پرونده گزارش سال | ممارست و مداومت در هنر مجسمه سازی

ممارست و مداومت در هنر مجسمه‌سازی

به قلم سید مجتبی موسوی

دانشکده هنرهای زیبا پس از انقلاب و از سال ۱۳۷۱، در رشته مجسمه‌سازی به پذیرش دانشجو اقدام کرد. ما ورودی سال ۷۵ بودیم. با وجود گذشت چهار سال از پذیرش دانشجو تا آن سال، هنوز بحث بر سر ماندن یا نماندن رشته مجسمه‌سازی، موضوعِ روز بود و هرازگاهی اخباری در مورد تعطیلی احتمالی این رشته می‌شنیدیم که همه گروه مجسمه‌سازی، اعم از استاد و دانشجو را نگران می‌کرد.

بیشترین بحث بر سر حرمت شرعی این رشته بود و طبیعتا موضوع ساخت مجسمه‌های رئال، که به‌عنوان نگرانی برخی مذهبیون مطرح می‌شد، علت اصلی این شایعات و بحث‌ها بود. به‌همین‌دلیل به جز درس نقش‌برجسته، در هیچ درس دیگری آموزش مجسمه‌سازی فیگوراتیو وجود نداشت. گاهی هم اگر کسی از سر علاقه شخصی می‌خواست مجسمه رئال ‌ـ‌ حتی در حد پرتره بسازد ‌ـ‌ خودش را در انتهای آتلیه مخفی می‌کرد تا مبادا کسی از مقابل در کارگاه عبورکند یا وارد کارگاه شود و این عمل وقیحانه را ببیند و گزارش ببرد و آن‌وقت اتفاقی که همه از آن بیم داشتند، بیافتد و تمام تلاش اساتید و گروه و دانشکده برای بازگشایی این رشته از بین برود و ‌ـ‌ به قولی ‌ـ‌ رشته‌ها پنبه شود.هنر مجسمه‌سازی

البته این موضوع هم فقط شامل آن‌دسته از دانشجویانی بود که به ماجراجویی علاقه داشتند یا سفارشی از بیرون گرفته بودند و یا علاقه وافری به ساخت مجسمه رئال داشتند، وگرنه اکثریت دانشجویان ‌ـ‌ مثل من ‌ـ‌ ماجراجو نبودند ‌و بیشتر سعی می‌کردند همه جوانب احتیاط را رعایت کنند تا رشته‌ای که به‌سختی و پس ازگذشتن از سد محکم کنکور واردش شده بودند، با خطر انحلال مواجه نشود و خوشبختانه نشد.

اما نقل این خاطره از آن جهت بود تا ضمن ثبت بخش کوچکی از تاریخ مجسمه‌سازی کشور، به برخی از هنرمندان و هنردوستان یادآوری کنم که پیشرفت در هر زمینه‌ای نیاز به ممارست و مهم‌تر از آن، مداومت دارد؛ چه در یادگیری و آموزش و چه در ترتیب دادن رخدادهایی که به تثبیت و ترویج آن کمک می‌کند.

نظیر این‌گونه رخدادهای سال‌های اخیر، در مجسمه‌سازی ما کم نبوده است. حتی در شرایطی که انجمن مجسمه‌سازان برای برگزاری بینال مجسمه‌سازی تهران با وزارت ارشاد به توافق نرسیده و بینال با وقفه مواجه شد. رویدادهای زیادی در مجسمه‌سازی کشور وجود داشته که فضای مجسمه‌سازی ما را فعال و پرشور و نشاط نگاه داشته است. چیزی که بیش از هر چیز برای بقا و کسب تجربه برای هنرمندان جوان مجسمه‌ساز، ضروری بوده و طبیعتا به اقتصاد هنر مجسمه‌سازی و معیشت هنرمندان مجسمه‌ساز نیز کمک کرده است.

بی‌راه نیست اگر از فعالیت‌های مستمر سازمان زیباسازی شهر تهران را ‌ـ‌ به‌عنوان ارگان پیشرو در امر هنرهای شهری، به‌ویژه مجسمه‌سازی شهری درکنار دیوارنگاری ‌ـ‌ الگوساز و جریان‌ساز در سطح کشور یاد کنیم.

این سازمان به‌طور مشخص درکنار رویدادهای فراوان مجسمه‌سازی، اعم از دوسالانه‌ها و سمپوزیوم‌ها و فراخوان‌ها، از سال ۱۳۸۹ سمپوزیومی را مختصِّ ساخت پرتره، راه‌اندازی نمود. این سمپوزیوم که در ایام هفته دفاع‌مقدس آن سال و سپس هم‌زمان با سال‌روز آزادسازی خرمشهر و یک‌بار دیگر در سال ۹۴ برای بزرگداشت شهدای ارجمند میهن برگزار شد، هم در جذب هنرمندان مجسمه‌ساز توفیق داشت و هم درجلب نظر و رضایت مدیران ومسئولان و رجال مذهبی. به‌همین واسطه قابلیت این رشته هنری و نیز توانمندی هنرمندان مجسمه‌ساز برای پرداختن به موضوعات ارزشی و نیازهای کشور درخصوص تجلیل و ارج‌گذاری به شخصیت‌های ارزشمند کشور محرز شد که شاید چندان توجهی به آن نمی‌شد یا دست‌کم جدی گرفته نمی‌شد.

تجربه یادشده، در سال ۹۵ هم تکرار شد. بر پایه این تجربه سمپوزیومی تعریف و برنامه‌ریزی شد که اختصاص به مفاخر فرهنگی کشور داشت، سمپوزیوم مجسمه‌سازی مفاخرکشور. اولین دوره این سمپوزیوم به شاعران معاصر کشور اختصاص یافت. حضور ۱۵ هنرمند مجسمه‌ساز و ساخت ۱۵ سردیس از ۱۵ شاعر گران‌قدر کشور در محل انجمن شاعران ایران. شاید نسل جوان برگزاری این‌گونه اتفاقات در مجسمه‌سازی امروز ما را امری عادی قلمدادکنند، اما یادآوری خاطره بالا می‌تواند اهمیت موضوع را نشان دهد.

این موضوع زمانی اهمتیش بیشتر مشخص می‌شود که بدانیم چنین رخدادی در برخی از شهرهای دیگر کشور هم برگزار شده است. سمپوزیوم ساخت پرتره شهدا در اصفهان، سمپوزیوم ساخت پرتره شهدا در کاشان، سمپوزیوم مجسمه‌سازی شهدا و مفاخر در اراک. اخیرا هم صحبت‌هایی برای برگزاری این رویداد در یزد مطرح شده بود. وقتی بدانیم که شهرهایی که نام بردم همه از مذهبی‌ترین و مقیّدترین شهرهای مذهبی کشور هستند که با توجه به ویژگی‌های ماهوی هنر مجسمه‌سازی  به منظور ارج‌گذاری وتجلیل از ارزش‌های ملی، مذهبی و معنوی به‌جای تعصبات از قابلیت‌های این هنر استفاده می‌کنند.

از نظر من این یکی از دستاوردهایی که نه‌تنها موفقیت در عرصه هنرهای تجسمی کشور به‌‌حساب می‌آید بلکه پیشرفت در ترسیم افق‌های فرهنگی و هنری کشور نیز هست و جز این نیست که این پیشرفت را مدیران فهیم در جایگاه‌های مختلف با استفاده از ظرفیت‌های هنری و شریک ساختن هنرمندان کشور رقم می‌زنند.

قسمت های قبل را اینجا بخوانید:

 

نویسنده