کتاب ذهن عکاس | عکاسی بدون دوربین
پرونده معرفی کتاب های هنرهای تجسمی
کتاب ذهن عکاس
نوشته :مایکل فریمن
ترجمه: علیرضا بهارلو
انتشارات کتاب آبان
تعداد صفحات ۲۵۵
چاپ اول: ۱۳۹۶
سایت تندیس: سمیه شیخ عطار
منشأ ظهور هیچ عکسی، دوربین و یا حتی صحنهی مشاهده شده نیست، بلکه منشأ آن ذهن عکاس است؛ جایی که در آن یک تصویر پیش از آنکه روی فیلم عکاسی نقش ببندد، آنجا ایجاد شده است. کتاب «ذهن عکاس» بعداز «چشم عکاس» در سطح بینالمللی به فروش بالایی دست یافت، که عکاس و نویسنده «مایکل فریمن» آن را تـألیف کرده است. او در این کتاب تلاش کرده تا پرده از رمز و راز تولید یک عکس بردارد. هدف این کتاب پاسخ دادن به یک سؤال است، چه چیزی یک عکس را شگفت انگیز میسازد؟ وقتی مخاطب به عمق بیشتری از کتاب دست مییابد، با دانشی ارزشمند و به دور از کلیشه روبهرو خواهد شد. ماهیت چرخشی سبک و سیاق نویسنده، نور و حتی طرز پرداختن به امور غیر منتظره از جمله مطالبی هستند که به آنها اشاره شده است. فریمن در این کتاب همچنین با توصیفات دقیق و ترسیم دیاگرام برای تصاویر، به آنالیز فرمی آنها میپردازد و از نحوهی تأثیرگذاری یک عکس پرده بر میدارد. این کتاب شامل سه فصل است؛ که در ادامه اشارهی مختصری به هر فصل شده است.
فصل اول، هدف عکاسی را بیان میکند که چطور میتوان عکسی گرفت که مردم به آن توجه کنند و از آن لذت ببرند؟ پاسخ این پرسش در موارد زیر است:
۱٫ لایههای موضوع، که خود به سه بخش فضا به مثابه موضوع، رنگ به مثابه موضوع و نور به مثابه موضوع تقسیم بندی میشود.
۲٫ خوب جلوه نمودن، در حال حاضر آنچه بیشتر افراد به لحاظ بصری خواهانش هستند شامل: چیزهای آشنا و مأنوس، رنگهای تند با روشنی و درخشش، کنتراست، هارمونی، وضوح و شفافیت و زیبایی است.
۳٫ زیبایی متفاوت.
۴٫ هیولاهای خفته: موردی خاص که در آن به تجربهی گونهای از خوشی و لذت از مناظر و موقعیتهایی که چشمگیر، عظیم یا حتی دهشتناک هستند، دست مییازیم.
۵٫ کلیشه و کنایه: هر سوژه یا سبکی که چنان محبوب و قابل بازتولید میشود که عکاسان بیشماری به سراغش میروند.
۶٫ ارتقای امور پیش پاافتاده: دقت در قالبهای تکراری، ما را به این پرسش رهنمون میکند که چه چیزی موضوع درست عکاسی است، در حقیقت جنبش سوررئالیست در دهههای ۱۹۲۰ و۱۹۳۰ بود که برای نخستین بار عکاسی را از امور ساده و معمولی بنیان نهاد.
۷٫ آشکارگی: آشکارگی نقطه ضعفی به همراه دارد، وقتی در تصویر همه چیز گویا باشد، بیننده کمتر کاری برای انجام دادن دارد.
فصل دوم اسلوب: امروزه بسیاری از عکاسان نیاز به حک کردن مهر شخصیشان بر تصویر را احساس میکنند، این قضیه با این مسئله که دوربین چگونه کار میکند کمتر مرتبط است، اما به اینکه چگونه چیزها را در برابرمان میبینیم و چگونه آنها را قاب بندی و تنظیم میکنیم، ارتباط زیادی دارد. این امر شامل: گسترهی بیان، تعادل کلاسیک، همسازهها، هدایت نگاه، تقابل، گرافیک نازل، مینیمالیسم، سبک گرافیک والا و بینظمی طراحی شده است. به طور مثال، در تعادل، ایدههایی چون هارمونی، توازن و وزن القا میشوند و برحسب تعریف، در مخاطبان گستردهای ایفای نقش میکنند.
فصل سوم فرآیند: در هر عکس مطلوبی، ذهن، چشم و دوربین همگی به نحوی در ارتباط با یکدیگرند. بیل برنت میگوید: «در عوض عکاسی، از آنچه میدیدم، آنچه دوربین آن را میدید عکاسی میکردم. در آنجا مداخلهی ناچیزی داشتم و لنز دوربین، تصاویر و اشکالی تشریحی تولید میکرد که چشمم هرگز به خود ندیده بود.» فرآیند، چیزی است که در حین ساخت یک عکس روی میدهد. این موضوع به طور کامل با آنچه دوربین میتواند انجام دهد و اینکه چگونه آن را به کار میبرید، در ارتباط است. چهار عامل تأثیرگذار بر فرآیند شامل :
۱٫ قالبهای تصویر: هر عکاسی دارای کتابخانهای نهفته از انواع تصاویر است که کاربرد و اولویت دارند. انواع خاصی از تصویر وجود دارد که باب میل شماست. البته بسیاری از ما چندان به آن نمیاندیشیم. در عوض، این تمایلات به هنگام روبهرو شدن با یک صحنه که در آن ممکن است مرتبط باشند، سربر میآورند.
۲٫ ترکیببندی تعاملی: میتوان استدلال کرد که زمان و موقعیت، در مقایسه با شخصیت و خصوصیات برجسته و مهارت عکاس، تأثیر بسیار کمتری بر ترکیببندی دارند.
۳٫ زمان و حرکت.
۴٫ نگاه، که خود به چهار طبقهی فراواقع نمایانه، غنی و پرمایه، تحلیل رفته و روشن تقسیمبندی میشود.
معرفی کتابهای دیگر را اینجا ببینید:
از روایتِ رابطهی پنهانیِ اَوِدون با رضا عکاسباشی تا تاثیر ناصرالدین شاه بر فوکو!؟