مشکل دنیای هنر چیست ؟
چگونه میتوان آن را حل کرد؟
ترجمه یاسمن نوذری
در ماه آگوست سال گذشته سارا داگلاس، سردبیرArtnews و تعدادی از نویسندگان این سایت پروژه بزرگی را شروع کردند. سوال شکل دهندهی این پروژه این بود که مشکل دنیای هنر چیست و چگونه میتوان آن را حل کرد. در ماههای آتی آنها با ۵۰ نفر – آرتیست، کیوریتور، منتقد، تاریخنگار، دلالان و برگزارکنندگان نمایشگاههای بینالمللی هنری- صحبت کردند تا با نقطه نظرهای متفاوتشان آشنا شوند. بعضی پاسخ ها بلند و در قالب مقاله هستند و بعضی نیز پاسخهای بصری از طرف هنرمندان.. این مقاله در زمستان ۲۰۱۷ و همزمان با انتخابات رئیس جمهوری آمریکا انتشار یافت.
این پرونده در ۱۰ شماره انتشار یافت، در پایین مطلب شمارههای بعد را دنبال کنید.
جفری دیچ |Jeffrey Deitch
دلال هنری و کیوریتور
دنیای هنر همیشه یک مشکلی دارد! در سال ۱۸۷۴ وقتی که امپرسیونیست ها به سالن اصلی راه یافتند هم مشکل داشت. هنرمندان، نویسندهها، گالری داران و مجموعه دارهایی که با هنر معاصر سر وکله دارند ماموریت “اصلاح” دنیای هنر را به دوش گرفتهاند. مسلما نسل بعد هم این وظیفه را در قبال مشکلاتی که ما ایجاد میکنیم به عهده خواهد گرفت.چالش برانگیزترین مشکل در دنیای هنر امروز را میتوان وجود گسترده مخاطبان جهانی در مقابل تعداد محدود نخبگانی است که دنیای هنر را رقم میزنند. آیا این گروه کوچک متشکل از مدیران گالریها، موزهها، نمایشگاههای بینالمللی هنری و انتشارات هنری همچنان میتوانند تعیین کنندهی هنرمندانی باشند که در جامعه مطرح میشوند؟
به یاد دارم که منتقدان هنری چگونه از شیوهای که ژان میشل باسکیت و دیگر ستارگان دههی هشتاد پیش از استقبال منتقدان و تنها توسط دلالان و مجموعهداران مطرح شدند، متنفر بودند. چه اتفاقی میافتد وقتی هنرمندانی که به هیچ وجه توسط منتقدان هنری جدی گرفته نمیشوند در اینستاگرام هزاران لایک و در یوتیوب میلیونها فالوور دارند و از سیستم گالری/موزه/مجله میگریزند؟
با حرفهای شدن و گسترش روزافزون تشکیلات اقتصادی هنر، گرایش زیادی درهنر به وجود امده است که به جای پرداختن به چالشهای زیست محیطی و اجتماعی به خود دنیای هنر متمرکز شوند.
در آخر باید گفت ما به افراد منحصر به فردی(هنرمندان، نویسندگان، کیورتورها، گالری داران و حمایتگران) در دنیای هنر احتیاج داریم تا با درآمیختن بینش خود و دنیای هنر معاصر با نگاهی هنرمندانه الهام بخش ما باشند.
هنک ویلیس تامس|Hank Willis Thomas
هنرمند
هنرمندان همیشه مجبورند که بین دو قطب در حرکت باشند. موفقیت بسیار یا ناکامی. تا به حال شیوهی کاری مناسبی برای هنرمند طبقه متوسط که حقوق بازنشستگی داشته باشد، ارائه نشده است.
به نظر من موسسات و دانشگاههای هنر باید تلاش بیشتری بکنند تا صنعت دنیای هنر را به هنرجویان و هنرمندان بشناسانند. حتی اگر همیشه در حال نوسان باشد. هنر صنعت جهانی وسیعی است که فرصتهای زیادی برای ارائه دارد. چندین راه است که میتوان با حفظ عزت نفس و بدون عذاب وجدان در آن به درآمد معقولی رسید. مشکل این است که به علت شناخت کم و آموزش ناکافی در آن احتیاج به شانس دارید.
به نظرم به هنرمندان باید مدیریت کسب و کار یا ام بی ای آموزش دهند.هر هنرمند سالانه میتواند حداقل درآمد ۵۰ تا ۷۰ هزار از هنرش کسب کند. اما مشکل اینجاست که تا پولی دریافت میکنیم قبضهایمان را پراداخت میکنیم و به امید موفقیت بزرگ مقتصدانه زندگی نمیکنیم. اگر بیاموزیم که چگونه در گذر زمان حرفه مان را پیش ببریم و با سرمایهگذاری در بازار و بورس و دریافت کمک هزینهها، کمیسیون ها و رزیدنسی ها و فروش آثار برای خود پس انداز کنیم، بعد از ده سال قطعا به درآمد خوبی میرسیم. البته افراد زیادی همچنان دوست دارند که دل به دریا بزنند و با ریسک پیش بروند اما حداقل این گزینه نیز باید در نظر گرفته شود.
مارتا ویلسون|Martha wilson
هنرمند
املاک MacDowell یکی از اتفاقات خوب دنیای هنر است. این مکان توسط مارین و ادوارد مک دوئل تاسیس شد ولی تا جایی که من میدانم اکثر کارهای سختش مثل جمع کردن سرمایه و خرید املاک نزدیک به هم و برپایی کابینها در آن به عهدهی ماریان بوده است. حالا مک دوئل تبدیل به مکانی وقفی شده است اما هنوز هم احتیاج به سرمایه دارد.
مشکل هنر آمریکا این است که هنر در دولت کاببینهای ندارد. علاوه بر این اولین جایی است که در صورت کمبود بودجه دولتی حمایتش قطع میشود، همان هنر است.
راه حل این مسئله؟
هنر باید در قالب مسئله عدالت اجتماعی مطرح شود. دانشآموزانی که شیوههای فراگیری متفاوتی دارند، میتوانند با ابداع حرکات رقص، فیلمسازی و طراحی کمیک استریپها بیاموزند و پیشرفت کنند. به عنوان مثال در ۲۰۱۱ در فرنکلین فیورنس Franklin Furnace با برگزاری وورکشاپ های هنری برای بچه های کلاسی در مدرسه ابنتدایی فورت گرین با افزایش ۱۳٫۵۸ درصدی در نمرات کلاس زبان انگلیسی رو به رو شدیم. چرا آموزش را از طریق هنر آسانتر نکنیم؟ میدانم که این ایده تقابل عظیمی با ایده هنر برای هنر دارد اما چه ضرری دارد اگر هنر را در مرکز خط مشی سیاسی و آموزشی خود قرار دهیم؟