تأثیر رسانههای اجتماعی بر سطحی شدن هنر دیجیتال
ظهور رسانههای اجتماعی در دو دهه اخیر تحولات گستردهای را در عرصه هنر دیجیتال ایجاد کرده است. پلتفرمهای اجتماعی مانند اینستاگرام، یوتیوب و تیکتاک فرصتهای جدیدی برای هنرمندان فراهم کردهاند تا آثار خود را مستقیماً به مخاطبان جهانی عرضه کنند. این تحولات، اگرچه دموکراتیزه کردن هنر را ممکن ساخته است، اما درعینحال منجر به سطحی شدن بسیاری از آثار هنری شده است.
این مقاله به بررسی تأثیر رسانههای اجتماعی بر سطحی شدن هنر دیجیتال پرداخته و چالشها و فرصتهایی که این پلتفرمها برای هنرمندان ایجاد کردهاند را تحلیل میکند. همچنین، بررسیهای عمیقتری در مورد پدیدههای جدید مانند توکنهای غیرقابلمعاوضه (NFT) و تأثیر آنها بر کالایی شدن هنر دیجیتال انجام میدهد. در این مقاله به آثار هنرمندانی مانندPetra Cortright و Constant Dullaart نیز اشاره میشود که تلاش کردهاند در فضای دیجیتال از سطحی شدن هنر جلوگیری کنند.
در دنیای امروز، رسانههای اجتماعی تغییرات اساسی در عرصه هنر دیجیتال به وجود آوردهاند. با ظهور پلتفرمهایی مانند اینستاگرام و یوتیوب، هنرمندان بهطور مستقیم و بدون نیاز به گالریها میتوانند آثار خود را به مخاطبان جهانی عرضه کنند. این رسانهها امکانات فراوانی برای دسترسی به مخاطبان ایجاد کردهاند، اما درعینحال، چالشهای جدیدی مانند سطحی شدن هنر را نیز به همراه دارند. این مقاله به بررسی این چالشها پرداخته و به تحلیل تأثیر رسانههای اجتماعی بر روند تولید و مصرف هنر دیجیتال میپردازد.
دموکراتیزه شدن هنر و فرصتهای جدید
با ظهور رسانههای اجتماعی، دموکراتیزه شدن هنر به ویژه در عرصه هنر دیجیتال به تحقق پیوسته است. قبل از این تحولات، هنرمندان باید از مسیر گالریها و نمایشگاهها عبور میکردند تا آثار خود را به نمایش بگذارند، اما اکنون این پلتفرمها به هنرمندان این امکان را دادهاند تا بهطور مستقیم به مخاطبان جهانی دست پیدا کنند (Anderson, 2006) ازجمله ویژگیهای برجسته این پلتفرمها میتوان به اینستاگرام اشاره کرد که با قابلیت اشتراکگذاری آسان و سریع تصاویر و ویدئوها، بستری ایدئال برای نمایش هنر دیجیتال فراهم کرده است.
هنرمندان میتوانند از این فضا برای خلق آثار نوآورانه استفاده کنند و حتی سبکهای جدیدی از هنر دیجیتال را آزمایش کنند. رسانههای اجتماعی درواقع به هنرمندان این امکان را دادهاند که بدون محدودیتهای فیزیکی و جغرافیایی، آثار خود را به نمایش بگذارند و درعینحال با بازخورد فوری و جلب نظر مخاطبان، موفقیت خود را ارزیابی کنند (Shifman, 2014)
سطحی شدن هنر در دوران دیجیتال
باوجوداین فرصتهای گسترده، یکی از معضلات عمدهای که هنرمندان دیجیتال با آن مواجهاند، سطحی شدن آثار هنری است. رسانههای اجتماعی به ویژه در پلتفرمهایی مانند اینستاگرام که به اشتراکگذاری سریع و لحظهای محتوا میپردازند، هنرمندان را تشویق میکنند تا آثاری تولید کنند که بیشتر بر جذابیت بصری و جلب توجه فوری متمرکز باشند تا بر عمق مفهومی. بهطور مثال، هنرمندان برای جلب لایکها و کامنتها ممکن است تمایل داشته باشند آثاری خلق کنند که سریعاً قابلهضم و برای مخاطبان جذاب باشند، بدون آنکه زمان و انرژی زیادی برای مفاهیم عمیق صرف کنند (Olson, 2011)
این روند منجر به تولید آثار سطحی و تجاری میشود که اغلب بهجای تأکید بر ارزشهای فرهنگی و معنوی، به جنبههای بصری و فریبنده توجه دارند. این پدیده درواقع به «کالایی شدن هنر» منجر شده است؛ جایی که ارزش هنری آثار بیش از آنکه بر اساس عمق مفهومی سنجیده شود، بر اساس تقاضا و مصرف فوری آنها اندازهگیری میشود.
کالایی شدن هنر و تأثیر آن بر ارزشهای هنری
یکی از مهمترین مسائلی که رسانههای اجتماعی با آن روبهرو هستند، تأثیر آنها بر بازار هنر و تبدیل آثار هنری به کالاهای تجاری است. ظهور توکنهای غیرقابلمعاوضه(NFT) به عنوان یک پدیده جدید در هنر دیجیتال، منجر به تجاری شدن بیشتر آثار هنری شده است. این فناوری به هنرمندان این امکان را میدهد تا آثار دیجیتال خود را بهعنوان داراییهای منحصربهفرد بفروشند و از این طریق ارزش اقتصادی قابلتوجهی از آنها کسب کنند.
اما این تغییرات میتوانند تهدیدی برای ارزشهای فرهنگی و معنوی هنر دیجیتال بهحساب آیند. در دنیای دیجیتال، آثار هنری اغلب بهعنوان کالاهایی تجاری در نظر گرفته میشوند که با هدف تولید سود و بازاریابی به فروش میرسند، نه برای انتقال مفاهیم پیچیده یا برقراری ارتباط معنوی با مخاطبان (Rancière,2009).
هنرمندان معاصر و مقابله با سطحی شدن هنر
هنرمندانی مانند Petra Cortright و Constant Dullaart، از آن دسته هنرمندانی هستند که توانستهاند با استفاده از رسانههای اجتماعی و تکنیکهای دیجیتال، آثار هنری عمیق و مفهومی خلق کنند که درعینحال جذابیت بصری دارند. Cortright با استفاده از ویدئوها و گرافیکهای دیجیتال، آثاری خلق کرده است که نهتنها از لحاظ بصری جذاب هستند، بلکه مفاهیم پیچیدهای را نیز منتقل میکنند. Dullaart نیز با نقد پدیدههای هنری عصر دیجیتال و ایجاد آثاری که به چالشهای کالایی شدن هنر اشاره دارند، بهنوعی تلاش کرده است که فضای هنر دیجیتال را از سطحی شدن و تجاری شدن نجات دهد (Dullaart, 2019)
نتیجهگیری
رسانههای اجتماعی با تمام فرصتهایی که برای هنرمندان ایجاد کردهاند، همچنین چالشهایی را به همراه داشتهاند که مهمترین آن سطحی شدن هنر دیجیتال است. پلتفرمهایی مانند اینستاگرام و یوتیوب، هنرمندان را به خلق آثار بصری و جذاب ترغیب میکنند، اما درعینحال باعث میشوند که عمق مفهومی در بسیاری از آثار کاهش یابد. در این میان، هنرمندان معاصر باید تلاش کنند تا از فرصتهای دیجیتال استفاده کنند و درعینحال ارزشهای هنری و فرهنگی را حفظ نمایند. هنر دیجیتال باید نهتنها از نظر بصری جذاب باشد، بلکه از نظر معنایی و فرهنگی نیز عمیق و تأثیرگذار باشد.
در ادامه این پرونده را دنبال کنید..
قسمت قبل از این پرونده را اینجا بخوانید:
عمق در دنیای سطحی و هنر دیجیتال: فرصت یا تهدید؟
در همین ارتباط بیشتر بخوانید:
منابع
۱.Anderson, C. (2006). The Long Tail: Why the Future of Business is Selling Less of More. Hyperion.
۲.Shifman, L. (2014). Memes in Digital Culture. Polity Press.
3.Rancière, J. (2009). The Emancipated Spectator. Verso.
4.Olson, M. (2011). Art After the Internet: Theory and Practice. MIT Press.