من مش خروس‌خان کوتنایی هستم

من مش خروس‌خان کوتنایی هستم
گفتگو با حامد مشمولی، هنرمند مجسمه‌ساز
مجله هنرهای تجسمی آوام: محمد ستونه


گفتگوی محمد ستونه با حامد مشمولی

در اساطیر حیوانات جزو خدایان بودند. در مصر، یونان، چین، ارج‌وقرب حیوانات چیزی بیشتر از خدایان بود. انسان‌ها با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کردند و آنان را موجب برکت خود می‌دانستند و نمود آن را در آثار به‌جامانده که براساس رفتار و باور مربوط به حیوانات بود می‌بینیم.

من به‌عنوان شخصی که در شمال کشور متولد شدم و زندگی می‌کنم و تعاملی که با حیوانات و طبیعت دارم سعی کردم با هنرمندانی که در حوزه‌ی هنرهای تجسمی مجموعه‌های هنری خود را بر پایه‌ی نگرش و الهام‌گرفتن از یک حیوان ایجاد می‌کنند ارتباط برقرار کنم که این کار، سبب آشنایی من با حامد مشمولی شد و تصمیم گرفتم گفت‌وگویی خودمانی با این هنرمند جوان داشته باشم.

اگر امکانش هست کمی خودتون رو معرفی کنید و مسیری که در این مدت طی کردید به‌طور خلاصه بیان کنید؟

من حامد مشمولی، کارشناس گرافیک هستم، در روستا به دنیا آمدم و در خانه‌ای که در آن زندگی می‌کردم پرورش مرغ و خروس داشتیم برای همین ۲۹ سال با آن‌ها زندگی کردم و بزرگ شدم، شخصیتاً آدم کنجکاو و پرتلاشی‌ هستم و روزانه بالای ۹ ساعت کار می‌کنم و سعی کردم امکانات کم باعث دلسرد ‌شدنم نشود؛ چون به یاد می‌آورم زمانی که خیلی‌ها با قلم نوری کار می‌کردند من با موس کامپیوتر کارهایم را انجام می‌دادم و تمام سعی من بر این هست که خروجی کارهایم حرفه‌ای باشد و نه صرفاً وصل‌کردن چند شیء…

سال ۲۰۱۳ اولین تصویرسازی‌های خروس رو آغاز کردم و در گالری «هنر» بابل نمایشگاه انفرادی گذاشتم و ۲۰۱۵ با سهیل بسطامی آشنا شدم که پاپیه ماشه رو از ایشون یاد گرفتم و با کمک آقای بسطامی ۸ طرح را به حجم تبدیل کردم که در گالری بهزاد به نمایش گذاشته شد؛ با صحبت و نصیحت‌های عمویم تصمیم گرفتم به‌طور تخصصی وارد حیطه‌ی مجسمه‌سازی شوم و در طی این مدت با عباس معروفی و ماهک هم همکاری داشتم و توانستم ظرف دو سال ۳۱ مجموعه کارکنم که مورد پذیرش گالری «آرت‌لند» قرار گرفتند و استقبال خوبی از کارهایم شد که این اتفاق باعث بیشتر‌شناخته‌شدنم شد. بعداً با آقای سلطانعلی آشنا شدم که این آشنایی‌ باعث برگزاری کارگاه آموزشی در مؤسسه‌ی «ایده» شد؛ هم‌زمان با آن کارهایم در فراخوان اکسپو، در آرت دیزاین ۱۵ آذر قبول شدند که به فروش هم رسیدند و بالاخره در فراخوان گالری «هتل اسپیناس» ۲۲ آذر آثارم انتخاب شد و چند اثر هم دوباره به فروش رسید و این باعث شد که احتمالاً سال آینده هم نمایشگاه انفرادی برگزار کنم.

گفتگوی محمد ستونه با حامد مشمولی

ایده‌ی مجموعه‌ی خروس از کجا بود یا چگونه رقم خورد؟

 سال ۲۰۱۰ــ۲۰۰۹ شروع تصویرسازی من بود که در یک طرح مشارکتی شرکت کردم؛ سعی بر این بود هنر را در روستاها رواج دهیم که در آن‌جا با آقای نادعلیان و فرهاد گاوزن و بقیه‌ی هنرمندان آشنا شدم و بعد از آن طرح بود که من مجموعه‌ای را اتود زدم که ۲۰۱۷ «صبح سه رو» ۸ مجسمه از آن اتودها را به نمایش گذاشتم.

شما با حیوانات زیادی در ارتباط بودید، چرا خروس را انتخاب کردید؟

خروس در هر کشوری معنی نمادین خاص خودش را دارد و در این‌جا هم نماد سحرخیزی و برکت هست و از طرفی خروس جذابیت‌های خودش را هم دارد، جدا از زیبایی، بال و پرها، سینه‌ی ستبر این موجود و پا‌های قدرتمندش که حس خوبی در کار به وجود میاورد و در زندگی‌شان مراقبت از خانواده که تا حدودی شبیه به زندگی انسان‌هاست و دوست دارم این شباهت‌ها به زندگی آدم‌ها رو نشان دهم.

آثار شما براساس داستان خلق می‌شود یا این‌که نه بعد از خلق اثر داستان برایشان تولید می‌شود؟

اول کار را اتود می‌زنم و بعد برایش موضوع را پیدا می‌کنم که سعی می‌کنم با کم‌و‌زیاد‌کردن چشم و پا و… این المان‌ها رو ایجاد کنم که مضمون اجتماعی داشته باشه.

گفتید آثارتان رئال است و قرار است در آینده مفهومی‌تر بشود. چطور می‌خواهید این کار رو انجام بدهید؟ و چه مسیری برای خروس در نظر گرفتید که دچار تکرار نشود؟

خب آثاری که الان در کارگاه من می‌بینید از فلز هستند و من نمی‌خواهم دیگر از فلز استفاده کنم؛ چون می‌دانم ژازه طباطبایی خیلی قبل‌تر این کار را انجام داده؛ برای همین می‌خواهم سبک خودم را به وجود بیاورم و با آن شناخته بشوم و روی اتودهام خیلی دقت به خرج می‌دهم و با کمک اساتید این حوزه، فن‌های جدید را تجربه می‌کنم تا بتوانم فن خاص خودم را خلق کنم؛ خیلی‌ها روی حیوانات متفاوت کار می‌کنند؛ مثل مش اسماعیل، مرحوم رضا یاراحمدی یا در نسل جدید آقای هومن نصیری، سعید درخشان زنگنه و شمس‌الدین غازی. اما من می‌خواهم فقط خروس کار کنم نه چیز دیگر؛ خروس برای من هیچ‌وقت خسته‌کننده نمی‌شود و می‌توانم سال‌ها حالت‌های مختلف آن را خلق کنم.

وقتی در «آرت‌لند» آثارتان ا به نمایش گذاشتید تعامل مخاطبانتان رو چطور دیدید و چه فرقی با دیگر مخاطبانتان در شمال (مازندران) داشت؟

خیلی عالی بود؛ از رنگ‌بندی آثار خیلی تعریف می‌کردند که البته وجود خروس در محیطی که در آن زندگی کردم باعث شده بتوانم شکل دقیق‌تری از خروس را خلق کنم. در تهران یا شهرهای بزرگ مردم خیلی کمتر با این‌جور حیوانات برخورد داشتند؛ به همین دلیل براشون جذاب‌تره و دائم پیگیر کارهایم هستند، برخلاف مردم مازندران؛ البته باید عرض کنم همیشه مردم شمال بهم لطف داشتن؛ اما خب خارج از استان کارهایم بیشتر دیده شد.

گفتگوی محمد ستونه با حامد مشمولی

تعامل گالری‌های مازندران با شما چطور بود؟

اول تشکر می‌کنم از همه‌ی گالری‌های مازندران، چون چندین نمایشگاه گذاشتم، اما خب به دلیل امکانات موجود نیازی که من داشتم در نمایشگاه اتفاق نیفتاد؛ خیلی دوست داشتم آثارم در مازندران فروش برود یا دیده بشود، اما متأسفانه این‌طور نیست و من باید بروم در شهر بزرگی مثل تهران تا آثارم به فروش برسد و این من را ‌کمی ناراحت می‌کند و طبیعتاً برای پیشرفت بیشتر باید جایی غیر از مازندران کار کنم.

از همکاری‌تان با آقای معروفی بگویید، چطور شد که با ایشون آشنا شدید؟

زمان فیس‌بوک با ایشان آشنا شدم و ارتباط برقرار کردم؛ عکس کارهایم را فرستادم، خوششان آمد و ۱۵ تا از کارهایم را خریدند؛ متقابلاً آقای معروفی داستان‌هاشون رو برای من فرستادن و از همان‌جا استارت همکاری زده شد؛ البته با دوستان دیگر مثل آقای لطیفی برای جلد مجله، که تصویرسازی‌های من را می‌خواستند، هم همکاری داشتم.

با هنرمندان خارج از کشور و غیر ایرانی که خروس کار کرده‌اند آشنا هستید و تعاملی دارید؟

بله تا حدودی، خودم که خیلی مشتاق به برقراری ارتباط هستم و با چندتاشان هم گپی داشتم؛ البته دوستانم هم که در خارج کشور هستند اگر آثاری با مضمون خروس ببینند‌ برایم می‌فرستند و من را در جریان قرار میدهند.

و سؤال آخر این‌که کاری که همیشه دوست داشتید انجام بدید، اما به هر دلیلی نشد؟

به دلیل مشکل مالی نتوانستم ابزار مورد نظر خودم را بخرم و باید حتماً آثارم رو بفروشم تا بتوانم ابزار یا مواد برای خلق اثرم تهیه کنم و همیشه در تلاش برای ایجاد کارگاه مناسب و ابزار مناسب برای خودم هستم؛ مثل ابعاد بزرگ‌تر خروس که به همین دلیل مالی نمی‌توانم انجام بدهم! اما یکی از آرزوهایم این است که در پاریس که مهد خروس است آثارم را به نمایش بذارم و برای تحقق آن خیلی دارم تلاش می‌کنم و ساعت‌ها زمان می‌ذارم که حتی باعث آسیب‌دیدگی چشم‌هایم شده؛ البته یکی از دوستانم پیشنهاد این کار را داد، اما گفتم زود است و به آن سطحی که مدنظرم هست نرسیدم که آثارم سبک خاص خودم باشد، که اگر در خارج به نمایش درآمد برگرفته از فرهنگ خودم در مازندران و شرق باشد. من مش خروس‌خان کوتنایی هستم و خروسم با همه تفاوت دارد.

یادداشت‌های دیگر به همین قلم را اینجا بخوانید:

از خیال ناتمام تا روح زنانه‌ی مجسمه‌ها

تکوین و پرده‌ی آخر در گالری‌های مازندران

چشم‌های بسته، کلکسیون درد و هرززاد