احسان ضیائی در گالری شیرین | نقد نمایشگاه
همه چیز نزد ایران است بس
سایت تندیس به قلم جاوید رمضانی
«..به .هیچ روی معلوم نیست که مرزهای «هنر مفهومی» را کجا باید ترسیم کرد و کدام هنرمندان و کدام آثار هنری را در ذیل آن قرار داد.
از طرفی هنر مفهومی به سمتی پیش میرود که مانند آثار قدیمی در حال محو شدن است، تا آنجا که دیگر چیزی جز یک لبخند از آن باقی نمیماند. شماری آثار خلق شده به دست تعداد انگشتشماری از هنرمندان در فاصلهی زمانیِ کوتاه چند سال اخیر و از سویی دیگر اگر از منظری متفاوت به هنر مفهومی بنگریم ممکن است چنان بنماید که گویی کمتر از محوری نیست که حول آن گذشته به حال بدل میشود»
پل وود Paul Wood مورخ تاریخ هنر
احسان ضیائی نقد نمایشگاه به قلم جاوید رمضانی
با نگاهی به بیانیهی نمایشگاه احسان ضیائی، ورای لحن و سبک مفهومی آن میتوان بستری اخلاقی را متصور شد؛ بستری که منتج به نوعی کاتارسیس و لذت بردن از هنر میگردد.
ضیائی با تکیه بر عناصری مانند خط و سنت تصویری دوران قاجار سعی در تطهیر و تلخیص اخلاقیات ایرانی داشته است. او با از آن خود کردن اثر مارسل دوشان و ایجاد نقوشی سنتی و بابهنر پاپ معاصر سلسله اشیایی را در معرض دید مخاطب قرار داده است.
چشمه اثر مارسل دوشان حکایت کاسه توالتی است که در نمایشگاه ضیایی ملبس به انواع تصاویر اسلیمی، خطاطی و تصویر ناصرالدین شاه قاجار گردیده است؛ و از سویی تصاویر کار شدهای مانند آیینهی شکستهای است که در میان خود نقشی از سنت گذشتهی ایرانی را نشان میدهد.
در کنار این آثار، تعدادی تابلوی نئونی خودنمایی میکند، با رنگها و ساخت بدیع و تمیز این نئونها مجدداً تصویر طراحی خطی همان آبریزگاه مارسل دوشان است. حاکمیت ایده در کار ضیایی به سمت شیء شدن اثر هنری حرکت کرده است، تحولی که با ظهور همگانی هنر پاپ ایرانی در جهان مد و تولید اشیا کاربردی حتی برای گرافیک و بهکارگیری انواع نوستالژیهای تاریخی در این ژانر هنری گسترش یافته است.
اما این نمایشگاه گرچه کمی از جریان هنر جاری عقب است، اما به لحاظ ساخت و ارایه دارای پتانسیل خوبی است، چرا که هنرمندان مفهومی همچون نحلههای دیگر هنر وارداتی معمولاً از ضعف اجرا رنج میبرند.
احسان ضیائی با تکیه بر اصل از آن خودسازی و سودجویی از هنرمندانی مانند موندریان، قابهایی را تولید کرده که حاصل تکرار استکانهای کمرباریک در آنها، فضاهای متنوعی را ایجاد کرده است.
شاید برجستهترین اثر این کارنما، طراحی استکانی در ابعاد بزرگ با نئون است که روی آن پردهای سرخ رنگ آویخته شده و روی آن پرده تصویر سیب سبز رنه مگریت نقش بسته است؛ حضور شاعرانگی در این اثر و عبور از روابط شاخص و سطحی دال و مدلولی نقطهی تمایز این کار به شمار میرود.
اغلب هنرمندان مفهومی به دلیل ضعف تکنیک و عدم سیر طبیعی آموزشهای هنری، تأثیرگذاری روی مخاطب را به بداعت ایدهی خود محول کردهاند، بهخصوص فضای پاپ آرت و هنر عامیانه خود عامل دیگری برای دامن زدن به این مفهوم است. تولیدات احسان ضیائی با هنرمندانی چون لادن بروجردی و حامد رشتیان و یا شاپور پویان و … که از دههی هشتاد شروع به تولید فاخر این جنس از زیباییشناسی هنر عامیانه کردهاند قابل قیاس است.
چالش اصلی این هنرمندان هویت نامعلوم و اختلاف فرهنگی است که در اغلب موارد آنان را دچار انسداد فکری کرده است.
تأثیر فزاینده و واکنشی هنر پاپ ایرانی در عین تقابل با فرهنگ سنتی سعی در تولیداتی دارد که از بافت و صورت عناصر بومی نشأت گرفته و روحی دیگرپسند را بر آثارشان حاکم میکند. غفلت این جریان از قالبی شدن و به عبارتی کلیشهای شدن اتهام بازارپسند بودن را حمل میکند، این روند با تکیه بر دلالتهای فرهنگی و ویژگیهای اجتماعی نمیتواند خود را از روابط قدرت حاکم بر فضای هنری رها کند و در نتیجه به ورطهی یکسانسازی جهان معاصر فرو میغلتد.
در جمعبندی و نگاهی کلی به آثار احسان ضیائی، باید پذیرفت که هنرمند با چالشی دوسویه مواجه است، از سویی تکیه بر جریان غالب هنر دیگرپسند که خطر مقبولیت آثارش را کمتر کرده و از سویی دیگر تولید آثاری که در عین وفاداری به سبک و سیاق هنرمند چالشی در تجربهی زیباییشناسی مخاطب و هنرمند پدیدار گردانده است، آثاری مانند قاب آیینه و پردهی سیب که دارای آنِ خلاقانه و درونی است و بهطبع خطر عدمپسند خریداران حرفهای هنر را هم بهدنبال خواهد داشت. عبور از این ترس قطعاً سیر هنرمند جوان و کوشای این نمایشگاه را هموار خواهد کرد.
[divider style=”solid” top=”20″ bottom=”20″]نقد قبلی را اینجا بخوانید:
- هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
- مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
- فابل های بینشان | نقدی بر نمایشگاه نقاشی آذین رستمی