نقاشیهای درمانی راب پروت
لندن، انگلیس: گالری ماسیمو دی کارلو سومین نمایشگاه خود از آثار هنرمند امریکایی، راب پروت، را با عنوان «نقاشیهای درمانی» در شعبهی لندن گالری برگزار نموده است. هنرمند میگوید: «این مجموعه را نقاشیهای درمانی مینامم، برای اینکه خطوطی که در این کارها روی سطوحی با رنگ غلیظ حک شدهاند، در طول جلسات درمانی من با روان درمانگرم خلق شدهاند. در بخش اعظم زندگیام در دوران بزرگسالی تحت نظر یک روان درمانگر بودهام، و اگرچه روی مبل اتاق مشاوره راحت هستم، اما عمل صحبت کردن دربارهی خودم به شکل ناخودآگاه همیشه مشکل بوده است، حتی در این محیط امن. اما این وضعیت زمانی تغییر کرد که یک دفترچهی کوچک و قلم را همراه خودم به جلسات بردم. اینکه اجازه دهی قلم به شکل بداهه روی صفحهی کاغذ بلغزد، مثل گشودن دریچهای در مغزم بود، و موجب میشد راحتتر صحبت کنم. آن موقع، این طراحیها را چیزی بیشتر از بقایای پیشرفت روند درمانم نمیدانستم. اما بعدا به این موضوع پی بردم که چطور با جذب و کنترل انرژی عاطفیای که در آن دوران احساس میکردم، طراحیها میتوانستند مبنایی برای نوعی از نقاشی انتزاعی باشند که مدتها قصد داشتم به کنکاش آن بپردازم.» اواخر دههی ۱۹۱۰، اعضای جنبش نوظهور سوررئالیسم شروع به تجربهی شیوهی جدیدی در آفرینش آثار کردند، که در ابتدا از سوی روانکاوان فرویدی مورد استفاده قرار میگرفت؛ شیوهای به عنوان «طراحی غیرارادی»(Automatic Drawing). این تکنیک به عنوان ابزاری برای جستجو، بیان و تصویر کردن سرشت نادیدنی ضمیر ناخودآگاه، شامل کنار گذاشتن قابلیتهای خودآگاه ذهن و در عوض، میدان دادن به دست برای حرکت روی کاغذ، تنها با راهنمایی تمنیات روح است. هنرمندان از این روش برای دسترسی به خاطرات و احساسات سرکوب شدهشان استفاده میکردند، و سپس این خاطرات محرمانه را به شکل آثار هنری تصویر مینمودند، و همه گونه تصاویر غیرطبیعی را در قالب آثار جدید و آن جهانی در میآمیختند. پیروی از اتوماتیسم، و شکل ناب بیانی منتج از آن، برای بسیاری از هنرمندان مهم قرن بیستم به هدف و فعالیت اصلی هنری تبدیل شد، و همچنین به مفهومی با اهمیتی توتِم مانند در شکلگیری هنر مدرن. با الهام از نخستین سوررئالیستهایی که به اتوماتیسم روی آوردند، نظیر آندره برتون و دالی، هنرمندان نسل آینده چون جکسون پولاک و سای تومبلی شیوهی خاص بیان اتوماتیسم خود را به کار گرفتند، و آثاری آفریدند که در عین انتزاعی بودن، هنوز به شکل غریزی احساسات، خصوصیات فردی، علائق و هوسهای خالقانشان را نشان میدادند. مجموعهی راب پروت از «نقاشیهای درمانی» هنرمند را در گفتگویی با این اسلاف هنری قرار میدهد، و درک آنها از نوشتار غیرارادی(Automatic Writing) را به کار میگیرد، در حالی که اصول و روشهای فنی آن را نیز به روز میکند تا متناسب با دنیای حاضر باشد. بر اساس این میراث، پروت این طراحیها را در طول جلسات درمانش انجام داده است، که کیفیت اتوماتیسم را افزایش میدهد. هر یک از طراحیها با اشکال و داستانهای مخصوص به خودشان، عواطف و احساسات نه تنها هنرمند، بلکه هر مخاطب یا انسانی را مجسم میکنند. آنها بدون هیچ توضیحی پیش رو قرار گرفتهاند تا مخاطب تعبیرشان کند. علیرغم این ارائهی رازآمیز، طراحیها برانگیزاننده و آشنا هستند. یک لبهی ناهموار میتواند خشم را به یاد آورد، و یا یک تودهی شناور، سرخوشی را. راب پروت(متولد ۱۹۶۴، واشنگتن) بیشتر در زمینههای نقاشی، اینستالیشن، و مجسمه کار میکند. وی در کالج هنر و دیزاین کورکورن و مدرسهی دیزاین پارسون تحصیل نموده و کارهایش به صورت گسترده در نیویورک و دیگر نقاط جهان به نمایش درآمده است. پروت اوایل دههی ۱۹۹۰ نمایش آثارش را با همکاری جک اِرلی آغاز نمود. اما پس از یک نمایشگاه جنجالی در گالری لئو کاستلی، آنها از هم جدا شدند و این امر موجب شد تا هر دو برای سالهای متمادی نمایشگاه بزرگی نداشته باشند. پروت در ۲۰۱۱ مجسمهای ۱۰ فوتی با پرداخت کروم از اندی وارهول ساخت که در خارج از ساختمانی که روزگاری کارگاه وارهول، موسوم به «کارخانه» در آن بود، نصب شد. پروت اکنون به همراه شریک زندگیاش جاناتان هوروویتس در نیویورک ساکن است.
www.massimodecarlo.com
نمایشگاه آثار ویلیام وگمن
سن خوزه، امریکا: موزهی هنر سن خوزه نمایشگاهی از آثار هنرمند مشهور امریکایی، ویلیام وِگمَن، برپا نموده است. وگمن بیشتر برای عکسها و ویدئوهای کانسپچوالش از سگهای نژاد وایمارینر شناخته میشود. این نمایشگاه با عنوان «هنرمندانی شامل من: ویلیام وگمن» مخاطبان را با کارهای عمیقا شخصی و کمتر شناخته شدهی وگمن آشنا میکند که وی در آنها تعامل همیشگیاش با تاریخ هنر، فرهنگ عامه، طنز و فلسفه در هنر را مورد تامل قرار میدهد. نمایشگاه حدود ۴۰ کار از دههی ۱۹۷۰ تا امروز، از جمله نقاشیهای کارت پستالی، ویدئوها، و منتخبی از طراحیهای کانسپچوال قدیمی هنرمند را در بر میگیرد. همچنین عکسهای جدیدی از سگهای وگمن به نمایش درآمده که به دقت روی صندلیهای مدرن با طراحی چارلز و ری ایمز، حالت گرفتهاند. پنج ویدئو به شیوهی استاپ موشن که نوکیا در ۲۰۰۴ برای نمایش در گوشیهای هوشمند سفارش داده بود، و نقاشیهای خلق شده در طول ده سال گذشته از دیگر آثار حاضر در نمایشگاه هستند. در این نقاشیها او از کارت پستالها برای بازگویی داستانهایی راجع به آنچه میتوانست خارج از محدودهی کادر اتفاق بیفتد، استفاده کرده است. برای این کار وگمن
کارت پستالها را روی بوم میچسباند و سپس با گسترش دادن یک تصویر و مرتبط کردن آن با تصاویر دیگر کارت پستالها، فضاهایی تخیلی و رویایی میآفریند. وی در این نقاشیها به هنرمندان پیش از خود ادای احترام میکند؛ داوینچی، هاپر، کاندینسکی، و عکاسانی چون کارلتون واتکینز و ادوارد مایبریج. در نمایشگاه همچنین طراحیهای سریع و کارتون مانندی ارائه شده است که آگاهانه به شیوهی ناییو خلق شدهاند. ویلیام وگمن(متولد ۱۹۴۳) در رشتهی نقاشی در کالج هنر ماساچوست و دانشگاه ایلینوی تحصیل نموده است. وی زمانی که مشغول تدریس در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا بود اولین مجموعهی عکس از سگهایش را تحت عنوان «من ری» ارائه داد. از آن پس عکسها و ویدئوهای او در نمایشگاههای متعددی حضور داشته و همچنین در کتابها، آگهیهای تجاری، فیلمها و برنامههای تلویزیونی بسیاری مورد استفاده قرار گرفته است.
http://sjmusart.org/
نقاشیهای جدید استفانی گوتیل
نیویورک، امریکا: گالری مایک وایس در چهارمین همکاری خود با استفانی گوتیل، مجموعهای از نقاشیهای جدید او ارائه نموده است. برای این نمایشگاه با عنوان «خانهی آقای پیپس»، این هنرمند ساکن برلین، عمیقا زوایای پنهان ذهن خود را کاویده است. با نمایش گروهی از موجودات نامتجانس، گوتیل هنجارها را پشت در گالری گذاشته و مایک وایس را به معبد عجایب تبدیل نموده است. موجودات خیالی هنرمند علیرغم همهی خاص بودن و نواقصشان به شکل دوستان نزدیک ما به نظر میرسند. در حقیقت، دقیقا به دلیل همین صداقت جذاب و تقریبا کودکانهی ذاتی غرابت آشکار این فیگورهاست که ارتباط با کارها اجتناب ناپذیر است. با اینحال هنوز چیزهای بیشتری ورای ظاهر کارناوالی این شخصیتها وجود دارد؛ هنرمند هر کدام از آنها را با جاذبهای عاطفی انباشته که به نظر میرسد هم از تجربیات شخصی وی نشات میگیرد و هم به شکل جهانشمولی قابل فهم است. موجودات گوتیل با ظاهر عجیب و آشکار بودن احساساتشان، همگی حس به شکل مبهمی آشنا از فرهنگ عامه را تداعی میکنند، گویی که هنرمند آنها را از افسانههای قدیمی بریده و به شیوهی خودش دوباره به هم دوخته است. برای مثال حضور جانور انساننمای شاخدار ضد بابانوئل، به نام کرامپوس، که ریشه در داستانهای آلمانی-اتریشی دارد، در چند کار احساس میشود. به جای بازنمایی عین به عین این جانور، گوتیل تنها ایدهی کرامپوس را در سر داشته و به طور مثال در یکی از کارها این جانور به شکل موجودی که در حال هدایت یک خوک است، ظاهر میشود. با این وجود هنرمند در کارهایش داستانی را روایت نمیکند. بلکه در عوض او همهی مواد و عناصر لازم را فراهم میکند_ شخصیتها، نوع پوشش، احساسات و صحنهی نمایش_ و ما را تنها میگذارد تا قصههای دور از ذهن خود را تصور کنیم. استفانی گوتیل در برلین زندگی و کار میکند و کارهایش در مجموعههای عمومی و خصوصی در سراسر جهان نگهداری میشود.
www.mikeweissgallery.com
عکسهای جدید دیوید مایسل
سن فرانسیسکو، امریکا: «زوال»، مجموعهای از عکسهای رنگی هنرمند ساکن کالیفرنیا، دیوید مایسل، در گالری هِینز به نمایش درمیآید. برای حدود سه دهه، مایسل عکسهای هوایی باریکبینانه و جذابی از مناظری خلق کرده است که تحت تاثیر صنعت، کشاورزی، گسترش شهری، و انواع دیگر مداخلات انسانی قرار گرفتهاند. علیرغم شالودهی سیاسی و محیطزیستی این تصاویر، کارهای مایسل تفاسیر آموزشی از آنها را نمیپذیرند، و در عوض تجربهای را پدید میآورند که هنرمند آن را «تعالی آخرالزمانی» نامیده است. در پاییز ۲۰۱۳، مایسل سفارش عکاسی از شهر تولدوی اسپانیا را، به مناسبت نمایشگاه بزرگداشت چهارصدمین سال درگذشت نقاش اسپانیایی، ال گرکو، دریافت نمود. پس از اتمام مجموعهی تولدو_ شهری که روزگاری مرکز فرهنگی اروپا بود_ هنرمند کار روی مجموعهی «زوال» را آغاز کرد، که مناظر میان تولدو و مادرید را تصویر میکند. مناطقی که تحت تاثیر مصارف صنعتی، توسعهی سریع و بحران اقتصادی قرار داشتهاند. از نواحی معدنی برکس و مزارع راه راه فوئنسالیدا تا محوطههای ساختمانسازی رها شده در ویکالوارو، این مجموعهی قدرتمند حسی از زیبایی چشمگیر و تباهی حتمی آن را منتقل میکند. با سطوح متقاطع و پالت رنگی خاموش، آبسترههای نقاشانهی مایسل میتوانند مناظر غریب و کوبیستی پیکاسو و براک را به خاطر بیاورند، البته اگر اصلا آنها یادآور منظره باشند. همانطور که هنرمند توضیح میدهد، خلق این آثار از این حس آکنده است: «لحظهای در زندگی آدمی، وقتی که امور رو به زوال میرود.» در نهایت، نمایشگاه و عنوانش، بینندگان را در حالی به سوی این لحظه سوق میدهند که آنها میان لذت بصری و تشویش سرگردانند. دیوید مایسل (متولد ۱۹۶۱، نیویورک) در دانشگاههای پرینستون، هاروارد و کالج هنرهای کالیفرنیا تحصیل نموده است.
http://hainesgallery.com/