گفتگویی با پگاه بهروزفر

گفتگویی با پگاه بهروزفر، کیوریتور، پیرامون مجموعه نمایشگاه‌های Direct Vision:

مریم روشن‌فکر

در جهان تصویری امروز که به گستره‌ای بی‌انتها شباهت دارد، مقوله عکس دارای جایگاهی پیچیده گردیده و این رسانه جدید پیش از اینکه وضعیتش را نسبت به صنعت یا هنر مشخص کند در دامان شهوت انسان معاصر برای دیدن افتاده‌است و در این میانه شبکه‌های اجتماعی و گرامهای مقدس نیز نقش پر رنگی را ایفا کرده‌اند، آنان موقعیتی دو پهلو را به وجود آورده‌اند که در آن هر فرد انسانی که به امکانات اندکی مانند یک گوشی هوشمند و ترافیک اینترنت دسترسی داشته باشد می‌تواند گالری خود را افتتاح کرده و مخاطبین خود را نیز داشته باشد. از سوی دیگر این دموکراسی مردم‌نهاد بستر فوق‌العاده‌ای برای مطالعات اجتماعی و رصد لایه‌های عمومی‌تر جامعه فراهم نموده است. پگاه بهروزفر کیوریتور جوانی‌است که به هر دو این سویه‌ها نظر انداخته و پروژه‌ای از نمایشگاه‌های دنباله‌دار را از تصاویر اینستاگرامی چه از عکاسان مطرح و چه عکاسان کم‌تر شناخته شده برگزار کرده‌است.  او عنوان این مجموعه را  « Direct Vision» گذاشته و نمایشگاه های عکس آن را  با نام Direct photo   در کافه گالری مارکوف نمایش داده است.


به بهانه نمایشگاه پنجم  Direct photo» با پگاه بهروزفر گفتگویی داشته‌ایم که در زیر می‌خوانید:

پگاه بهروز فر متولد ۵۷ و فارغ التحصیل رشته ی آمار است.  حدود پنج سال است آموزش عکاسی را نزد عکاسانی مانند، امیرعلی چیت‌ساز و نصرالله کسرائیان آغاز کرده و  دوره کیوریتوریال را نیز در موسسه چهارسو پیش فرشته موسوی گذرانده است. او که پس از این دوره کیوریتوری را به صورت حرفه‌ای آغاز کرده‌است.

  • چه تعریفی از کیوریتوری در فضای هنری ایران داری؟
  • در ایران کیوری کردن زیاد قابل درک نیست و وجود ندارد البته هست ولی به شکل واسطه ای بین گالری دارو آرتیست در دنیا هم در گذشته همین بوده ولی بعد از مدرنیسم و در دوره ی هنر معاصر کیوریت کردن شکل جدیدی به خود می‌گیرد و از ۱۹۹۰ به بعد خوانش نمایشگاه بسیار تغییر کرده است و مخاطب بعد از بیرون آمدن از نمایشگاه صرفن نمی‌گوید چه عکس خوبی یا چه نقاشی خوبی می‌گوید چه نمایشگاه خوبی و این بسیار اهمیت یافته .
  • یعنی کلیت نمایشگاه یک گشتالتی پیدا کرده که واجد اهمیت شده است؟
  • بله در حالی که اینجا هنوز آن اهمیت اتفاق نیفتاده و کسانی هم که دارند کار کیوریتوری می‌کنند ابتدا دنبال کار کردن با هنرمندان خوبند که آثار خوب جمع کنند به دنبال نمایشگاه خوب نیستند. کیوریت کردن خودش یک هنر است. نتیجه آن کار خودش باید یک هنر باشد و هنری است که خیلی دانش محور شده و باید چیزی را به انسان ها اضافه کند و از سیر طبیعی و اولیه هنر فاصله گرفته، چرا که هم آرتیست پیشرفت کرده هم جامعه هم مخاطب و همین ها باعث تغییر شکل نمایشگاه می‌شود و همین مرا به صرافت انداخت که وارد این حیطه شوم و بدون قضاوت کردن برای مخاطب سوال و دغدغه ایجاد کنم که این برایم اهمیت دارد.
  • اگر بخواهی شفاف و در یک جمله بگویی کیورتینگ چیست و کیوریتور کیست چه می‌گویی؟
  • واژه کیوریتینگ چندین سال است که حتی در غرب هم مبه طور مشخص و دقیق معنا نمی‌شود و هیچ واژه‌ای جایگزین آن نمی‌توان کرد.

گفتگویی با پگاه بهروزفر

  • من دنبال واژه مترادف نیستم به من بگو : کیوریتور کسیست که …؟
  • من قادر به تعریف این نیستم چرا که معنایی بسیار گسترده دارد مثل این است که بگوییم آرتیست چه کسیست ؟
  • من می‌توانم در رابطه با کار خودم توضیح بدهم که در این زمینه پروژه ای را تعریف کردم و مشغول اجرای آن هستم و در نهایت به یک جمع بندی کلی خواهم رسید که شامل یک سری پژوهش تحقیق و جمع بندی از ارائه نمایشگاه ها خواهد شد. که  این جمع بندی یا به شکل نمایشگاه یا کتاب یا سایت  خواهد بود .
  • حالا شما به نظر خودت کیوریتور خوبی هستی؟
  • نه .. نمی‌دانم… می‌توانم بگویم کیوریت صحیحی را انجام می‌دهم. امروزه در دنیا کیوریتور کسیست که فکری دارد و ایده دارد و آن را طی زمان و با کارکردن با هنرمندان پیاده می‌کند و این نیست هرکسی چند نفر از دوستانش هنرمندند با آنها کار کند و کیوریتور بشود.
  • گفتگویی با پگاه بهروزفر
  • الان چه کار می‌کنید؟
  • الان هم بخش پژوهشی پروژه هارا دارم و نمایشگاه ها را مدیریت می‌کنم و جمع آوری می‌کنم و در کارها عکس هست ویدئو آرت هست نقاشی هست و هم یک شاخه ای از اینستاگرام هست که هنر محسوب نمی‌شود به شکل متعارف ولی مردم به عنوان یک سبکی از هنر آن‌را پذیرفته اند و لایک می‌کنند به این شکل که فرد از خودش عکس می‌گیرد از غذایش عکس می‌گیرد و از خودش ویدئو منتشر می‌کند شاید شکل متعارفی از هنر نباشد ولی هست و من به این فکر کردم که شاید بشود روی این جریان کر کرد و سامان داد.
  • کدام جریان اینستاگرام و مردم؟
  • بله اینستاگرام وکسانی که دارند به این شکل هنر ارائه می‌کنند .شکلی از هنر که ما در گالری ها ندیدیم ولی خیلی دنبال کننده و طرفدار دارد خیلی فالوئر دارد و این افراد از خیلی افراد که کارشان را در گالری می‌گذارند بیشتر مخاطب دارند.
  • این پژوهشی که شما می‌گویید انجام دادید از چه زاویه ای بوده در این پروژه دایرکت؟ جامعه شناسانست؟ تاریخی است؟ فلسفی است؟ پدیدار شناسی است؟
  • یک توضیحی در ابتدا اضافه کنم که کیوریتی که من می‌کنم کیوریت تدریجی است و یک سری سوال برای من ایجاد می‌شود و من سعی می‌کنم برای آنها جواب پیدا کنم در ذهن خودم یا بعد از بررسی و تحقیق، و بعد آثار را جمع آوری می‌کنم که نشان می‌دهد پاسخ یافته‌ی من را به سوالاتم. من با چهار نفر روانشناس و چهارنفر جامعه شناس حرف می‌زنم و نظرسنجی می‌کنم و آماری تهیه می‌کنم از مخاطب حتی.مثلا مسئله ای که برای من بود این بود خودم هرگز کار هایم را در اینستاگرام به نمایش نمی‌گذارم و نمی‌خواهم مجموعه ایم به آن‌شکل دیده شود یا از ان تقلید شود و فکر می‌کردم این موضوع برای هنرمندان اینستاگرامی حائز اهمیت نیست ولی دیدم که چقدر با احتیاط فایل اصلی کار را به من می‌دادند و چقدر آثارشان برایشان ارزشمند بود و این برای من سوال بود که چرا؟

گفتگویی با پگاه بهروزفر

  • خب چرا؟
  • هنوز به پاسخ این نرسیدم.
  • بله . در مورد دایرکت برایمان صحبت کن که از کجا شروع کردی و برنامه ی زمان بندی‌ات را برای این پروژه برای ما بگو؟
  • برنامه ی من برای این پروژه خیلی باز بود و ریز زمان بندی نداشت ولی با خودم گفتم که همه کارهارا در یک سال انجام می‌دهم و جمع بندی می‌کنم و در نهایت جمع بندی را به شکل کاتالوگ کتاب سایت و یا حتی نمایشگاه ارائه خواهم داد.برای توضیح جریان دایرکت باید بگویم که سوال ابتدایی چه بوده ، برای من اپلیکیشن اینستاگرام خیلی جالب بود به خصوص بعد از فیس بوک و این که فراگیر شد و برخلاف فیس بوک که برای عده خاصی و قشر خاصی بود همه طیف آدم ها آن‌را دارند،اینستاگرام چیزی بود برای روزمرگی، طراحی شده بود برای روزمرگی.برای فولدر بندی و نمایش کار و فروش کار طراحی نشده بود برخلاف فیس بوک ولی همه این اتفاقات افتاد و همه استفاده هایی که برای آن طراحی نشده بود را ارائه داد. و با توجه این مسائل این قضایا برای من خیلی جذاب شد و دیدم عده ای از آرتیست هایمان به سمت ارائه آثارشان در این فضا رفتند ، به شکلی که انگار هر کدام گالری شخصی و مجازی خودشان را دارند . البته عده ای از آرتیست ها نه همه چون که آرتیست هاییی این کار را نکردند و آن ها که نحوه ارائه کارشان بسیار برایشان حائز اهمیت بود نه، آنها همان روند به نمایش گذاشتن روزمرگی هایشان را پیش گرفتند ولی عدهای دیگر از هنرمندان یک گالری مجازی از آثارشان در اینستاگرام ارائه به شکل یک وبسایت از آن استفاده کردند و همان هنرمند دوست دارد که روزمرگی اش را هم به نمایش بگذارد پس یک صفحه دوم می‌زند که به چیدمان گالری مجازی اش لطمه نزند.و همین دغدغه برای من ایجاد شد که آیا جای این آثار تنها در دنیای مجازی است و خواستم آدم‌هارا با این جریان و با این هنرمواجه کنم و کافه گالری را هم برای همین انتخاب کردم محیطی است که محیط گالری نیست محیط گالری محیط همگانی نیست ولی اینستاگرام و کافه همگانی است و من می‌خواستم که مخاطب عام را مواجه کنم .و نتیجه‌ای که گرفتم این بود که مخاطب عام هم  نقد عکس رامی‌فهمید و عکس خوب و بد را تشخیص می‌داد .

 

گفتگویی با پگاه بهروزفر

  • تا به حال کسی در کافه گالری به شما گفته که خب کارما را هم به نمایش بگذارید؟
  • بله خیلی. خیلی می‌گویند و خیلی دایرکت می‌دهند به من و کار عکاسی می‌کنند و توقع دارند من کار آن هارا هم به نمایش بگذارم و خب خیلی از عکس ها هم عکس بدی نیست ولی خب در مجموع چیزی نیست که من بخواهم به نمایش بگذارم.
  • یعنی خودشان هم به آن جسمیت پیدا کردن و نمایشگاه گذاشتن و فاخر شدن علاقه نشان می‌دند؟
  • بله خیلی دوست دارند که نمایشگاه بگذارند و می‌دانند که نمی‌توانند به شکل عادی نمایشگاه بگذارند و دوست دارند به این شکل دیده شوند.

گفتگویی با پگاه بهروزفر

  • معیار تو برای به نمایش گذاشتن این چهار نمایشگاه چه بوده؟ ما چهارتا نمایشگاه دایرکت را داشتیم درسته؟
  • بله چهارتا و تنها ملاکم همان گالری شخصی بود هرکسی که در اینستاگرام گالری شخصی داشته باشدمن نگاه می‌کنم و انتخاب می‌کنم .
  • حالا چیزی که من می‌خواهم بپرسم این است که مخاطب دایرکت وقتی به نمایشگاه می‌آید و می رود چه چیزی دستگیرش می شود؟ چه چیزی دوست داری که دستگیرش بشود؟
  • جواب این سوال را الان و اینجور نمی‌توانم بگویم وقتی یک پروژه ای یک ساله است من در خاتمه آن می‌توانم جوابم این سوال را بگویم ، ولی اینکه مخاطب در واقعیت با این موضوع مواجه شود و مسلما وقت بیشتری رو برای دیدن یک هنر صرف کنه و با دقت نظر بیشتری ببینه، از اهداف اولیه من بوده علت این که من اسم دایرکت را روی این نمایشگاه گذاشتم این بود که دوست داشتم یک اتفاق واضح و مستقیم بدون واسطه مجاز و از نزدیک به مخاطب نشان بدهم.
  • هنرمندی که وارد پروژه دایرکت می‌شود چه ؟ چه چیزی دستش را می‌گیرد؟
  • من مسئله ام این بود که این نشان دادن اثر در مجاز چقدر می‌تواند ذهن آرتیست رو رها کند از این که بخواهد خودش را به طور جدی ارائه کنم که یک نمایشگاه بگذار دو این دیده شدن مجازی اندکی از این پتانسیل می کاهد آرتیستی که دائم در حال نشان دادن اثر خود است و تحسین می شود یک قسمتی از این پتانسیل را تخلیه می‌کند و راهی کم هزینه تر است و راحت تر است و غیره و غیره … و اینکه آیا این روند درسته ؟ یا به نفع هنرمند یا هنر هست یا نه؟ ولی چیزی که هست این است که ما با فوج عظیم عکاسان اینستاگرامی مواجه می شویم.

گفتگویی با پگاه بهروزفر

  • یعنی شما به این واژه عکاس و هنرمند اینستاگرامی قائل هستی؟
  • بله عده ای مشخصا هنرمند اینستاگرامی هستند و کار در حد اینستاگرام ارائه می‌کند و گروهی از هنرمندان بزرگ هم گاهی عکس های اینستاگرامی می‌گیرند به هدف ا رائه در اینستاگرام.
  • در نهایت این پروژه به چه چیزی فکر می‌کنید؟
  • در نهایت فکر می‌کنم جمع بندی این ماجرا بعد از سالیان چیز ارزشمندی خواهد بود که در برهه ای از زمان در ایران کار هنری به این شکل ارائه می‌شد شاید اینستاگرام هم باقی نماندو مثل فیس بوک و دیگر رسانه‌ها جایش را به شبکه اجتماعی دیگری بدهد و من حداقل آرشیو کوچکی از این کار ها در اختیار خواهم داشت.
  • من یک سوال دیگر هم دارم؟ مسئله اقتصادی این پروژه را چطور حل کردی؟اول هزینه اجرای پروژه و بعد هم آیا در ادامه آرشیو کردن و نگه داری کردن به فروش و درآمد کار ها هم فکر می‌کنی؟ که این کاری که آدم‌ها در اینستاگرام می‌بینند و حالا جسمیت یافته باید به اقتصادش هم فکر کرد و آیا اصلا شانی دارد؟
  • من به عنوان کیوریتور تعهدی به بازار دارم و از همان ابتدا کار می‌فروشم و با قیمتی مناسب تر آنرا در دسترس مخاطب می‌گذارم چیزی که مخاطب عام هم توانایی خرید آن‌را داشته باشد، نه قیمت‌های فضایی گالری‌ها که از مردم عام دور است و تا کنون هم فروخته‌ام حتی با این که مخاطب خاص و مجموعه‌داری به بازدید از نمایشگاه نیامده وآدم‌های عادی آمدند ولی من فروخته ام و به آرتیست هم کمکی شده و به نظرم قسمت مهمی از هنر است.

گفتگویی با پگاه بهروزفر

  • خب عده ای می‌توانند با یک گوشی خوب یا هرچیزی اسکرین شات همان کار را ببرند و قاب کنند و به دیوار بزنند چرا باید بخرند؟
  • بله می‌توانند اینکار را بکنند و خیلی هم می‌کنند ولی خب این بچه ها اصولن فایل سایز اصلی را نمیگذارند که به ۲۰*۲۰ هم نمیرسد برای چاپ ولی در نهایت باید این فرهنگ ایجاد شود و خود هنرمند هم باید رعایت کند و ادیشن بندی شده کار بفروشد و در نهایت این که مردم ببینند عکسی را که دوست دارند بیایند با قیمت مناسب بخرند و به دیوار خانه بزنند.
  • یعنی شما یک برنامه اقتصادی برای کارت داری و می‌خواهی در ادامه کار و رزومه و هنرمند را یک پله جلوتر ببری؟
  • بله خب من خیلی دوست داشتم یک سایتی داشته باشم که بعد از نمایشگاه ها کار هارو برای فروش بگذارم ولی خب این هم مشکلات خاص خودش را داشت از وقت و نیرویی که خودم باید می‌گذاشتم و در توانم نبود و در نهایت تعهد و سر و کله زدن با آرتیست من در این پروژه با یک آرتیست مواجه نبودم که یک سال کار بوده در ادامه نقاشی و کارهای دیگر در نهایت من شاید به ۲۰۰ تا هنرمند مواجه شوم که تعهد همه این‌ها و ادیشن‌هارا نفروختن و همه این مسائل باعث شد من فعلن در اقتصاد جریان به فروش نمایشگاهی بسنده کنم.
  • و چشم‌انداز نهایی تو برای هنرمندانت چیست؟ آیا در نظر داری این خیل انبوه هر کدام در نهایت بعد از کار با تو به شخصه یک پگاه بهروز فر شوند و کار جمع کنند و نمایشگاه بگذارند؟
  • نه به این شکل که مد نظر شماست نه من خودم را درآن جایگاه نمی‌بینم من نمی‌توانم این جامعه را به زور درگیر این جریان کنم و دغدغه ام را به بقیه تزریق کنم ولی سعی می‌کنم به عنوان یک شخص به کارم متعهد باشم در زمینه اجتماعی و اقتصادی تعهدم را ادا کنم.
  • در پایان از شما تشکر می‌کنم که وقتتون رو در اختیار ما گذاشتین. ممنون و موفق باشید.
[/one_half_last]