در ماه آگوست سال گذشته سارا داگلاس، سردبیرArtnews و تعدادی از نویسندگان این سایت پروژه بزرگی را شروع کردند. سوال شکل دهندهی این پروژه این بود که مشکل دنیای هنر چیست و چگونه میتوان آن را حل کرد. در ماههای آتی آنها با ۵۰ نفر – آرتیست، کیوریتور، منتقد، تاریخنگار، دلالان و برگزارکنندگان نمایشگاههای بینالمللی هنری- صحبت کردند تا با نقطه نظرهای متفاوتشان آشنا شوند. بعضی پاسخ ها بلند و در قالب مقاله هستند و بعضی نیز پاسخهای بصری از طرف هنرمندان.. این مقاله در زمستان ۲۰۱۷ و همزمان با انتخابات رئیس جمهوری آمریکا انتشار یافت.
ترجمه یاسمن نوذری
کوکو فاسکو
Coco Fusco
هنرمند
بعضی از هنرمندان میگویند که دوست دارند در دنیایی زندگی کنند که در آن خبری از بازار هنر نباشد. پاسخ من به آنها این است؛ در کدام سیاره زندگی میکنید؟! دنیای هنر در پول غرق شده است، حتی زمانی که مثل سال ۲۰۰۸ در رکود به سر میبرد. من هم انتقاداتی در زمینهی زیادهرویهای دنیای هنر دارم، اما دیگر حتی خواب دنیایی بدون بازار هنر را نیز نمیبینم. یعنی نمیتوانم تصور کنم که چگونه همچین دنیایی امکانپذیر میباشد. جریان پول ممکن است به دست همه نرسد اما جنبه غیرانتفاعی فرهنگ را تقویت میکند.
متاسفانه من در دنیایی زندگی میکنم که هنر زنان و هنرمندان رنگین پوستی که بار سیاسی دارد محکوم میشود. در نتیجه از من توقع میرود که دنیای هنر را به علت اینکه زیادی در دست سفیدپوستان است نقد کنم. این نکته غیرقابل انکار است که بیشتر افراد پولدار جهان سفیدپوست هستند و این نتیجهی تاریخ بلند مدت استعمار است. از طرفی دیگر از دههی نود میلادی تا به حال آثار بیشتری از افراد غیر سفید پوست در بازار هنر به جریان افتاد. آیا این هنرمندان اکثریت جامعه را نشان میدهند؟خیر. آیا فروش آثارشان را نکتهی مثبتی تلقی میکنند؟بله. آیا احتمال اینکه آثاری خلق کنند که افراد صاحب قدرت را به چالش بکشد کمتر است؟احتمالا.
افراد دنیای هنر بر روی موضوعات سیاسی محدودی سرمایه گذاریهای جدی کردهاند. مثلا ایدز یکی از این موضوعات است و من فکر میکنم دلیل پرداختن زیاد به ایدز میتواند این باشد که تاثیرات این بیماری در دنیای هنر ملموس میباشد. اما تعداد اندکی از شاعران زندانی یا برخورد وحشیانه نیروی پلیس با اقلیتهای نژادی اتفاقی نیست که بازار هنر را تکان دهد.
هنرمندان زیادی هستند که دغدغههای سیاسی دارند و من خودم را جزو آنها میدانم. من به بد جلوه دادن چهرهی هنرمندانی که با سیاست کار میکنند، اعتراض دارم. هنرمندان زیادی با موضوع جبر سر و کله میزنند و سیاست هم در این موضوع قرار میگیرد. هنرمندان با موضوعات سیاسی شبیه به چیدمان کریس بردن که مخاطب باید در یک درگردان قدم بگذارد و به آرامی دیوارهای موزه را جابه جا کند، باید محدودهی چارچوبهای موجود را امتحان کنند و از آن محدودیتها فراتر روند.
کری می ویمز
Carrie Mae Weems
هنرمند
سوال اول این است: پیشرفت چگونه تعریف و اندازهگیری میشود، با چه وسیلهای و در تقابل با چه چیزی؟ برای من هیچوقت کافی نبوده که خودم را با خودم مقایسه کنم. احساس موفقیتم را همیشه با پیشرفت کلی افراد زندگیم میسنجم. تعریف من از پیشرفت تغییر آگاهانه رابطه فرد با شیوههای تولید و در نهایت استقبال جامعه میباشد. کارهای ما-مثل افراد ما- به دلیل شرایط تاریخی کمتر از ارزش اصلیش، ارزش گذاری میشود. در بازار میتوان این موضوع را به عینه دید که آثار هنرمندان رنگین پوست با قیمتهای پایینتری از هنرمندان سفید پوست فروخته میشود.
هرجایی که میروم هنرمندان رنگین پوستی را میبینم که آثارشان آغازگر راههای جدید و زمینههای اکتشافی تازه بوده است. ما نوآوانی در حال بازنویسی هنر معاصر هستیم. زمانی که به مایکل جکسون گوش میدهم به این نتیجه میرسم که بخشی از تلاش ما گسترده کردن زمینههای هنر معاصر است. خلق کردن شیوههای تازهای از ساختن که تنها برای خودمان به وجود میآوریم.
از ما توقع میرود که با موضوعاتی مرتبط با تجربه سیاهان کار کنیم و زمانی که آثارمان از این وادی خارج میشود، از آنها استقبالی نمیشود. از من برای نمایشگاههای گروهی زیادی دعوت به همکاری میشود که اکثر آنها سفید پوستند. من در نیویورک زندگی میکنم. شهری که بیشترین تنوع نژادی را در آمریکا دارد. اما اکثر اوقات من تنها هنرمند سیاه پوست اتاقم. من این را به حساب پیشرفت سیاه پوستی خودم میگذارم! برای هنرمندان سیاه پوست تصور آینده سخت است حتی وقتی در ساختن آن سهیمند. خلق روایتهای جدید، زمانی که در گذشته محبوس شده باشی، غیرممکن است. این یک تناقض است. یک معما.
بخش های قبل را اینجا بخوانید:
[/one_half_last]