاهسال گذشته، دلیل آن بوده است که بسیاری از موزهداران و محققان در کشور ما، در قالب هنربان در موزهها مشغول به کار بوده و در رویارویی با مشکلات، سعی در انجام وظیفهی خود داشتهاند. از زمان تشکیل وزارت فرهنگ در ۱۳۴۳ و تشکیل سازمان میراث فرهنگی در سال ۱۳۷۲، تشکیلات موزهداری در کشور شکل گرفته و با تصویب ارتقاء سازمان میراث فرهنگی به یک وزارتخانه، ساز و کار ساختاریِ موزهداری، درحال رشد است؛ اما توجه به مفاهیم بنیادی و حساسیت کارکرد موزهها در زیست جامعهی مدرنشدهی معاصر، هنوز به درجهی مطلوب خود نرسیده است. درواقع هیچ ساز و کار رسمی، چه در وزارت علوم و چه در سازمان موزهها، تحتعنوان هنربان دیده نمیشود؛ مغفولماندن تفاوت موزهدار و هنربان، نشان از عدم نیازسنجی درست موزهها، برای ارتقاء و رسیدن به جایگاه کارکردی آنان در روند رشد فرهنگی جامعه است.
متنی راهگشا
متن ترجمهشدهای که در قسمتهای بعدی این پرونده خواهد آمد، توسط دوست هنرشناس و فرهیختهی من، آقای نیما ابطحی، برای نشر در سایت «آوام مگ» پیشنهاد گردید و زحمت ترجمهی آن را بهعهده گرفتند، بهروشنی جایگاه و اصول اخلاقی و نحوهی عملکرد و وظایف هنربانان را مشخص میکند. بهخوبی مشهود است که این تعاریف از مصدر هنربانان موزهای برخاسته و بهطور آکادمیک تعریف میگردد. این مرامنامه در محدودهی هنربانانی مطرح شده که در سازمانها بهطور رسمی، مشغول به کار هستند؛ که البته امروزه به تمامی افرادی که در مراکز هنری فعالیت دارند تسری مییابد. با رشد مفهوم هنربانی و پدیدارشدن هنربانان آزاد، که بهطور شخصی اقدام به جمعآوری و نمایش آثار میکنند، این اصول هم میتواند بازتعریف گردد؛ و صد البته با مطالعهی این متن، آنان هم نسبت به مسئولیتهای خود بیشتر واقف میگردند.
امروزه، در گالریها و مراکز هنری جمعآوری و تشکیل فیزیکی یک نمایش در حیطهی هنربانی تعریف میگردد. اهداف اقتصادی یا تشکیل رزومه برای مهاجرت یا دلایل غیرمعنوی، نباید منجر به تعاریف محدود و تهی ساختن مفهوم هنربان از مسئولیتهای پژوهشی و کیفیتسازی گردد. این متن، امکان بازنگری و تطبیق با نیازهای امروز جامعهی هنری ما را دارد و میتواند به شفافیت تعاریف گنگ از مقولهی هنربانی کمک نماید.
این پرونده ادامه دارد…
پینوشت:
[۱] – این مرامنامه در موزههای اروپا و امریکا مورد استفاده قرار میگیرد.مطالب مرتبط: