در این نمایشگاه اساس بر طراحی است و این موضوع را در تمام آثار میتوان مشاهده کرد. البته هر کدام از هنرمندان ابزار و تعریف متفاوتی از طراحی را به نمایش میگذارند و دایره این نمایش از طراحی بر مقوا (آثار شیوا شهلا) تا طراحی به وسیله تراشیدن کاغذهای فشرده (آثار مهدیه ابوالحسن) گسترده شده است. آنچه بیش از همه به چشم میآید، در کنار هم قرار گرفتن همه این برخوردهای مختلف در یک نمایشگاه است که وجه اشتراک ملموس آن کاغذ و وجه اشتراک نظری آنها نگاه اجتماعی آنها به جهان پیرامونشان است.
برای نمونه در آثار «امین تیمار» برخورد انتقادی او را در تخریب طراحیهایش میبینیم. کاغذهایی که به گفته تیمار به طور کامل طراحی شدهاند، طرحهایی که موضوعات انتزاعی و فیگوراتیو داشتهاند. این طرحها پس از پایان به دست خود هنرمند خرد شده است، گویی تیمار آنها را به دستگاه کاغذ خرد کن سپرده است و آنچه از آن ها به جای مانده نوارهای باریکی است که دیگر طرحی بر آنها قابل تشخیص نیست و به جز خطها و لکههایی از مداد چیزی از آنها دیده نمیشود. تمام این کاغذها همگی در میان قابهای سلبی از فلز، چوب یا فلکسی فشرده شدهاند. در اثر دیگری از او لولهای کاغذی میبینیم که در مکعب مستطیلی از پلکسی مات قرار گرفته و اگر به زحمت در پی دیدن بخشی از آن برآییم تنها خراش و سیاهی مداد پیدا میشود.
آیا میتوان پنداشت که این پنهان کردن و از بین بردن آثار، استعارهای از سانسور است؟ که سخن را از بین برده و در ماهیت هندسی و محکماش جایی برای فهم بیشتر باقی نمیگذارد؟ با این حال آثار هنری از میان رفته و در قالبی جدید اعتراضش را به مخاطب منتقل میکند. در برگه معرفی آثار، تیمار جنس کارهایش را «مداد روی کاغذ و پلکسی» یا «مداد روی مقوا و چوب» خوانده است.
در اثر هنرمند دیگر گروه «مهدیه ابوالحسن» موجودات پنبهای و سفید رنگی از میان کاغذهای فشرده رشد میکنند، اما به سرعت در نوک مخروطیشان تمام میشوند. این کاغذهای فشرده که با نگاهی میتوان آنها را همچون کتاب دید، توسط پنبههایی لولهشده سوراخ شدهاند و به گفته خود هنرمند، این موجودان پنبهای، راوی داستانی هستند که زندگی از آنها سر بر میآورد، اما این تلاش دیری نمیپاید و به سرعت به پایان میرسد. او زندگی کوتاه و از بین رونده را همچون حقیقتی سیاه در جسمی سفید به تصویر کشیده است.
این برخورد اجتماعی انتقادی در تابلوهای «حسین طادی» نیز به چشم میخورد. وی در طرحهایی انتزاعی در ترکیبی از چوب و کاغذ و چرم نگاه را درگیر اشکال هندسی خالصی میکند که به وسیله خطوط به هم مرتبط میشوند. در این تابلوهای طادی حضور افراد یک جامعه را که بر یکدیگر تاثیر گذارند میتوان دید. در اثری از او طرحی از یک مغز بزرگ میبینیم که لولههایی کاغذی با خطوط مستقیم به آن وصل شدهاند. او اینگونه توصیف میکند: «مشکل یک جامعه از عدم خردورزی تک تک اعضای آن نشات میگیرد. باید بتوانیم جمعی فکر کنیم اما در عین حال فردیت خود را حفظ کنیم.»
«فرهاد گاوزن» کیوریتور مجموعه در استیتمنت نمایشگاه مینویسد: «در شروع یک طراحی وقتی دست بر سطح هموار کاغذ میکشم، ناهمواریهایی بر تن شفافاش احساس میکنم به پهنای پستی و بلندی زمین و با نوک انگشتانم لحظاتی از ترس حیات را لمس میکنم که باید بی درنگ شکار شوند.»
در تمام آثار نمایشگاه، حس این لحظات را که گاوزن میگوید میتوان حس کرد. در پرتره های پیدا و ناپیدا در تاریکی به دست «امیر محمدزاده»، در خراش ها و لولههای کاغذی بیرون زده از سطح که «حسین طادی» آنها را ساخته و یا در تاول های «رضوان رسولی». در کل باید گفت عنوان « سفید » مجموعه در کنار خشونت و ترس و تلخی آثار، ذهن را به چالش میکشد و این جمله از گزاره نمایشگاه را پررنگتر میکند که «سفیدی بستری مناسب است برای گسترش هر فکری».