بخش پنجم با عنوان دگرگونی هنر مسیحی
انتشارات افق | نویسنده: بت ویلیامسن | مترجم: هادی ربیعی
تلخیص سایت تندیس محدثه شادمهر
قسمت های قبلی این پرونده را اینجا بخوانید:
- خلاصه کتاب هنر مسیح | بخش مقدمه
- خلاصه کتاب هنر مسیح | مریم عذرا | قسمت اول
- خلاصه کتاب هنر مسیحی | زندگی زمینی مسیح
در طول تاریخ همواره تغییرات تفکر و جنبشهای فکری تأثیر بسزایی بر هنر هر دورهای داشتهاند و هنر مسیحی نیز از این روند مثتثنی نیست.
دورهی شمایل شکنی در مسیحیت اولیه و نهضت اصلاح رهبانیت غربی در قرن دوازدهم که منجر به شکلگیری طریقهی سیستری شد، از جملهی این دورهها بودند.
اما مهمترین تغییراتی که در ظاهر هنر و معماری مسیحی رخ داد در نتیجهی اصلاحات دینی قرن شانزدهم اروپا بود که معمولاً با عنوان «نهضت اصلاح دین» و «نهضت اصلاح متقابل» یا «نهضت اصلاح کاتولیک» نام برده میشوند.
نهضت اصلاح پروتستان عمدتاً به دو گونه بر آفرینش هنر مسیحی اثر گذاشت، بدین شکل که در برخی از شاخههای آن، خود وجود و کارکرد هنر دینی زیر سؤال رفت و هنر دینی سنتی در برخی کلیساهای پروتستان کنار گذاشته شد، و از سویی در برخی کلیساهای کاتولیک و نیز نزد برخی از اصلاحگران پروتستان مثل لوتریها که چندان افراطی نبودند این هنر به حربهای جنجالی برای تبلیغ مواضع الهیاتی بدل شده بود که از طریق آن به معرفی خود میپرداختند.
مارتین لوتر بهعنوان بنیانگذار آیین پروتستان و رهبر نهضت اصلاح دین در آلمان شناخته میشود. وی به علت هزینهای که برای تهیهی نقاشی صرف میشد با آن مخالفت کرد و جلوی خرید و فروش آمرزشنامه را گرفت که در زمان کلیسای قرون وسطی متأخر انجام میشد.و همچنین با وقف آثار هنری به قصد کسب ثواب الهی مخالفت کرد، ولی همچنان موضع میانهرویی را در برابر شمایلشکنی اتخاذ کرد و مخالف آن بود که کلیساها از تصاویر خالی شوند.
اما در زوریخ که اولریش تسوینگلی نهضت اصلاح دین سوییس را در آنجا علنی کرد، مخالفتها لحن تندتری داشت.در سال ۱۵۲۴، هنر در کلیساها ممنوع شد و همهی تصاویر برداشته شدند و برخی کلیساهایی که بعدها در نقاشیهای دو هنرمند هلندی، پیتر سانردام و امانوئل دویته در قرن هفدهم از نمای داخلی کلیساها کشیدند جاودانه شدند.
کالون برخلاف لوتر مفید بودن تصاویر را برای کودکان و مردم عامی نپذیرفت. تکیهی وی بر کلام بود تا تصویر.
بر این اساس در کلیساهای کالونی تصاویر و شمایلها بهطور کامل حذف شدند و جای آنها را لوحهای مکتوب گرفت.
در سال ۱۵۴۷، از سوی کارگاه کراناخ پدر، محجر محراب جدیدی به کلیسای رسمی شهر ویتنبرک داده شد.لوتریها براین باور بودند که نان و شراب عشای ربانی نه تنها مسیح را بازنمایی میکنند یا بر او دلالت دارند، بلکه حقیقتاً گوشت و خون او هستند و به همراه عناصر فیزیکی نان و شراب وجود دارند و اعتراض وی بر آموزههای معاصر کاتولیک در مورد عشای ربانی، به شرح فلسفی مدرسی آن از پدیدهی تبدل جوهری بازمیگشت.
کراناخ کسی بود که اوایل قرن شانزدهم به آفرینش باسمههای چوبی دینی پرداخت و با این کار مؤلفههای اساسی خطابههای پروتستانی را تبلیغ کرد و دوش به دوش لوتر برای رسالهی ضدپاپی تصاویر باسمهای چوبی خلق کرد.
یکی از کارهایی که لوتر انجام داد آمرزش به واسطهی ایمان بود و در این راستا بازنمودهای تمثیلی جدیدی برای به تصویر کشیدن این پدیده شکل گرفت که تأکیدشان بر مجاورسازی تورات و انجیل بود، و هانس هولباین نمونهی بسیار موفقی را از این موضع خلق کرد.این ترکیببندی آموزهی نجات به واسطهی ایمان و لطف را به نحو کمال تصویر میکند؛ بنابراین فرآوردههای بسیار خوبی برای نهضت پروتستان است.
هنوز در مورد اینکه آیا هولباین وابستگی مذهبی به کارهایش داشته یا خیر قطعیتی وجود ندارد، زیرا با توجه به شرایط ناپایدار دین و وضعیت مبهم سیاسی و دینی آن دوران هنرمندان خود را با شرایط وفق میدادند و سفارش میگرفتند.
تا قرن هفدهم، در مناطقی که به مذهب وفادار مانده یا به آن بازگشته بودند، هنر مسیحی همواره بهعنوان دستاویز بحث انگیز قدرتمندی برای تبلیغ دیدگاه کاتولیک مسیحی به کار گرفته میشد.
که مشخصهی این هنر عبارت بود از سرسپردگی شدید و مستمرش به مریم مقدس از عروجش گرفته تا نطفهی معصوم او برخلاف دیدگاه پروتستانها. در میان این نزاعها، آرشیدوکهای کاتولیکی به اسپانیا بازگشتند و از بروسل فرمان میبردند و احیا مجدد مناطق کاتولیکی را تحت نظارت خود گرفتند.
هنر اصلاح متقابل کاتولیک از رم نشأت گرفته بود و سبک پرتحرک باروک ایتالیایی را اتخاذ کرد. تلاش آنها در راستای جلب افراد از نظر جسمانی از طریق توجه ذهنی آنها بود.
نماهای داخلی پرزرق و برق و بهشدت تزیین شدهای که با مجسمه، نقاشی و طلاکاری آراسته شده و آکنده از شمع بود.
آنها همچنین با چند صدایی مراسم نماز و بهکار بردن عود نیز حواس شنوایی و بویایی را تحت تأثیر قرار میدادند.
در این میان روبنس با سفری طولانی به ایتالیا و اسپانیا و تأثیر پذیرفتن از رافائل و میکلانجو به آنتورپ بازگشت و اثر «حضور واقعی در عشای ربانی» را به تصویر کشید که در کلیسای سن تورپ موجود است، بر این اساس صنعت اصلاح شدهی کاتولیک سعی داشت به مراسم عشای ربانی به عنوان تجلی بالفعل مسیح روی زمین اصرار ورزد که در مقابل دیدگاه پروتستانیها بود که آنها فقط به عشای ربانی به دید یادبودی برای شام آخر معتقد بودند.در جایی که نگرش اصلاح پروتستانی ژان کالون هنوز غالب بود، در نواحی مستقل شمال هلند، دیگر خبری از محجر محرابها و هنر رسمی کلیسایی نبود و به جای آن هنر خصوصی که شامل منظرهها، پرترهها و صحنههای مربوط به زندگی روزمره بود غلبه داشت.
[divider style=”solid” top=”20″ bottom=”20″]
با این وجود رمبرانت وان راین در آمستردام، چند نقاشی چشمگیر و فوقالعاده در مقیاسهای بزرگ خلق کرد که به مصائب مسیح میپرداخت. بسیاری از کارهای وی اغلب به عنوان آثاری در نظر گرفته میشود که شباهتی کلی با قریحهی پروتستانی دارند و بر روایات کتاب مقدس متمرکز است.
اما نمیتوان دیدگاه شخصی رامبرانت را اینگونه پیگیری کرد، زیرا برخی آثارش در تضاد با شیوهی هنر نهضت اصلاح متقابل بود.
در دورهی نخست میتوان شباهتهای مشخصی را با روبنس و باروک ایتالیایی از جهت جنبههای دراماتیک مبتنی بر نمایش شدید عواطف انسانی، حالتها و نیز بیان از طریق صورت یافت.
اما از سوی دیگر از همان ابتدای کار رمبرانت، رشتهی مستحکمی از مفهومی متفاوت به چشم میخورد که براساس آن، حرکت شدید، شکل متظاهرانهی بدن و حالت نمایشی کنار گذاشته شده و به جایش، صحنههای آرامتر و ساکنتری به چشم میخورد که در آنها بر حالت ذهنی انسانها و بر تعامل اشخاص با عالم الهی تأکید شده است، مانند تصویر بازگشت پسر عیاش.