بازار هنر معاصر بر پایه هنرمندان ساخته شده است که تجلی مشاغلی ناپایدار و مخاطرهآمیز هستند. نیروی کار آنها آثار هنری قابل سرمایهگذاری را تولید میکند، اما تحصیلات آنها در نوع خودش محل حدس و گمان و سرمایهگذاری است: بسیاری از هنرمندان با شرکت در برنامههای گرانقیمت کارشناسی ارشد هنرهای زیبا (MFA) بدهیهای زیادی به بار میآورند که به عنوان یک الزام برای تضمین شغل معلمی و راهاندازی مشاغل هنری موفق تلقی میشوند. بدهی، خصوصاً بدهی وام دانشجویی، نقش ساختاری حیاتی در سیستم ایفا میکند.
بر اساس گزارش مرکز آمار ملی آموزش، تعداد دانشجویانی که مدرک کارشناسی ارشد هنرهای زیبا در هنرهای تجسمی و نمایشی دریافت کردند بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۴ بیش از ۵۰ درصد افزایش یافتهاست. در همان زمان، هزینه شهریه در دانشگاههای سراسری کشور به نسبت افزایش یافت. شهریه در دانشگاههای خصوصی نیز نزدیک به ۵۰ درصد افزایش داشته است، با یک حساب سرانگشتی، دانشجویانی که از یک برنامه دوساله ارشد هنرهای زیبا در شش سال گذشته فارغالتحصیل شدهاند، تقریباً ۱۰۰.۰۰۰ دلار پرداخت خواهند کرد.
و این هزینه گزاف ارشد هنرهای زیبا بهتنهایی نیست بلکه باید به آن هزینه بالای مدرک کارشناسی را نیز افزود. جای تعجب نیست که هزینههای این مقطع نیز بسیار بالاست. در سال ۲۰۱۳، والاستریت ژورنال به این نتیجه رسید که دانشجویانی که از کالجهایی با محوریت هنر فارغالتحصیل میشوند، بالاترین وام دانشجویی را نسبت به سایر مدرکهای کارشناسی متحمل میشوند، بهطور متوسط حدود ۲۱۰۰۰ دلار. (همه اینها بدان معنا نیست که در مورد نرخ سود گزاف این وامها چیزی به زبان نیاوریم.)
برای همه به جز دانشجویان بسیار متمول، این بار سنگین و قابلتوجهی است، با توجه به اینکه پتانسیل درآمد برای یک فارغالتحصیل کارشناسی ارشد خیرهکننده نیست. پی اسکیل[۱] ،شرکت اطلاعات آنلاین حقوق و دستمزد، پتانسیل کسب درآمد برای دانشجویانی که مدرک کارشناسی ارشد در هنر استودیویی دریافت میکنند را در رتبه ۱۸۲ در لیست ۱۸۹ مدرک برتر کارشناسی ارشد قرار میدهد.
هیچیک از این حقایق در اخبار پنهان نمیمانند، چراکه مجموعهای از این مقالهها هزینه نسبی آموزش هنرهای گرانقیمت را تشریح کردهاند.
نمونهای از این نگاه در رسانهها؛
آرت نیوز: “آیا گرفتن کارشناسی ارشد هنرهای زیبا ارزشی دارد؟”
نیویورک: “مدرک تحصیلی ارشد هنر بسیار گران است و این تنها شروع راه است.”
آتلانتیک: “ارشد هنر:یک تصمیم بسیار خوب از لحاظ محبوبیت و بسیار بد از لحاظ مالی.”
یکی از صریحترین صداها در این مناقشه،هنرمند، نظریهپرداز و مربی کوکو فوسکو[۲] بوده است که در سالهای اخیر کیفرخواستهایی را درباره سیستم مدرسه هنر در نشریات نقاشان مدرن[۳] و ریل بروکلین[۴] منتشر کرده و یک کنفرانس یکروزه را در باشگاه کوپر[۵] در کنار هنرمند نوآ فیشر[۶] با عنوان “هنرمند به عنوان بدهکار” ترتیب داده است.
فوسکو در دوره رونق هنری در اواسط دهه ۲۰۰۰ در برنامه هنرهای زیبا در دانشگاه کلمبیا تدریس میکرد، زمانی که این برنامه به عنوان یک ماشین جوجهکشی داغ برای ستارههای آینده بازار شهرت داشت.
از طریق تماس تلفنی، او به من گفت دانش آموزان دانشگاههای هنر، با خوشبینی ناشی از بازارگرمی ، به این باور رسیدهاند که کارشناسی ارشد هنرهای زیبا بلیتی برای شهرت و ثروت است و بسیاری از این مراکز آموزشی با بیتوجهی درصدد منصرف کردن آنها از این طرز فکر نیستند.
فوسکو توضیح داد: “شما مدارس پرقدرتی دارید که پول زیادی دریافت میکنند و با ارائه برنامههایی که قرار است ورود به بازار را تضمین کنند این مسئله را توجیه میکنند و این بهطور عقلانی به بدهی دانشجو منجر میشود.” فوسکو درحالیکه عضوی از دانشکده کلمبیا بود میگوید: “وظیفه ما تدریس نبود، بلکه وظیفه ما این بود که دانشجویان را وارد بازار کنیم.” حتی در دانشگاهی با شهرت کلمبیا، این یک موضوع مضحک بود. برنامههای ارشد هنر بسیار زیاد هستند. تعداد زیادی از دانشجویان در این برنامهها ثبتنام کردهاند و بازار هرگز نمیتواند آنها را جذب نماید.
این پرونده ادامه دارد …
در شمارههای بعدی دنبال کنید.
منبع: آرت نت، کریس وایلی[۱۷]، ۲۶ جولای ۲۰۱۸
قسمتهای قبل را در لینک زیر بخوانید:
میراث مخرب زامبی فرمالیسم | قسمت اول
میراث مخرب زامبی فرمالیسم | قسمت دوم
میراث مخرب زامبی فرمالیسم | قسمت سوم
[۱] Payscale
[۲] Coco fusco
[۳] Modern painters
[۴] Brooklyn Rail
[۵] Cooper union
[۶] Noah fischer