از دریچه‌ای کوچک رو به پنجره‌های پری‌یوش

محمد مهاجری، تندیس: به تازگی نمایشگاهی با آثار یکی از بزرگان نقاشی ایران در گالری آریانا برگزار شد که بی‌شک او را باید دارای فصلی منحصر به فرد در تاریخ نقاشی ایران دانست. کسی که برای بسط اندیشه‌هایش بر بوم، دانش‌آموخته‌ی مراکز مهم نقاشی جهان بوده است. در واقع او یک جهانگرد دانشگاهی است. او پری‌یوش گنجی است. همسر مسعود خیامِ نویسنده. به بیان خودش از سال ۱۳۲۴ که در شهر تبریز متولد می‌شود تا کنون در حال آموختن و آموزش نقاشی است. در معتبرترین دانشگاه‌های آسیا واروپا و آمریکا تحصیل کرده است و البته تدریس هم. در ایران، ژاپن، آلمان، آمریکا، فرانسه، عربستان، کویت، ازبکستان و چند کشور آسیای میانه نمایشگاه برگزار کرده است. و این‌‌ها، همه نشان از زندگی حرفه‌ای یک زن ایرانی است که برای پردازش ذهن هنری خود مرزی نمی‌شناسد. نگاه جهانی‌اش به هنر و آثاری که از خود بر جای گذاشته است او را تبدیل به یک برند جهانی کرده است.

در گفتگویی که با او داشتم معتقد بود: «من از محیطی که در آن زیست کرده‌ام الهام گرفته‌ام. از تجربه‌ی جریان‌های هنری بی‌بهره نبوده‌ام. و در این مسیر همه‌ی آنچه را که اندوخته‌ام به زبان خودم به روی بوم بازآفرینی کرده‌ام.»

پری‌یوش گنجی

 در این نمایشگاه گزیده‌ای از مجموعه‌های قرمز، پنجره‌های شب، رُزها، پنجره‌های روز و در نهایت مجموعه‌ی آب که همگی از اوایل دهه‌ی ۸۰ خورشیدی تا به امروز خلق شده‌اند، به نمایش در آمدند. شاید بتوان گفت بیشترِ آثار به نمایش در آمده در این نمایشگاه، از یک زبان مشترک بهره می‌برند که همانا زبان مانای زنی‌ست که مملو از احساسات لطیف و در عین حال خردورزانه است. او در تمام دوران حرفه‌ای خود از جریانات اجتماعی سیاسی جامعه‌ی خود بی‌واسطه تاثیر گرفته است و آنها را در آثار خود بازتاب داده است. به عبارتی او راوی حوادث جامعه‌ی خود با زبان رنگ است. در واقع ترجمان واژگانی آثار پری‌یوش گنجی را باید در ژرفای نگاه پرسشگر او جستجو کرد. او از درآمیختگی رنگ‌های داغ و چیدمان لایه‌گون آنها که حتا گاهی به ۱۵ لایه با یک تیره‌گی خاص همراه می‌شوند، اشاره به اتفاقی دارد که پیرامون‌اش را احاطه کرده است. او در بیان این اتفاق اشاره به ایران دارد. به این معنا که: «در سرزمین من برای دیده شدن هر چیزی باید نوری بر آن تابیده شود.»

پنجره به باور پری‌یوش گنجی یک بزنگاه است. جایی که می‌توان هم از آن دید و هم از آن دیده شد. معتقد است هر کسی در ذهن خود پنجره‌ای دارد که از آن به جهان می‌نگرد. شاید این مهمترین بخش ایده‌ای بوده است که منجر به خلق مجموعه‌ی پنجره‌ها شده است.

پری‌یوش گنجی

بیشتر آثار با رنگ روغن کار شده است. موضوعاتی چون پنجره، رودخانه و گل‌، که جملگی محصول کارهای ۱۰ سال اخیر اوست. در مجموعه‌ی قرمز، تابلوها پس‌زمینه‌ی سیاه دارند. انباشت لایه‌ لایه‌ی رنگ سیاه که در همه‌ی آثار این مجموعه، حضوری موقت داشته‌اند. بطوریکه در نهایت بر تن و اندام این سیاهی با تزریق رنگ قرمز که آن هم به صورت لایه لایه اتفاق افتاده است یک‌بار دیگر نوید گذر از تلخی‌ها را می‌دهند. این روند ادامه دارد تا اینکه در نخستین سال‌های دهه‌ی نود قرمزها رفته رفته بنفش می‌شوند. بنفشی که سرنوشت مجموعه‌ی پنجره‌های شب را رقم می‌زند. در مجموعه‌ی پنجره‌های شب، هرگز ردی از رنگ سیاه دیده نمی‌شود. بنفش‌های تیره ممکن بود سیاه به نظر برسند و ظلمات را تداعی کنند اما با تابش نور بر آنها از لایه‌های زیرین رنگ‌ها آهنگ زندگی به گوش می‌رسد. این روند به مسیر خود ادامه می‌دهد تا آنجا که پنجره‌ها رو به باز شدن می‌روند. آن قدر که در نهایت منجر به پیدایش مجموعه‌ی پنجره‌های روز می‌شود. این بار اما همه چیز خود را در یک روشنایی شیری رنگ تعریف می‌کند. روشنایی در ابعاد زیباترین اوقات زندگی. این مجموعه هم آن قدر به حیات خود ادامه داد که در نهایت از انباشت لایه‌های سفید بر روی هم و ایجاد پس زمینه‌هایی با رنگ قرمز روی آن، مجموعه‌ای تازه به دنیا می‌آید با عنوان آب. عنصری که عامل حرکت و حامل لذت است.

پری‌یوش گنجی

پری‌یوش گنجی در توضیح سبک نقاشی خود می‌گوید: «من خودم را در هیچ ایسمی تعریف نمی‌کنم. من از شانزده سالگی نقاشی را شروع کردم. بطور کلی چارچوب خاصی ندارم. من در جایی مینی‌مالیست هستم و گاهی کالریست. هرچند که همیشه اکسپرسیونیسم‌ها را دوست داشته‌ام.»

پری‌یوش گنجی

با این همه در سابقه‌ی کاری پری‌یوش گنجی تجربه‌ی دوره‌های مختلفی را می‌توان دید. از دوره‌های فوتوریستی گرفته تا آبستره، اکسپرسیونیسم و حتا تاثیرپذیری از نقاشی‌های ژاپنی به ویژه سومیه یا همان آب مرکب. او در این باره می‌گوید: «آن قدر که تفکر و منش نقاشی ژاپنی روی من تاثیر گذاشت اکسپرسیونیست‌ها روی من تاثیر نگذاشتند. هرچند من در موزه‌های بزرگ دنیا کارهای هنری بسیاری دیده‌ام و دیدن این آثار به خودی خود روی من تاثیرگذار بوده است اما در هیچ‌یک از آن‌ها متوقف نشدم.»

پری‌یوش گنجی

برای پری‌یوش گنجی مخاطبِ عام و خاص معنا ندارد. او خودش را واسطه‌ای میان اثر و مخاطب می‌داند. به باور او ارزش اثر هنری به این است که پسند مخاطب خاص باشد و مورد فهم مخاطب عام.

اکنون او در کنار آثارش با قامتی به بلندای هفتاد سال چنان زیبا ایستاده است که من در مقام یک مخاطب آرزوی نقاشی کردن این تصویر را دارم. انگار زندگی کمی آرام‌تر شده است و می‌توان هنوز امیدوار بود.

نویسنده