این مطلب در صفحه دنیاگردی مجله تندیس شماره ۳۱۴ منتشر شده است.
لسانجلس، امریکا: گالری هاوزر ورث و شیمل(Hauser Wirth & Schimmel)، در نظر دارد ۱۳ مارس ۲۰۱۶، با نمایشگاه «انقلاب در ساخت: مجسمهسازی آبسترهی زنان، ۱۹۴۷-۲۰۱۶» در لسانجلس آغاز به کار کند. با ۱۰۰ کار از ۳۴ هنرمند که طی هفتاد سال گذشته خلق شدهاند، این نمایشگاهِ بلندپروازانه، به ترسیم راههایی میپردازد که زنان بواسطهی آنها از دوران پس از جنگ با دگرگون کردن زبان مجسمهسازی، جریان هنر را تغییر دادند. این آثار حاکی از ابداع اشکال و شیوههای جدید رادیکالی از سوی خالقان آنهاست که به کار انفرادی در کارگاه، قابل لمس بودن اثر و کار دست هنرمند اولویت میبخشد. این نمایشگاه شیوههای چندگانهی رویکردهای هنری را مورد مطالعه قرار میدهد، که وجه مشخصهی آنها انتزاع و تکرار است؛ رویکردهایی که نمونههای متقدم مجسمههای یکپارچه از سنگِ روی ستونها را رد میکند، و تدابیری نظیر روی هم انباشتن، آویزان کردن و درهم پیچیدن را به خدمت میگیرد تا تعاملی نزدیک میان هنرمند و مخاطب ایجاد کند. فمنیسم، مسیر هنر قرن بیستم را با تغییر تلقی ما از این که چه چیزی میتواند هنر باشد، دگرگون کرد. با استفاده از مواد پراحساس و شیوههای کار بی تکلفترِ با دست، زنان مجسمهساز شروع به نمایش قریحهی زنانهتری در کارهایشان نمودند. برای بررسی داستان این تغییرات بنیادین و میراث آنها، نمایشگاه در قالب یک مطالعهی تاریخی موضوعی پدیدار میشود که بینالمللی و تجدیدنظر طلبانه است، و با تشریح میراث انتزاعِ کارگاهی آنها، زنان هنرمند را در مرکز تاریخ مجسمهسازی قرار میدهد. در این نمایشگاه در حالیکه که سهم ویژهی هنرمندانی نظیر لوییس بورژوا و اوا هسه مورد تایید قرار میگیرد، سرگذشت هنرمندان متعددی بازگو میشود که از طریق شیوههای کاری و استفاده از مواد متفاوت، در تحول مجسمهسازی انتزاعی مشارکت داشتهاند. اگرچه کارهای به نمایش درآمده از نسلهای متفاوت، رویکردها و اهداف هنری متنوعی را در بر میگیرد، اما همهی آنها بواسطهی کیفیاتی چون ماده محور بودن، بیانگری و قابل لمس بودن و کار مستقل هنرمند در کارگاه، با هم مرتبط هستند. نمایشگاه از دوران پس از جنگ با پیشگامانی نظیر روث آساوا، لی بونتکو، لوییس بورژوآ و لوییس نِوِلسن آغاز میشود. آثار این هنرمندان، متعلق به اواخر دههی ۴۰ تا اوایل دههی ۶۰، انتزاع مبتنی بر تجسم ضمنی بدن متلاشی شده و تاثیر ضمیر ناخودآگاه را مورد بررسی قرار میدهد. در میان مهمترین کارهای این بخش، گروهی از مجسمههای «پرسوناژ» از بورژوا قرار دارند. نمایشگاه با دهههای ۶۰ و ۷۰، و کارهایی از ماگدالنا آباکانویچ، هیدی بوشر، اوا هسه، شیلا هیکس، یایویی کوساما و … ادامه مییابد. این مجسمهسازان اشکالی تولید کردند که حامل معنا نبودند، و در عوض، فنون ساختن و رابطهی یک به یک با ماده در محیط خصوصی کارگاه را گرامی میداشتند. آثار آنها با ابداعات شکلی شگفتانگیزی همچون استفاده از مواد صنعتی نامرسومی نظیر لاتکس و طناب، مواد ارگانیک و طبیعی نظیر نهال درختان، و مواد ناپایداری چون موم و کاغذ، شناخته میشود. در میان کارهای مشهور این دوران دو کار عظیم از اوا هسه با نامهای «همه چیز» و «افزودن» وجود دارد. همچنین کار بزرگی از ماگدالنا آباکانویچ با عنوان «چرخ با طناب» به نمایش درمیآید که یک مجسمهی ساخته شده از مواد صنعتی دور ریز است. این اثر در تضاد با « قطعات پاشیدنیِ» لیندا بنگلیس قرار میگیرد که با دخیل کردن دیوارها و کف سالن محل نمایش، معمای چگونگی تبدیل نقاشیهای آبستره به مجسمه را حل نمود. نمایشگاه با کارهایی از کریستینا ایگلسیاس، ماریسا مرز و هنرمندان همسال آنها، این نسل پست مدرنیستی را مورد بررسی قرار میدهد که از فضای بیشتری در کارشان بهره میگیرند و آثارشان نمایانگر تغییری بنیادین، از اشکال مجسمهسازانهی محتاطانهتر به سوی تجربیات چیدمان محور است. «انقلاب در ساخت» با آثار متعددی از نسل جدید مجسمهسازان خاتمه مییابد که برای این نمایشگاه سفارش داده شدهاند. فیلیدا بارلو، کارلا بلک، سونیا گومز، جسیکا استاک هولدر، کاری آپسن، و … فضاهای غرق در رنگ همه جانبهای خلق میکنند که مواد، و پیشهها و هنرهای خانگی را به عنوان گفتمان تثبیت شده میپذیرند و جسورانه سلسله مراتب متریال را از میان بر میدارند. در این آثار رنگ به شکلی معرفی میشود که عنان گسیخته و نقاشانه است. این مجسمهها، در دورانی که بیشتر کارهای هنری به صورت مکانیکی ساخته و پرداخته میشوند، محدودیتهای مفروض برای مجسمهسازی کارگاهی را زیر پا میگذارند و از قدرت پایدار کار دست ساز تجلیل میکنند.
www.hauserwirth.com
نمایشگاه آثار مایکل کریگ مارتین
لندن، انگلیس: زمستان امسال گالری سرپنتین نمایشگاهی از کارهای مایکل کِرِیگ مارتین برگزار میکند. این اولین نمایشگاه انفرادی هنرمند در یک موسسهی عمومی در لندن از ۱۹۸۹ است و آثاری از سالهای ۱۹۸۱ تا ۲۰۱۵ را در معرض دید قرار میدهد. از جملهی این آثار، نقاشیهایی است که در آنها وی به بازنمایی تکنولوژیهایی که روزگاری متداول بودند، اما الان منسوخ شدهاند، میپردازد؛ کنسولهای بازی، تلویزیونهای سیاه و سفید و لامپهای رشتهای حبابی، که تاکیدی بر ناپایداری ابداعات و اختراعات در حوزهی تکنولوژی است. همچنین نمایشگاه کاغذ دیواریهای جدیدی را نمایش میدهد که اختصاصا برای این رویداد طراحی شدهاند. آثار کریگ مارتین، از قدیمیترین آنها، یعنی یک طراحی دیواری از ۱۹۸۱(همان سالی که اولین کامپیوتر شخصی وارد بازار شد)، تا یک نقاشی از ۲۰۱۴ که خطوط مینیمال یک تلفن همراه آیفون را ترسیم میکند، تاثیر عمیقی را که فنآوریهای الکترونیکی بر نوع مصرف و ارتباطات ما داشتهاند، نشان میدهند. نمایشگاه، تغییر مسیر بنیادین از شیوههای آنالوگ به تکنولوژیهای دیجیتال را مورد کنکاش قرار میدهد، که تولید و توزیع انواع جدیدی از اشیا در اواخر قرن ۲۰ و اوایل قرن ۲۱ را تحت تاثیر خود قرار داده است. کار کریگ مارتین به مطالعهی قابلیتهای کانسپچوال هنر معاصر، با آزمودن مرز میان اشکال و فرمهای کاربردی و غیر کاربردی، میپردازد. معرفی تکنولوژی دیجیتال در سالهای اخیر منجر به قطع رابطهی میان فرم و کارکرد شده است؛ فرآیندی که هنرمند آن را در تصویر کردن اختراعات موفق نمایش میدهد. همانطور که مارشال مک لوهان در کتاب «فهم رسانهها» مینویسد: «تغییرات فنی نه تنها عادات زندگی، بلکه الگوهای فکری و ارزشگذاری، را نیز دگرگون میکنند.» کارهای کریگ مارتین آینهای را در برابر این دگرگونیها قرار میدهد و یادآوری میکند که ما زاییدهی اشیایی که اختراع میکنیم هستیم، درست به همان میزانی که آنها محصول ما هستند. مایکل کریگ مارتین(متولد ۱۹۴۱ دوبلین)، یکی از تاثیرگذارترین هنرمندان معاصر بریتانیا است که با تدریس در کالج
گُلد اسمیتز نقش مهمی در آغاز جنبش YBA داشت.
www.serpentinegalleries.org
نمایشگاه آثار نئونی جوزف کاسوت
نیویورک، امریکا: گالری شان کلی از برپایی چیدمان بزرگی از کارهای نئونی هنرمند کانسپچوالیست ستایش شده، جوزف کاسوت، خبر داد. این نمایشگاه با عنوان «ادراک پریشی، یک هستیشناسی نورانی» شامل آثاری است که در طول پنچ دههی گذشته خلق شدهاند. با نمایش بیش از ۴۰ کار از ۱۹۶۵ تا کنون، چیدمان این نمایشگاه به صورت همزمان مطالعات کاسوت در مورد نقش زبان و معنا در هنر، و هم استفادهی مستمر او از نئون را نشان میدهد. در واکنش به معماری خاص فضا، کارهای نمایشگاه، نقاطی را که پیشتر برای اهداف نمایشگاهی استفاده نمیشدند به خدمت گرفته است، و تجربهی همه جانبه و عمیقی برای مخاطب بوجود میآورد. نمونههای مهمی از مشهورترین مجموعههای نئونی هنرمند در معرض نمایش قرار گرفتهاند. از جمله بخشهایی از مجموعهی مشهور «فروید» که در آن کاسوت نوشتههای روانکاوانهی فروید در مورد کارکرد ضمیر ناخودآگاه را به شکل معناداری درقالب کارهای دیواری و چیدمانها به کار میگیرد. همچنین آثاری از مجموعهی «ویتگنشتاین»، تاثیر شدید این فیلسوف بر بنیان فکری و اعتقادی کاسوت مبنی بر این موضوع را نشان میدهد که هنر، به عنوان زبانی که در تولید معنا دخیل است، باید پرسشهایی را نیز در مورد ماهیت خود مطرح کند. کاسوت(متولد ۱۹۴۵، تولدو، ایالت اوهایو) در نیویورک و لندن زندگی و کار میکند. او در مدرسهی دیزاین موزهی تولدو و همچنین به صورت خصوصی زیر نظر نقاش بلژیکی، لاین بلوم دراپر، آموزش دیده است. وی همچنین سابقهی تحصیل در موسسهی هنر کلیولند و مدرسهی هنرهای زیبای نیویورک را داراست و در رشتههای فلسفه و انسانشناسی نیز تحصیل نموده است. تا کنون چندین کتاب در رابطه با سرشت هنر و هنرمند از او منتشر شده است؛ از جمله کتاب «هنرمند به مثابهی انسانشناس». کاسوت در موسسات و دانشگاههای بسیاری تدریس کرده و جوایز متعددی دریافت نموده است. کار «یک و سه صندلیِ»(۱۹۶۵) کاسوت یکی از مشهورترین نمونههای هنر کانسپچوال به شمار میرود.
www.skny.com
نقاشیهای وولکر، استمرار حیات نقاشی
سن فرانسیسکو، امریکا: نقاش آلمانی، کرنلیوس وولکِر، برای اولین نمایشگاه انفرادیاش در ایالتهای غربی امریکا، با مهارت و لذتجویی، و همچنین آگاهی و شناخت فوقالعادهای نقاشی کرده است و ژانرهای سنتیِ پرتره و طبیعتبیجان را برگزیده تا به کنکاش و رمزگشایی نقاشی بازنمایانه بپردازد. آثار وولکر، غالبا با انتخاب موضوعاتی که برای قرنها از سوی نقاشان برای نمایش مهارتشان استفاده میشد_ نظیر مو، دستها، گوشت بدن، شیشه و مواد غذایی_ تمایز سنتی میان ژانرها را از میان میبرد. نقاشیهای وی همزمان طبیعتبیجان و پرتره هستند؛ تصویر سر یک زن از پشت، با آرایش موی پُر پیچ، در عین حال شبیه حلقهی طناب یا قرص طلایی نان است. تقریبا هر کاری که وولکر خلق میکند، چه فیگوراتیو باشد یا نباشد، به بدن انسان اشاره دارد؛ قرصهایی برای بلعیدن، پمادهایی برای مالیدن روی پوست، ته سیگار یا میوههای نیمه خورده. باقیماندهی یک شمع سوخته در کار او حدیث نفس مکبث را به یاد میآورد و میو این موضوع که عاقبت زندگی، آنتروپی و مرگ است. مرور آثار خلق شدهی هنرمند در پانزده سال گذشته، از یک نقاش زبردست و یک هنرمند باهوش حکایت دارد که استادانه با سنتهای تاریخی متنوعی بازی میکند؛ از نقاشی طبیعتبیجان قرن هفدهمی هلندی، جورجیو موراندی و ریچارد آودون تا گرهارد ریشتر، ادوارد مانه و اِد روشا. هنر نقاشی، که مرگ آن در ۱۸۳۹ از سوی پل دلاروش اعلام شد و از آن پس نیز بارها مطرح شده است، همچنان ما را بیش از هر مدیوم دیگری مجذوب و محسور میکند، و با دیدن نقاشیهای هنرمندی مثل وولکر دانستن دلیل این موضوع چندان دشوار نیست. کورنلیوس وولکر(متولد ۱۹۶۵، کروناخ)، در آکادمی هنر دوسلدورف تحصیل نموده است و در آکادمی مانستر تدریس میکند. کارهای او در موزهها و گالریهایی در آلمان و اروپا به نمایش درآمده است.
www.hosfeltgallery.com