خلاصه کتاب پرسش از هنر، واکاوی چیستی هنر از منظر فلسفی
مقدمه | قسمت اول
نوشته نایجل واربرتون | ترجمه مرتضی عابدینی فرد | انتشارات ققنوس
سایت تندیس تلخیص آذر امامی
بنای نوشتارِ پیشِرو بر این است تا معرفیِ کوتاهی از کتابِ «پرسش از هنر» نوشتهی نایجل واربرتون باشد با این هدف که در ادامه چکیدهای منسجم از این کتاب و منطبق با فصلبندیِ خود کتاب ارائه شود. این کتاب دارایِ پنج فصل است.
کتاب «پرسش از هنر» نوشتهی نایجل واربرتون همانطور که از عنوانش پیداست چیستیِ هنر را میکاود اما از منظری فلسفی تا هنری. اینکه هنر چه چیزی میتواند باشد یا اینکه چه باید باشد. به زعمِ واربرتون این پرسش را نه تنها فیلسوفان پیش چشم داشتهاند که هنرمندانی نیز در صدد پاسخگویی به این پرسش برآمدهاند چنانکه در آثاری از هنرمندانی چون فرانسیس آلیس، مارک والینگر و پیشتر ها در اثر مارسل دوشان میبینیم. آثار هنریایی که بهزعم هارولد روزنبرگ اشیاءِ مضطرب نام دارند: سفیر، یک اثر هنری واقعی و چشمه. این اشیاءِ مضطرب به بیان واربرتون نوعی فلسفهی بصری یا تجسمی به دست میدهند، به پرسش از هنر میپردازند و به آن پاسخ میدهند. اما این آثار جانشینی برای فلسفه نیستند بلکه تنها کنایه هستند. نسبت به آنچه از طریق اثر هنری تجسمی دربارهی این پرسش میتوان بیان کرد، فلسفه حرفهای بیشتری برای گفتن دارد نه به این معنا که فلسفه پاسخی ساده برای آن دارد. کاری که نویسنده در این کتاب میکند نیز ارائهی پاسخی ساده نیست بلکه او برخی از کوششهای مهم فلسفی در پاسخ دادن به پرسش از هنر در قرن بیستم را محل بحث و فحص قرار میدهد. در این کتاب بیشترِ اندیشمندانی که مورد توجه قرار میگیرند نیز درون آنچه در فلسفه تحت عنوان سنت تحلیلی شناخته شده است جای میگیرند و همگی توجهشان را به هنرهای تجسمی معطوف کردهاند.
فصل اول کتاب با عنوان فرم معنادار نگاهی به نظریه کلایو بل دربارهی هنر دارد؛ اینکه همهی هنرها در همهی دورانها یک ویژگی مشترک دارند و آن «صورت معنادار» است.
فصل دوم کتاب با عنوان «بیان احساس» این نظر آر.جی. کالینگوود را مطرح میکند که هستهی مشترک هنرها فرم غریب آنها در بیان احساسات است، بدین معنا که هنر وضوح بخشیدن به چیزیست که بصورت احساسی مبهم آغاز میشود. در این فصل متوجه میشویم که کالینگوود با نظریهی تکنیکی هنر مخالف بوده و معتقد است این نظریه تمایزی میان هنر و صنعت قائل نشده است. در این نظریه هنر تنها نوعی دیگر از صنعت به حساب میآید و از اینرو وظیفهی هنرمند تبدیل مادهی خام به چیزی است که تأثیر کاملاً مشخصی ایجاد خواهد کرد.
عنوان فصل سوم «شباهتهای خانوادگی» است. پیروان این نظریه دلیل تعریفناپذیریِ هنر را این نکته بیان میکنند که هنر اساساً از آن دسته مفاهیمی نیست که بر اساس ویژگی مشترک قابل تعریف باشد. طرفداران این نظریه با کمک گرفتن از آراءِ ویتگنشتاین در خصوص ماهیت زبان، هنر را یکی از مصادیق «شباهت خانوادگی» نشان میدهند.
فصل چهارم کتاب «زمینههای نهادی» نام دارد و دربارهی یک از مهمترین نظریههای هنری اخیر یعنی نظریهی نهادی است.
فصل پایانیِ کتاب نیز به بیانِ نظرِ نویسنده دربارهی چیستی هنر اختصاص دارد.
نوشتهی بعدی یعنی نوشته شمارهی اول چکیدهای از فصلِ اول این کتاب یعنی «صورت معنادار» خواهد بود.
به قلم آذر امامی اینجا بیشتر بخوانید: