نگاهی به مجموعه «بازیهای مفرح» نوید ظفر در گالری ایرانشهر
مجله هنرهای تجسمی آوام نویسنده مخاطب: مهتاب جهانگیری
آثار نقاشی نوید ظفر در گالری ایرانشهر از ۲۶ آذر تا دهم دیماه ۱۴۰۰ برپا شد. با توجه به ابعاد بزرگ آثار بهخوبی در گالری ایرانشهر چیدمان شده بود و قاب کارها به رنگ طوسی با هماهنگی دیوار گالری هارمونی خوبی در چشم بیننده ایجاد میکرد اما متأسفانه مشخصاتی در کنار و یا زیر کارها وجود نداشت. نور ملایمی که در بالای تابلوها وجود داشت دیدن آثار را بهراحتی فراهم میکرد و مینیمال بودن فضا برای نمایش این آثار مناسب بود و باعث میشد کارها که غالباً بارنگهایی تند و گرم کشیده شده بودند بهخوبی جلوه کنند. از مسئول گالری درخواست لیست قیمت نمودم و ایشان فرمودند که موجود نیست و همه آثار در روز افتتاحیه فروش رفتهاند و من نتوانستم از قیمتها اطلاع پیدا کنم.
آنچه در لحظه اول در نقاشیهای نوید ظفر توجه مرا جلب کرد این بود که گویی به دیدن نمایشهایی رفته بودم که تابهحال ندیده بودم، صحنههایی کابوس وار از نمایشهایی به تصویر کشیده شده که موجوداتی با ظاهرهایی انساننما و گاهی دلقک وار که با توحشی غیرانسانی نظارهگر صحنههایی تئاتر وار از نمایشی جنونآمیز و یا شاید واقعی هستند. ظاهر بیتفاوت و خندههای غیرانسانی این تماشاگران که با وقاحت صحنههای سلاخی و کشتار را مینگرند و لذت میبرند، در نظر اول هر بینندهای را متعجب خواهد کرد و به این فکر خواهد کرد که هدف نقاش از خلق این آثار چه بوده و در آن لحظه و زمان در ذهن او چه میگذشته و تحت تأثیر چه نگاهی بوده است؟
آیا نگاه انتقادی او با پدید آوردن این آثار به این حجم از کشتار فجیع و در پشت پردهای است که در قرن حاضر صورت میگیرد و انسانهایی که با وقاحتی آشکار و با بیتفاوتی و حتی در حال لذت بردن و خندیدن نظارهگر این فجایع قرن حاضر هستند و یا سکوت میکنند و لذت میبرند، بوده است؟
در مقابل نقاشیهایی ایستادهام با چشمانی بسته تا شاید بهتر بتوانم ببینم[۱]. نظارهگر صحنههایی در آنها هستم که خود ابژهها نظارهگر صحنههایی هستند و در عجبم که اینها نمایش یا بازی ست یا صحنههایی واقعی؟ صحنههایی که خونخواری و سلاخی گلادیاتورهای عصر روم باستان را در خاطرم زنده میکند درحالیکه درون این آدمها با صورتکهای نازیبا و غیرانسانیشان هم منعکسشده است، صحنههایی که حتی کودکان که مظهر معصومیت هستند از گزند این تلخی و وحوشت در امان نیستند. و آیا ما که میبینیم چشمانمان را بستهایم؟ آیا میتوان نام انسان را برای این موجودات و ما بکار برد؟
در بیانیه هنرمند آمده است:
«پردههای نقاشیام در این سالها به من آموخت که نمیتوان در مقام اندیشهای راسخ بود؛ زیرا هنگامیکه آگاهی حاصل از تجربه بیرونیام وارد میشود، در تجربه درونیام زندگی میکند و در بطن آن نفس میکشد و آنجایی که تجربهی زیسته حاصل از آن بر آگاهی تقدم مییابد، نقاشی تنها فرصتی است که با آن میتوانم تمامی عناصر خیالپردازانه درونم را یکپارچه سازم تا همچون واسطهای به بیان حیات حسی نقش کمک کند».
نوید ظفر علیزاده متولد ۱۳۶۳ در مشهد و کارشناسی ارشد نقاشی از دانشگاه آزاد تهران هنر و معماری است و به تدریس در دانشگاههای هنر مشهد مشغول است. دو نمایشگاه انفرادی در گالری الهه و گالری فرزاد در مشهد داشته و ۸ نمایشگاه گروهی در گالری ازادان Azadhan استانبول، سو، آتبین و صبا در تهران، گالری فرزاد، آذرنو، آبان و آرتین مشهد در کارنمای خود به ثبت رسانده است.
[۱] Quote by Paul Gauguin: “I shut my eyes in order to see.” اشاره به این جمله از گوگن
گزارش و نقد نمایشگاههای دیگر را اینجا بخوانید.