مجسمه در میانه

لیلا مختاری، تندیس: آثار مجسمه‌سازان زیر ۳۵ سال ایرانی با عنوان «مجسمه در میانه» در گالری شیرین از تاریخ ۱۹ تا ۳۱ تیرماه به نمایش درآمده است. نمایشگاه با همکاری انجمن هنرمندان مجسمه‌ساز و انجمن فرهنگی اتریش برگزار شده و نمایش دهنده طیف متنوعی از آثار است. این نمایشگاه نمایی از دغدغه‌های مجسمه‌سازی معاصر ایران است. برگزارکنندگان این نمایشگاه با ارائه بخشی از اتفاقات نسل جدید مجسمه‌سازی کوشیده‌اند این نسل را به مخاطب معرفی کنند. مسیری که در میانه راه خود قرار دارد و تنوع گسترده‌ای در آن به چشم می‌خورد.

پیکره برنزی انتزاعی که ناخودآگاه ذهن را به تاریخ هنر گره می‌زند در کنار اثر دیگر که نگاهی زنانه به قند و سیگار دارد. گردآوری چنین مجموعه مجردی و برهم‌کنش آن با ماهیت نمایشگاه گروهی و مجسمه سازی معاصر جالب است. این مجموعه در کل گستره‌ای متنوع از آثار فیگوراتیو، احجام هندسی، چیدمان، آثار نوری و هنر مفهومی را شامل شده است.

میانه

آثار فیگوراتیو این نمایشگاه پیکره آدمی را در تقابل با محیط و فضا به نمایش می‌گذارند، تقابلی که با نگاه معاصر مطابق شده است. رد پای «امیل الزامورا» در پیکره‌ای که روی پایه آهنی نشسته دیده می‌شود و نزدکی عروسک‌های «هلیا قره‌گوزلو» به آثار «مایک کلی» انکار ناپذیر است، پیکره زنی که در مقابل تصویری از گرگ ناکام مانده است، مخاطب را به احساس مشابهی نزدیک می‌کند. در بین این آثار اثر«سما ارسیان »با نام خواب زندگی فضای خوبی ساخته است، استفاده به‌جا از عنصر نور و جای‌گیری مناسب فیگورها نسبت به زمینه و فضای گالری و از پس مراحل ساخت برآمدنش، آن‌را اثری متمایز کرده است.

میانه

در گوشه‌ای از سالن مجسمه‌ای قرار گرفته که از نامش پیداست که باید طرحی از فیل باشد. در این آثار کلاژهایی با اعضای چهره و مجسمه‌هایی برنزی‌ بی‌زمانی را هم می‌بینیم. بازی‌هایی با متریال که از سروکله زدن با قسمت‌های چهره باز نمی‌مانند. آرایش چشم نواز نور و سایه در فضای گالری، در میان آثار نوری و استفاده معنادار از نور به پیدایش مفاهیمی نو و ایده‌هایی شخصی انجامیده که مهارت دست هنرمندانی را نشان می‌دهد که به بیانی نو از متریال‌های سنتی رسیده‌اند.

میانه

مخاطب با دیدن کلیت نمایشگاه به دنیای مجسمه‌سازی معاصر ایران امیدوار می‌شود گرچه در این میان پرسش‌هایی جدی هنوز وجود دارند. عنصر روایت در برخی از آثار نمایان نیست. این آثار گاه تنها آرایش عظیمی از تکنیک، متریال، فرم و مفهوم هستند؛ ترکیبی از تمامی عناصر گستره جهان مجسمه‌سازی. در این بین اهمیت این پرسش که، روند پرورش این هنرمندان در آثارشان چه بوده و چه خواهد بود نقش مهمی پیدا می‌کند. باید گفت بسیاری از آثار این مجموعه از مرزهای فعلی اصول مجسمه‌سازی امروز و انتظارات مخاطب پافراتر گذاشته‌‌اند.

میانه

مجسمه‌سازی معاصر شاخه‌های مختلف علوم‌ و نگاه اجتماعی و سنت را پیوند می‌دهد و می‌تواند ذهن را به پرواز در آورده و مخاطب را درگیر کند. البته تمام این‌ها تنها ناشی از پرورش ذهن هنرمندی است که «طراحی» را به کمال فراگرفته و ادامه کارش را تنها در مواد، متریال و فضا خلاصه نمی‌کند. درنهایت باید دید که مخاطب این آثار در پس حذف مهارت دست در مجسمه‌سازی در پی چیست؛ ایده‌ای به سرانجام رسیده، مفهومی سامان‌یافته یا پیوند با رشته‌ای از ذهن یا حواس خود. شاید مجسمه‌سازی معاصر چیزی جز این نباشد.