مجسمه های چوبی از هنرمندان برجسته در گالری پروژههای آران
نقد نمایشگاه «نخستین»
سایت تندیس به قلم حافظ روحانی
تأکید برگزارکنندگان نمایشگاه «نخستین» در پروژههای آران بر مادهی کار (چوب) و حضور ۱۲ هنرمند در کنار هم از یک طرف شمایی بسیار کلی از کارکرد این مادهی کار قدیمی در هنر معاصر ایران به بیننده میدهد، ولی از طرف دیگر تفاوت رویکرد، نگاه و حتی تکنیک این هنرمندان با هم و در کار با مادهی کارشان، کشف یک خط سیر مشخص در انتخاب آثار را ناممکن میکند. بر این اساس آنچه از تماشای نمایشگاه «نخستین» حاصل میآید، صرفاً تماشای چند اثر است که در همگی چوب به کار رفته است و نه چیزی بیشتر. در موارد مشابه این نمایشگاه (که کم و بیش به تعداد نسبتاً زیاد هم برگزار میشوند) کیفیت منوط به گردآوری آثار بهتر و باکیفیتتر و حضور هنرمندان بهنامتر است. به واقع با ممکن شدن یکی از این دو شرط، آثار یا نام هنرمندان کمبودها و بیدقتیها در برگزاری را پنهان میکنند.در «نخستین» ۱۲ هنرمند حضور دارند؛ تعدادی از برجستهترین مجسمهسازان ایران و چند نام از بزرگان کار با چوب. به این ترتیب حضور همین چند نام و البته دو سه اثر باکیفیت باعث میشود که بیننده خیلی به پراکندگی رویکردها، نگاهها و تکنیکها که بر یکدستی نمایشگاه تأثیر میگذارد، توجه نکند.
به این ترتیب اکرم احمدیتوانا که آثار را جمعآوری کرده لااقل از جنبهی جمعآوری آثار با کیفیت از هنرمندان بهنام تا حد زیادی موفق شده تا ضعفهای نمایشگاه از جمله فقدان یک فکر مرکزی در انتخاب، چیدن و نمایش آثار را پوشش دهد.
نمایشگاه با ادای احترام به سه هنرمند فقید، محمدعلی مددی، عربعلی شروه و مهدی سحابی برگزار شده است. زندهیادان سحابی و مددی از مشهورترین هنرمندان در کار با چوب هستند و از این منظر حضورشان در نمایشگاه بسیار لازم مینموده است. به خصوص که آثار به نمایش درآمده از این هنرمندان از بهترین و نمونهایترین آثارشان به حساب میآیند. این در حالی است که با وجود کیفیت و زیبایی سه اثر زندهیاد شروه، او اساساً مجسمهساز نبود و این سه اثر هم نقاشیهایی بر روی چوب هستند (البته که برگزارکنندگان با ذکر عبارت «روی چوب» کوشیدهاند این انتخاب را توجیه کنند). البته به نوعی میتوان اثر محسن وزیریمقدم، از اساتید مدرنیست هنر ایران، را هم ذکر کرد. اثر به نمایش درآمده از این هنرمند جزء مجموعهی بسیار مشهور «مجسمههای مفصلی» است. اما وزیری مقدم در این مجموعه نمونههایی از فایبرگلاس هم ساخته است و از این منظر به نظر میرسد که تأکید مشخصی بر روی مادهی کار نداشته است.برگزارکنندگان هر چند در هیچکجا اشاره نکردهاند که نمایشگاه «نخستین» نمایشگاه مجسمه است، ولی درصد بالای مجسمهها در این نمایشگاه باعث میشود که حضور آثاری که مشخصاً مجسمه محسوب نمیشوند یکدستی نمایشگاه را بر هم زند. شاید برگزاری یک نمایشگاه از مجسمههای چوبی – با وجود حذف دو سه نام مهم – نمایشگاه را موفقتر و یکدستتر میکرد.
با اینحال به نظر میرسد که نگاه عمدهی برگزارکنندگان نمایشگاه تأکید و توجه بیشتر به هنرمندان مدرنیست بوده است. این را میتوان از مقایسهی تعداد مجسمههای مدرنیستی در مقابل دیگر نمونهها مشاهده کرد. با اینحال نمونههایی از مجسمههای مفهومی هم در نمایشگاه به چشم میخورند که نه تعدادشان به نسبت نمونههای مدرنیستی زیاد است و نه میتوان آنها را مطلقاً از آثار مدرنیستها جدا کرد.
از طرف دیگر نوشتهی نازیلا نوعبشری برای نمایشگاه اشارهای مستقیم به نسبت مادهی چوب با طبیعت دارد و تلویحاً به سراغ قدمت کار با چوب در آثار هنری هم میرود. نمونهی هر دو رویکرد را میتوان در چند نمونه از آثار گردآوری شده دید، هر چند که نمیتوان این موضوع را رویکرد اصلی و کلی برگزارکنندگان در نظر گرفت، ولی سیطرهی آثار به نمایش درآمده نشان میدهد که این جنبه برای برگزارکنندگان مهمتر از سایر جنبهها بوده است. به عنوان مثال اثر بهداد لاهوتی که هنرمند دخل و تصرفی در ماده نکرده و فقط با افزودن یک سازهی فلزی به آن اثر را تمام کرده. یا تأکید و اصرار منصور طبیبزاده بر بافت چوب خام یا تلاش زندهیاد سحابی در سرهمکردن اثرش با تکه چوبها بدون دستکاری فراوان در شکل آنها را میتوان به نوعی با نسبت بین آثار و طبیعت توصیف کرد.
نخستین جملهی آخرین پاراگراف نوشتهی نمایشگاه به قلم نوعبشری: «… ارجاع به تاریخ غنی ایران بصورت تمثیلی و درون مایه های هنرهای پارسی در بسیاری از این آثار حاضر هستند.» را نمیتوان چندان جدی گرفت. به واقع همین سطر احتمالاً اشارهای به چنددستگی کلی آثار به نمایش درآمده در نمایشگاه است و تلاشی بر انسجام دادن به آنها از طریق یک توصیف کلی؛ هر چند میتوان آثار زندهیاد شروه و یا فرهاد اهرارنیا و تا حدی یکی از دو اثر زندهیاد مددی را مثالهایی برای این سطر نوشته در نظر گرفت، ولی در دیگر نمونههای به نمایش درآمده نمیتوان نشانهای از موتیفهای هنر ایرانی و یا ارجاع به فرهنگ بومی را یافت و به واقع اکثریت آثار به نمایش درآمده اتفاقاً از خاستگاههای مختلف و چندگانهای الهام میگیرند که لزوماً فرهنگ بومی یا موتیفهای بصری هنر ایرانی نیستند.
در نهایت قضاوت دربارهی نمایشگاه «نخستین» تا حد زیادی مبتنی بر همان گفتههای اول است؛ در حالی که نمایشگاه یکدستی و انسجام چندانی ندارد، کیفیت آثار و شهرت هنرمندان حاضر و البته نمونههای انتخاب شده این ضعف را پوشش میدهند. با اینحال کیفیت همهی آثار در یک سطح نیست که در چنین نمایشگاههایی یک اتفاق طبیعی به حساب میآید. هر چند که فقدان فکر مرکزی باعث میشود تا تفاوت کیفیت بین آثار به طور مشخص به چشم بیاید. پس در یک اظهار نظر کلی میتوان اینطور گفت که انتخاب نمونههای خوب به نمایشگاه کمک فراوانی کرده است، ولی فقدان فکر مرکزی بخشی از این تلاش را به هدر داده است. به واقع به احتمال زیاد با انتخابی دقیقتر میشد نمایشگاه «نخستین» را یک تلاش موفق ارزیابی کرد، ولی در وضعیت کنونی عدم انسجام کلی نمایشگاه توی چشم میزند و این نکته در قیاس با آنچه هنر معاصر خوانده میشود و اتفاقاً مبتنی بر دقت در طرح فکر و تمرکز بر روی ایدهی اصلی است به ضرر نمایشگاه تمام میشود، همانطور که در نمایشگاه «نخستین» همین موضوع به کلیت نمایشگاه آسیب زده است.
نقد نمایشگاه قبل به قلم حافظ روحانی را اینجا بخوانید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
یاشار صلاحی نسبتی میان ابزار طراحی، خط و رفتار هنرمند
یاشار صلاحی نسبتی میان ابزار طراحی، خط و رفتار هنرمند نمایشگاه «نزدیکتر»، آثار یاشار صلاحی در گالری زیرزمین دستان | نقد نمایشگاه سایت تندیس به قلم حافظ روحانی هوای دستت را داشته باش مجموعه آثار یاشار صلاحی در زیرزمین دستان بیش از هر چیز قدرت خط را به ما یادآوری میکند. به واقع آثار متنوع او در این نمایشگاه نسبتی میان ابزار طراحی،خط و رفتار هنرمند برقرار کرده و امکانات حاصل از آنها را نشان میدهد. امکانات متنوع صلاحی در […]