حسرتِ زمان در گفتگو با خلیل سمایی جابلو نقاش

گفتگو با خلیل سمایی جابلو نقاش مازندرانی
زمان تنها حسرت من است
مجله هنرهای تجسمی آوام: محمد ستونه

خلیل سمایی جابلو متولد ۱۳۴۵ در اردبیل است. وی کارشناس ارشد نقاشی و عضو هیئت‌علمی دانشگاه فنی‌وحرفه‌ای، همچنین مدیر آموزشگاه آزاد هنر تجسمی خانه دوست هستند. خلیل سمایی جابلو ۱۸ نمایشگاه انفرادی در ایران و بیش از ۱۰۰ نمایشگاه گروهی داخلی و خارجی را در کارنمای خود به ثبت رسانده‌است. ایشان سعی دارند با نگاهی انتقادی به شیوه‌ی بصری بر دنیای پیرامون خود تأثیر بگذارند.


خلیل سمایی جابلو نقاش مازندرانی

در ابتدا لطفاً توضیح دهید که نحوه‌ی ورودتان به هنر چگونه بوده است؟ و چرا نقاشی را برای بیان خود انتخاب کرده‌اید؟

 ورود من به حوزه‌ی هنر از مقطع راهنمایی و با نقاشی شروع شد. ریشه‌ی آن برمی‌گردد به محل تولدم، من در روستایی متولد شدم که در آنجا همه‌ی خانم‌ها قالی یا گلیم می‌بافتند. من در همان زمان با فرم، رنگ و نقش آشنا شدم و اینکه چگونه تصویری را بر روی گلیم خلق کنم و ذهنم این خلاقیت را پیدا کرد که به سمت انتزاع برود. همین‌ها زمینه ورود من به نقاشی شد. بوم و قلم خریدم و شروع کردم به کپی آثار کلاسیک، در مدرسه پرتره‌ی بچه‌ها و معلم‌ها را می‌کشیدم، در دوران دبیرستان که بودم، اولین دوره‌ی سینمای جوانان ایران تشکیل شد و دوره‌های فیلم‌سازی، عکاسی، طراحی و خوشنویسی را در آنجا گذراندم. پس‌ازآن بود که  نقاشی را انتخاب کردم، درست است که در این مسیر سال‌ها به خاطر مسائلی از نقاشی فاصله گرفتم، ولی باز به آن بازگشتم. زمانی که وارد دانشگاه شدم تمام تمرکز خودم را معطوف نقاشی کردم و تا به امروز با آن زندگی می‌کنم. یکی از خوشبختی‌های من این است که هم در رشته نقاشی تحصیل کردم و هم در این زمینه تدریس کردم و در کارگاهم شبانه‌روزی به نقاشی پرداختم. تا جایی که حتی گاهی خواب نقاشی می‌بینم.خلیل سمایی جابلو نقاش

 فکر می‌کنید در مقاطعی که از نقاشی فاصله می‌گرفتید چه چیزی نقطه‌ی عطفی به بازگشتتان می‌شد تا جدی‌تر ادامه دهید؟

از سال ۷۰-۶۹ که وارد دانشگاه شدم و بعد از برگزاری نمایشگاه‌های متعدد، آموزش دادن هنر مهم‌ترین دریافت‌ها را به من داد. اما در سال ۸۱-۸۰ اتفاقاتی در زندگی هنری من رخ داد که باعث شد تجاربی را به دست آوردم و بیشتر از قبل دنیایی که در آن حضور دارم را درک کنم و  فهمیدم چگونه  باید نقاشی کنم. درواقع چنین پنداشتم که نقاشی باید انعکاس درون و نتیجه اندیشیدن در جهان پیرامون باشد.

از روندی که طی کردید تا به سبک فعلی‌تان رسیدید برایمان بازگو کنید؟

در منطقه‌ای که من بزرگ شدم خانم‌ها از لباس‌های محلی‌ استفاده می‌کردند. پر از بافت، رنگ و نقش بود. دست بافته‌های از الیاف که در اطرافم می‌دیدم، خانه‌های کاه‌گلی اتمسفری را ایجاد می‌کرد که نوع نگاهم بومی باشد، این نوع تجربه زیست، به‌مرور تغییر کرد. فهم بصری، شناخت، مطالعه تاریخ و فلسفه‌ی هنر باعث شد کم‌کم عناصر بیانی خودم را پیدا کنم تا جایی که توانستم به خلق عناصری بپردازم که خلاقیت خودم باشد، نه برداشت از تفکر و اندیشه دیگران، در دوره‌ای هم که مازندران را برای زندگی انتخاب کردم بازهم سعی داشتم تعاملی بین زیست خود و فرهنگ زادگاهم که ریشه در من دارد، با آثارم به وجود بیاورم. زبان و بیانی که فراتر از جغرافیای زیست من باشد؛ مضمونی به گستردگی جهان و عجین شدن آن با سرزمین زیستی. ذهنم برایم مهم‌تر از فرم، رنگ و … است. فکر می‌کنم سبک شخصی یعنی یک اثر تمامیت شمارا در برگیرد.خلیل سمایی جابلو نقاش

از نگاه سیاسی و اجتماعی که در آثارتان دیده می‌شود برایمان بگویید و اینکه چرا بیشتر المان‌های به‌کاررفته در نقاشی‌هایتان را زنان تشکیل می‌دهند؟

به‌عنوان یک هنرمند فکر می‌کنم نوع نگاهم انتقادی باشد، بهتر است، واگرنه چگونه می‌توانم نقاش باشم؟ آیا هنر و نقاشی بیرون از فرهنگ، باور، آرمان و حقیقت زیست مردم است؟ در این صورت چگونه می‌توان بی‌تفاوت بود و با خیال‌پردازی در عوالم معلق و گنگ اثر خلق کرد. آیا می‌شود، سیاستی که در حال حاضر بر مردم سراسر جهان حاکم است را نادیده گرفت و از چیزهای بیهوده سخن گفت؟ من برای درست دیدن دنیایی که در آن هستم نقاشی می‌کنم در اصل آثارم جهان بیرون و درون من است و همین تناقض‌، تضاد، تفاوت و شیوه زندگی را در آثارم به کار می‌گیرم، آسیبِ جنگ، خشونت، مثله شدگی بشر، فرهنگ و عدالت به تعلیق و استحاله رفته، عشق سرکوب‌شده و به‌نظرم امروز درد بشر درد نقاشی است.

 اما در مورد المان زن باید بگویم، زن مادر است. برای من مظهر تقدس، باروری و زایش بوده و تداوم جهان  به خاطر وجود زن و تولد است سعی می‌کنم در تابلوهایم ماهیت واقعی زنان، بودن، تبعیض یا تفاوت‌های موجود را به نمایش بگذارم.خلیل سمایی جابلو نقاش

 این نوع نگاه انتقادی در آثار شما حتی شامل فضای مجازی و یا عصر تکنولوژی نیز شده، درست است؟

البته ما در عصر مدرن زندگی می‌کنیم جهانی که در ثانیه میلیون‌ها داده جابه‌جا می‌شود و تا حدودی به انسان امروز کمک بسیاری کرده است. اگر بخواهیم دقیق نگاه کنیم ضررهای بی‌شماری بابت این زیاده‌خواهی به زمین و حتی خود انسان‌ها وارد می‌شود. در جهان معاصر فنّاوری و دیجیتال امکان بهتری ساخته و تأثیر عمیقی در تغییر ذائقه فهم  و درک بشر از پیرامون دارد. جهان مجازی و فنّاوری، نقش اساسی در تغییر شکل و ساختار آثار هنری و شیوه زندگی مردم دارد. گاهی مضمون انتقادی از فضای مجازی قالبی را به‌صورت نقاشی یا در فضای مجازی به‌صورت دیجیتال می‌طلبد. من هم توانستم از دیجیتال و استفاده بهینه از تریبون آزاد اینستاگرام، فیس‌بوک و…جهت ایجاد گفتمان بهره‌مند شوم.

خلیل سمایی جابلو نقاش

ما در آثارتان گاهاً فضای سیاه مشاهده می‌کنیم و در مواقعی دیگر امید و سرزندگی، این تناقض از کجا نشأت می‌گیرد؟

من گاهی تلخ می‌بینم و گاهی امیدوار. زمانی که این حجم از چپاول، فساد و تبعیض را می‌بینم. این‌همه جنگ در اقصی نقاط جهان، به‌شدت همه‌چیز برایم سیاه می‌شود. چگونه می‌شود، نبینم کودکان و انسان‌های بی‌گناه به هر شرایطی قتل‌عام می‌شوند. چنین دردی در آثارم به همان تلخی نمود پیدا می‌کنند، گاهی هم سعی می‌کنم به صلح جهانی  فکر کنم، بااینکه ابرقدرت‌ها ، سلطه گران، حاکمان فراتر از خشونت، جنایت  می‌کنند، مردم نگاهی مهربان و توام با عدالت به هم داشته باشند و این‌گونه برخی از آثارم نگاه امیدوارانه به مسائل دارند. انتظار امیدوارکننده‌ترین کلمه جهان است، که من هم منتظرم.

خلیل سمایی جابلو نقاش

 به‌عنوان شخصی که در داخل و خارج از ایران نمایشگاه داشته‌اید تفاوت جو حاکم بر آن‌ها چگونه بوده است؟

نکته‌ای که در نمایشگاه خارج از ایران وجود دارد این است که آثار در همه نوع مضمون ارائه می‌شود و باعث  گفتمان بین هنرمند و مخاطبین می‌گردد. زمانی که مخاطب چه خاص و چه حتی عام اثر را مشاهده می‌کند اگر نتواند درباره آن با هنرمند گفتگو کند و برداشت خود از آن اثر را بگوید پس طبیعتاً یک جای کار ایراد دارد. در خارج از ایران این کنش بیشتر دیده می‌شود البته به‌شخصه برایم در خارج از کشور جذاب بود که وقتی مخاطب اثر مرا می‌دید متوجه زیست و جغرافیای شخصی من می‌شد این بیان بسیار برایم خوشحال‌کننده بود.

خلیل سمایی جابلو نقاش

به نظر شما چرا در هنرمندان نسل جوان کمتر این بیان زیست شخصی را مشاهده می‌کنیم و بیشتر تحت تأثیر اقتصاد هنر و بازار جهانی هستند؟

ما در جهانی زندگی می‌کنیم که ذائقه‌ی ما را عوض می‌کنند و ناخواسته در مسیری قرارمان می‌دهند که مسیر واقعی نیست و فقط برای سودجویی بعضی افراد تعبیه‌شده. بعضی از هنرمندان با مشاهده‌ی کارهای هنری مرسوم و با نسخه‌برداری از آن‌ها اثر خلق می‌کنند. متأسفانه  درگیرِ دیده شدن و فروش می‌شوند؛ که ضرورت زیست هنری را از دست‌ می‌دهند. گرچه هستند هنرمندانی که این‌چنین رفتار نمی‌کنند و بسیار آثار تأمل‌برانگیز خلق می‌کنند، به نظر من تنها راه موجود گفتمان است گفتمان باعث می‌شود که هنرمندان تجارب و تفکرات خود را در اختیار هم قرار داده و همدیگر را آموزش دهند. تا در دام این هژمونی سیاست و مافیای اقتصادی قرار نگیرند و بتوانند عناصر وجودی خود را خلق کنند.

خلیل سمایی جابلو نقاش

 در مورد گفتمان حرف زدیم به نظر شما چگونه می‌توان فضای نقد حرفه‌ای را در هنر ایران جا انداخت؟

ما کمتر منتقدین سازنده در فضای هنری داریم اکثر نقدها با سوءبرداشت در جهت منافع افراد است البته  جدیداً شرایط بهتر شده است. سایت‌ها، فضای مجازی و مجلاتی مثل آوام و… سعی کردند فضای نقد را دوباره در هنر پررنگ کنند و این اتفاق خوبی برای فرهنگ و هنر کشور است.

خلیل سمایی جابلو نقاش

 نظرتان را در مورد بیماری کرونا و تأثیراتش در هنر بیان کنید؟ آیا مثبت بوده است یا منفی؟

کرونا تلنگری برای تمام انسان‌ها بود، باعث یک بیداری و آگاهی جهانی در تمام زمینه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شد و هنرمندان نیز از این قاعده مستثنی نیستند. مسلماً این خودشناسی و آگاهی، در آینده خودش را نمایان می‌کند که جنبه مثبت ماجراست اما از لحاظ اقتصادی می‌دانیم اتفاقاتی برای همه انسان‌ها افتاده که در این میان هنرمندان بیشتر از قبل در تنگنا قرارگرفته‌اند.

خلیل سمایی جابلو نقاش

سؤال آخر آیا کاری بوده که تابه‌حال دوست داشتید انجام بدهید اما به هر دلیل نشده است؟

اگر از منظر خلق آثار و مضمون نگاه کنیم. خیر؛ نبوده، اما اگر بخواهم از حسرت بگویم؛ زمان تنها حسرت من است…

خلیل سمایی جابلو نقاش

گفتگوهای دیگر از محمد ستونه:

من مش خروس‌خان کوتنایی هستم | گفتگو با حامد مشمولی

هنرمند به مثابه چشمه‌ای که سیراب می‌کند | گفتگو با احمد نصرالهی

ناصر شاکری، از تئاتر تا شرق‌شناسی و آثار بینارشته‌ای | گفتگو با ناصر شاکری

آفرینشی از جنس خیال | گفتگو با رحیم مولاییان

یادداشت‌های دیگر به همین قلم را اینجا بخوانید:

کرونا و هنرمند | معرفت گرایی جدید

پروژه‌های گفتگویی بُرجاس | گفتمان، فارغ از هر جهت فکری

یاغی‌گر دیروز، امروز و فردا… انهدام موزه‌ی طبیعی!

از خیال ناتمام تا روح زنانه‌ی مجسمه‌ها

تکوین و پرده‌ی آخر در گالری‌های مازندران

چشم‌های بسته، کلکسیون درد و هرززاد