چگونه اثر هنری که درون زمین ساخته شده را میفروشید؟
پرونده مقاله هایی از نیویورک تایمز |قسمت ششم
ترجمه امیر کوشامنش
بیشک پسوند بیپروا بهترین گزینه موجود برای جنبش لندآرت میباشد، قطعه زمانی لابلای قرن بیستم و معدودی خاص که بوم نقاشی خود را بسیار بزرگتر متصوّر بودند و قلم را تنها وسیله خلق اثر نمیدانستند. تنها سرنوشت این آثار چالش موجود بین آنها بود، تولیت آثار توسط موزه بعد از سرنوشت عجیب و مخرب آنها نقطه عطفی در پیشبرد هنرهای محیطی به حساب میآمد.
اکنون، فصل قدم نهادن نه بر روی اثر بلکه درون اثر میباشد.
تقریباً ۵۰ سال پیش، رابرت اسمیتسون، به همراه هنرمندانی نظیر مایکل هایزر، والتر دماریا و دیگر همکاران ماجراجو اش، پیشگامان هنرهای محیطی، یک جنبش بی پروای کوتاه مدت قرن بیستم بودند. به جای نقاشی منظره طبیعت، مجسمه سازان آثار عظیم خود را بر روی تپهها، یخهای سخت و یا در صحرای موهاوی خلق میکردند. در سال ۱۹۷۱، آقای هایزر به من گفت: « شما در حال حاضر واقعا نمیتوانید جایی با آب و هوایی سختتر از جاهایی که من در آنجا کار بوجود آوردم پیدا کنید. کارهای من در جاهای نیمه خشک، صاف، بادی، مناطقی با فصول بارانی شدید است.»
به جای استفاده از اسکنه، چکش یا جوشکاری، مجسمه سازان از بلدوزر های اجارهایی، لودر، بیلهای مکانیکی، و دیگر وسایل نقلیه سنگین برای حفر و ساخت این سازههای عظیمالجثه بکار میبرند. البته آنها حامیان مالی خود را پیدا کردهاند.
اسمیتسون در مجله هنر در سال ۱۹۷۱ اعلام داشت «کار در این مقیاس با نمایش اثر پایان نمی یابد». هنرمندان برای رسیدن به آخرین حد و اندازه کارهای خود دچار مشکلات زیادی میشوند. کارهای ماندگاری از این هنر منجمله کار آقای هایزر به نام «منفی مضاعف» یک راه طولانی و سخت از لاس وگاس را میطلبد، و همچنین کار آقای اسمیتسون به نام «اسکله حلزونی» در امتداد دریاچه بزرگ نمک یوتا واقع شده و در سالهای ۱۹۷۰ و ۱۹۷۱ همچنان به جذب هزاران بازدید کننده در سال انجامیده است.
کارهای زمینی اصیل هیچ موقع مانند یک نقاشی یا مجسمه فروخته نمیشوند. آنها تا حدی در همراهی هیپیهای آن زمان بودند. هیچ وقت برای مزایده حضور نیافتندگرچه در سال ۲۰۰۸ یک مجسمه را به قیمت بالای ۴ میلیون دلار به مزایده آوردند.
شما چگونه یک اثر محیطی را میفروشید؟ من هرگز در این سوال تعمق نکرده بودم تا چند ماه پیش که به دیدن «دایره شکسته/ تپه حلزونی» کاری که در سال ۱۹۷۱ توسط اسمیتسون در اِمِن، شهری در شمال شرقی هلند کار شده است مشرف شدم. تنها کارهای بزرگ او در خارج آمریکا اجرا داده میشود. در یک معدن شن و ماسه متعلق به جرارد دی بوئر.
آقای دی بوئر گفت که به فکر فروش کسب و کار معدن خود است، جایی که از یک طرف به دریاچه و طرف دیگر توسط سازه اسمیتسون با نام «دایره شکسته، تپه حلزونی» احاطه شده است. از زمانیکه خانه دوران کودکیاش در آنجا بود تاکنون که به عنوان موزهایی برای علاقهمندان به هنرهای محیطی اسمیتسون، هنوز پابرجاست.
برای رسیدن به اِمِن از آمستردام، شما دوبار قطار عوض میکنید. سفر به طور کلی دو ساعت و نیم الی ۳ ساعت طول میکشد.
اسمیتسون اثر محیطیاش را در پارک سانسبیک در یک نمایشگاه تخصصی مجسمه سازی در فضای باز به اجرا درآورد. بنا به گزارشات منتشر شده در اخبار در آن سال در آرشیو آمستردام، «دایره شکسته/تپهی حلزونی» به عنوان یک اثر هنری عمومی معاصر معرفی گردید. «در آن زمان، هیچ توافق مکتوبی که حساسیت راجع به مالکیت اثر و نگهداشت آن را مدنظر قرار دهد وجود نداشت.»
بنیادگذاران هنری طی قرن ۱۸ که اجرای هنرهای محیطی در پارک رونق فراوان داشت از شرکت کنندگان در این طرح دعوت نمودند که در جاهایی خارج از آرنهم آثار خود را به اجرا در بیاورند. جایی که حدود ۶۰ مایل از آمستردام فاصله داشت. اسمیتسون ایده ساخت چیزی که در محیط روستایی وجود نداشته و غریب باشد را داد.
اسمیتسون یکبار بیان داشت که در واقع به یک معنا یک پارک قبل از هر چیز یک اثر هنری است، منطقهای محدود از یک زمین که قبلاً در آنجا نوعی کشت گیاه صورت پذیرفته است.
اسمیتسون با قد ۱۹۰ سانتیمتر، در هیبت مشکی، مانند آنچه کاراکترهای فیلمهای درجه دو ایی که در خیابان ۴۲ غربی تماشا میکرد، پیکر برجسته و قابل توجهی را تراش میداد. عینک خلبانی، پشت موی صاف و قهوهای با چشمانی آبی روشن و پوست لک لکی شخصیت طرح او راتشکیل میداد. در ابتدا قصد داشت « جاری شدن » را نمایش دهد. برای همین یک کامیون حاوی مخلوطی از بتن خیس و آسفالت بر روی شیب تپه خالی کرد که انتظار میرفت به طور نامنظمی به پایین شیب جاری شود. پس از تکمیل، شباهت این کارها تعبیری از قسمتهایی از آبشار بزرگ رودخانه پاسائیک نیوجرسی را میرساند. اما اسمیتسون، کسی که در پاسائیک در سال ۱۹۳۸ متولد و در رادفورد و کلیفتون بزرگ شده، به زودی یاد گرفت که مکانی به قدر کافی بلند در هلند وجود ندارد تا این پروژه را به درستی اجرا کند.
جوک زیلسترا، جغرافیادانی که مرکز فرهنگی اِمِن را دایر کرد به اسمیتسون که در آن زمان در سن ۳۳ سالگی خود بسر میبرد پیشنهاد انجام کار در معدن شن و ماسه جنب دریاچه را داد. اسمیتسون که از کار درون معدن در ایالت باغ بسیار لذت برده بود، اکنون میتوانست در مقیاس کوچکتر برخی ایدههای مربوط به اسکله حلزونی را توسعه دهد.
آقای دی بوئر مالک فعلی معدن شن و ماسه، به تازگی به خاطر آورده که چطور وقتی تقریباً ۶ ساله بود، اسمیتسون درب منزلشان را زده و از پدرش خواسته بود تا اجازه ساخت یک اثر هنری در معدن را بگیرد. با اینکه پدرش به هنر علاقه ای نداشت بلافاصله پاسخ مثبت داده بود. اسمیتسون و همسرش نانسی هولت، مجسمه ساز محیطی، تقریباً هم سن پدر و مادر آقای دی بوئر بودند و با وجود آقای دی بوئر دو زوج خیلی سریع با هم جوش خوردند.
دو هفته بعد با استفاده از نیروهای کار پدر آقای بوئر و وسایل و تجهیزات او، تپه کامل شده بود.( پدر دیبوئر همه چیز را رایگان در اختیار گذاشت.) «دایره شکسته» ترکیبی از یک اسکله با یک کانال و یک تخته سنگ در مرکز آن بود. «تپه حلزونی» مفروش شده با گیاه شیرخشت که گیاهی سبز و متراکم بود و از یک مسیر خاک سیاه و شنهای سفید تشکیل شده بود. قسمتی که در آب قرار داشت یک تصویر گریز از مرکز بود و راه خاکی مرکز گرا که به وسط دایره ختم میشد.
بر خلاف همکارانش، اسمیتسون هنرهای محیطی خود را با فیلمهایی همراه کرد تا برای کسانی که نمیتوانند برای دیدن آنها سفر کنند قابل دسترسی باشد. اما مرگ او در سن ۳۵ سالگی در اثر سانحه سقوط هواپیما در سال ۱۹۷۳ مانع از تکمیل فیلم «دایره شکسته / تپه حلزونی» تا سال ۲۰۱۱ شد. در آن فیلم از اینکه چطور هنرهای محیطی اسمیتسون متعلق به هر دو دوره ماقبل تاریخ و زمان حال میباشد آگاهی مییابیم. ویدئو با سکانس جابجایی یخچالهای طبیعی در طول دوران یخبندان به مکانهای کنونی آغاز میشود.
در روایت فیلم، اسمیتسون اشاره میکند که «من به حفاری علاقهای نداشتم» حفاری یا همان کاری که آقای هایزر ۲۴۰ هزار تن ریولیت و ماسه سنگ را برای ساخت « منفی مضاعف » انجام داده بود جدا از کار اسمیتسون بود. این کار خیلی دراز و عمیق است. میتواند ساختمانی به بزرگی امپایر استیت را در یک طرف خود نگاه دارد. اسمیتسون با استفاده از دستگاه حفاری، کنده کاری را آغاز کرد و کار هنری خود را خارج از جزیره بلانت در مقابل یک تخته سنگ قرار داد. بعد از ایجاد نهرهایی، آنها را در آب غرق کرد. او میخواست آب در آن جریان داشته باشد طوریکه یادآور سیل سال ۱۹۵۳ دریای شمال که باعث ویرانی هلند شد و در آن ۲۰۰۰ نفر فوت کردند و ۷۰ هزار نفر از اهالی تخلیه و ۳۴۰ هزار هکتار در زیر آب فرو رفت باشد.
اسمیتسون در مجله هنرها در سال ۱۹۷۱ گفته بود «بین خشونت و آرامش، درک و آگاهی شفافی وجود دارد.» چه چیزی در بین ظغیان سیل و یک برکه آرام میگذرد؟ هر چه هست امیدوارم که توانسته باشم در فیلم آن را نمایش داده باشم.
اسمیتسون با برداشت سکانسهایی از درون هلیکوپترها، بیننده را قادر به تجربه متفاوتی از هنر خود ساخته است. در ویدئو مربوط به « دایره شکسته/تپه حلزونی» از فاصله دور از خودش در حالیکه بر روی اثر خود میدود فیلم برداری شده است.
آقای دی بوئر به خاطر میآورد که اثر محیطی اسمیتسون برای او و برادرش یک زمین بازی فوقالعاده بود. آنها فکر میکردند که بطریهای حاوی اشعار در تپه دفن شده و در حین بازی سعی در پیدا کردن آنها داشتند. او در یک ایمیل قبل از کریسمس برایم نوشت که « همیشه بازدیدکنندگانی بودند که به هنر علاقه داشته باشند.» و در پایان آن وبسایتی قرار داشت که بازدیدکنندگان میتوانستند رزرو انجام دهند و خانوادهها نیز از کارهای اسمیتسون که در محیطهای طبیعی و دست نخورده ساخته شده بود استقبال میکردند.
پرسیده شد که او چگونه کارهایش را میفروخت. مایکل گوان مدیر موزه هنر لسآنجلس اخیراً به شوخی گفته: « شما نمیتوانید اونا رو از دست بدهید »
آب و هوای حال حاضر مشکل آفرین میباشد. برای مثال بسیاری از کارهای قدیمیتر آقای هایزر، دیگر وجود ندارند. مثلاً «اسکله حلزونی» برای سالها که بارش باران خیلی زیاد بود و روان شدن برفها از کوهها، ۱۵۰۰ فوت سنگ بازلت و کریستال را در آب غوطهور کرد. سپس برای مدتی به بهترین شرایط ممکن بازگشت. به دلیل خشکسالی در سواحل غربی، در دو سال پیش دریاچه عقبتر رفته است. اکنون شما به جای اینکه بر روی اثر راه بروید، در درون آن قدم میگذارید.
آقای گوان به عنوان رئیس بنیاد هنر دیا، در سال ۱۹۹۹ «اسکله حلزونی» را از بنیاد اسمیتسون و خانم هولت که در سال ۲۰۱۴ از دنیا رفت پذیرفت. ویرجینیا دان کسی که برای بازنمایش کارهای اسمیتسون و آقای هایزر و خانم دی ماریا در گالری خیابان ۵۷ غربی از دو پروژه « اسکله حازونی» و «منفی مضاعف» حمایت مالی کرد، کار هایزر را به موزه هنرهای معاصر لس آنجلس در سال ۱۹۸۵ اهدا نمود. «منفی مضاعف» بسیار بیکران است، به ندرت دچار نابسامانیهای زمانی و مکانی خواهد شد.
به غیر از «دایره شکسته/تپه حلزونی» و «تونلهای خورشید» خانم هولت پروژه لندآرتی که در نزدیکی راه آهن متروک شهرستان باکس الدر، یوتاف قرار دارد، بیشتر هنرهای محیطی کلاسیک سالهای پیش تحت حمایت موزهها قرار گرفتند تا برای همیشه محفوظ بمانند. حتی رصدخانه رابرت موریس که برای سانسبیک ساخته شده و بعدها خارج از لیلیاستد (شهری در مرکز هلند) بازسازی شد، به عنوان بخشی از گروه متشکل از ۶ مجسمه ساز اضافه گردیده و به وسیله مجموعه منظره حفظ میشود.
بنیاد هنری دیا اشاره کرده است چه کسی احتمالاً میتواند نگهبان «دایره شکسته/تپه حلزونی» شود؟ ملیسا پارسوف سخنگوی این بنیاد گفت که فعلاً هیچ مذاکرهای صورت نگرفته است. جسیکا مورگان، مدیر بنیاد فکر میکند که این میتواند ایده خوبی باشد. پس از آن دولت هلند است که سابقه قابل توجهی برای حمایت از هنر دارد. اضافه کردن این هنر محیطی دلربا به لیست ویژگیهای فرهنگی یک کودتای بزرگ خواهد بود.
جیمز کوهنف کسی که نماینده دراز مدت مجموعه اموال شخصی اسمیتسون بوده، به عنوان یک فروشنده بیان داشت : «قرارگیری کار محیطی میتواند یک چالش و نوعی عمل انسان دوستی باشد.»
[divider style=”solid” top=”20″ bottom=”20″]بخش های قبلی را اینجا بخوانید:
- هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
- مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
- پرونده مقاله هایی از نیویورک تایمز |قسمت پنجم
[/one_half_last]