علی صادقی | نقطه‌ی فرّارِ ناممکن

علی صادقی | نقطه‌ی فرّارِ ناممکن
نقدی بر نمایشگاه «از پیش از این» در گالری ساربان

سایت تندیس به قلم حافظ روحانی


علی صادقینوشته‌ی کوتاه علی صادقی بر نمایشگاه‌اش و به کارگیری واژه‌ی «فاجعه» تا حد زیادی سبک کاری هنرمند در اجرای این آثار را توضیح می‌دهد. به واقع نقاش با ارجاع ما به خاطراتی (به ظاهر نه چندان خوشایند) تلاشش در شکل برخورد با فیگورها را وصف می‌کند. جایی که می‌کوشد نقاشی کند و نکند، فیگورها را تصویر کند و نکند، و یا در ابتدا تصویر کند و سپس با مخدوش کردن‌شان وضوح و روشنی را به طور کلی از آثارش حذف کند. به این ترتیب جدالی مابین وجه بازنمایانه‌ در نقاشی‌های او با اشکال بیان‌گرانه‌ی نقاشی درمی‌گیرد که به نظر می‌رسد هدف هنرمند هم بوده است، یعنی نقطه‌ای که خاطرات (برداشت شخصی) بر اشکال و فیگورهای دیدنی اثر گذاشته و آن‌ها را ناپیدا یا مخدوش می‌کنند و در عوض ردی از احساسات و برداشت‌های هنرمند را جایگزین می‌کنند. از این منظر آثار علی صادقی تصویری از یک تعارضند، تعارضی که در میانه‌ی قرن ۱۹ میلادی سرمنشأ نگاه مدرن در نقاشی شد.

پس در آثار علی صادقی ما در تلاشیم تا فیگورهایی را ببینیم که زیر لایه‌هایی از رنگ و رد‌های قلم‌موی هنرمند پنهان شده‌اند. در زندگی‌نامه‌ی کوتاهی که از هنرمند در کاتالوگ نمایشگاه به چاپ رسیده کلمه‌ی اکسپرسیونیسم انتزاعی تا حدی به کمک ما می‌آید. به نظر می‌رسد که کوشش هنرمند از جنبه‌ی تلاشش برای دست یافتن به یک نقطه‌ی تعادل مابین نقاشی فیگوراتیو و انتزاعی به طور مشخص ملهم از آموزه‌های نقاشان اکسپرسیونیسم انتزاعی یا به طور مشخص ویلم دکونیگِ هلندی الاصل باشد؛ کسی که درست در همین مرز باریک مابین نقاشی فیگوراتیو و انتزاعی حرکت می‌کرد و البته با انتخاب موضوع‌اش یک بحران عمومی را موضوع آثارش قرار داده بود و به واسطه‌ی همین انتخاب مجموعه‌ی آثارش به سطحی از نگاه استعاری می‌رسیدند که در نهایت ذیل یک برداشت عمومی از تقابل بین زن و مرد تعریف می‌شد.علی صادقیبا این‌حال موضوع آثار صادقی به نظر شخصی‌تر می‌آید. لااقل در جایی اشاره‌ی واضحی به یک بحران عمومی‌تر نشده است و به نظر نمی‌رسد که صادقی لااقل در نوع نگاه به مضمون پیروی دکونینگ بوده باشد. بر این اساس اگر نگاه استعاریِ جهان‌شمول و کوشش برای بیانی فلسفی از جهان و مفاهیم مرکزی حیات بشری را یکی از ویژگی‌های بنیادین نقاشان اکسپرسیونیسم انتزاعی بدانیم، صادقی تا حد زیادی در نمایشگاه «از پیش از این» از این برداشت عدول کرده است یا لااقل در اجرایش آن‌قدر که باید موفق نبوده است.

با این‌که هنرمند اجرای بیان‌گرایانه‌ی هنرمند را نمی‌توان چندان دست‌کم گرفت؛ به بیان دیگر همین شکل اجرایی تا حد زیادی کارکرد استعاری خود (که از آموزه‌های نقاشان اکسپرسیونیسم انتزاعی به عاریت گرفته شده) را حفظ می‌کند و مستقیماً با ادراک حسی بیننده ارتباط برقرار می‌کند. همین ارتباط با بیننده است که باعث می‌شود آثار او اثرگذار باشند و به واسطه‌ی ماهیت اجرایی‌شان واجد مایه‌های استعاریِ ملهم از نقاشان اکسپرسیونیسم انتزاعی که منجر به شکلی از نمود استعاری در آثار او هم می‌شوند.

این امر در نوشته‌ی خود هنرمند هم مورد توجه قرار گرفته؛ صادقی در بخشی از نوشته‌اش آورده: « مجموعه‌ی «از پیش از این» تلاشی است در راستای تبدیل یک وضعیت به وضعیت دیگر: پیوند و درهم‌آمیختگی هیستری ‌خاطراتِ زیسته‌شده و جهان بیرونی‌ که همواره در تجربیاتی فردی، در پرتو توجه و حساسیت‌های خاص آدمی، به شکل- محتوایی دیگر درمی‌آید.» به واقع به گفته‌ی خود هنرمند، ادراک شخصی او با تأثیر بر حافظه و گذشته‌اش ترکیب یا سنتزی را می‌سازند که به همان بیان استعاری از جهان می‌انجامد. او در ادامه‌ی نوشته‌ی نمایشگاه‌اش حتی اشاره می‌کند که ماده‌ی خام جهان بیرون اهمیت چندانی ندارد بلکه این ادراک و اجرای هنرمند است که آن را به اثر هنری (یا همان برداشت استعاری) تبدیل می‌کند.علی صادقیپس نمایشگاه «از پیش از این» فارغ از هر چیز، کوششی است برای دست یافتن به یک تعریف از هنر؛ هنر به واقع نوعی نگاه استعاری است، تلاشی از طرف هنرمند که به مدد ادراک، برداشت و خلاقیت هنری نمودهای بیرونی جهان را به چیزی قابل فهم تبدیل کند. در این میان در نهایت او برداشت شخصی‌اش از جهان را به ما می‌نمایاند و این‌جاست که جهان استعاری مورد نظر نقاش با توجه به همین نگاه و شکل اجرایی ساخته می‌شود. به این ترتیب ارتباط آثار او با آموزه‌های نقاشان اکسپرسیونیسم انتزاعی برقرار می‌شود.

اما آیا هنرمند در این بیان کاملاً موفق است؟ پاسخ به این پرسش آسان نیست؛ از یک طرف کوشش اولیه‌ی هنرمند برای اثرگذاری تا حد زیادی موفق است و از طرف دیگر فضای مورد نظر در نمایشگاه از طریق عمل‌کرد کیوریتور، زروان روح‌بخشان به دست آمده، ولی آیا نگاه او به آثار آن‌چنان که باید خلاقانه و یا خاص هست؟ لااقل در پالت رنگی این پاسخ چندان مثبت نیست. در ترکیب‌بندی‌ها گه‌گاه با نمونه‌های موفق روبرو می‌شویم، ولی به همان نسبت می‌توان نمونه‌های متوسط‌تر هم دید که به اندازه‌ی کافی قانع‌کننده نیستند. در رفتار هنرمند در مرزی میان برانگیختگی و کنترل آگاهانه‌ی قلم در حرکت است که این حرکت بر لبه‌ی تیغ گه‌گاه به نتایج جالبی رسیده و گه‌گاه هاله‌ای از یک دخالت آزاردهنده در روند خلق را به ذهن بیننده متبادر می‌کند که تعادل در تضاد اصلی کار هنری را مخدوش می‌کند. چون به یک معنی مجموعه‌ی حاضر تعادلی مابین امر عقلایی و برون‌ریزی احساسات هم هست. حفظ تعادل مابین این دو حد گه‌گاه از اختیار هنرمند خارج شده که نتیجه‌اش در بعضی از پرده‌های نمایشگاه به چشم می‌خورد و آن درست جایی است که نیروی یکی بر دیگری (کنترل قلم به مدد درایت بر آزادی دست برای برون‌ریزی احساس) غلبه کرده و تعادل را به هم زده است.

با این‌حال کوشش علی صادقی را باید دستاوردی قابل تأمل نامید. هنرمندی که تا حد زیادی با ادراک و هوشمندی می‌کوشد تعادلی بسیار مشکل را در آثارش برقرار کند. نتیجه البته جذاب است و بیننده را به تماشای ادامه‌ی مسیر جستجوی هنرمند دعوت می‌کند.

نقد نمایشگاه‌های قبل به قلم حافظ روحانی را اینجا ببینید:

هنرمند منتقد غزاله هدایت

هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن

هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد می‌خورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریخته‌است یا من از آن فرار کرده‌ام چه چیز می‌تواند برایم بامعناتر/بی‌معناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همه‌چیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگ‌باخته‌است و می‌دانم به سبب همین رنگ‌عوض‌کردنش در لحظه است که این‌گونه دوستش می‌دارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همان‌گونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکه‌ای […]

۲ comments

مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر

مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران  و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند  و مدرس نقاش کانادایی .

۰ comments
صادق بریرانی

صادق بریرانی | گوهر لحظه‌ی گذرای هستی

صادق بریرانی | گوهر لحظه‌ی گذرای هستی نقد نمایشگاه صادق بریرانی در گالری بن سایت تندیس: به قلم حافظ روحانی راه طولانی و مرارت شلوغی خیابان‌های تهران و محله‌ی درکه در عصر یک جمعه‌ی میانه‌ی پاییز را باید با یادآوری نام صادق بریرانی تاب آورد؛ متولد ۱۳۰۲ در بندر انزلی، تحصیل‌کرده‌ی دانشکده‌ی هنرهای زیبا و رییس اسبق اداره‌‌ی هنر گرافیک مرکز هنرهای زیبای ایران در دهه‌‌‌ی ۱۳۳۰٫ پس نام بردن از صادق بریرانی یعنی صحبت از یکی از پیشگامان گرافیک […]

۰ comments