نقد نمایشگاه نقاشی عادل یونسی با عنوان بنطاسیا در گالری ایران شهر
خواب آشفته
سایت تندیس به قلم سحر افتخارزاده
بِنطاسیا یا بَنطاسیا معرّب واژه یونانی فَنطاسیا -ریشه همان فانتزی- است که در معرفت شناسی اسلامی حس مشترک خوانده میشود. این قوه ادراکی محل پردازش اطلاعات کسب شده توسط حواس پنجگانه از عالم محسوسات است. اما نیز محل تلاقی دادههای این عالم با دادههای رسیده از عالم باطنی است.
عادل یونسی در “بنطاسیا” ده تابلوی بزرگ و یک تابلوی متوسط از نقاشیهای چهار تا پنج سال اخیر خود را که همگی با ترکیب مواد روی بوم کار شدهاند، روی دیوار برده است. او که سیزده سال است نقاشی میکند همچنان به همان سیاق شناخته شده خودش کار میکند؛ در فضایی فانتزی مملو از المانهای جور و ناجور در مکانهایی نامتعارف؛ عمدتا معلق زیر آب. گویی همه دریافتهای خودآگاه را به ملاقات هم در اعماق دریای ناخودآگاه میبرد. غلظت اتمسفر نامعمول آب صداها را خفه، حرکت را کُند و اشیاء را معلق کرده و وجهی فراواقعی به همه چیز میبخشد. حضور نمادین حیوانات عظیم الجثه، ابعاد بزرگ آثار، نوع رنگ گذاری، کارکترها و ارتباط آنها، اتومبیلها و ساختمانها با فضای هیجانی و پرشوری که میسازند، نشانی از فاعلیت و قدرت لیبیدو در خود دارند.
یونسی که با ممارست و پرکاری به مهارتی قابل توجه در رنگگذاری و ترکیببندی دست یافته، در این مجموعه نیز دوباره به سراغ رنگهای تند و شفاف و ترکیببندیهای شلوغ رفته است. پالت گسترده رنگی و تکنیک اجرای آثار با تاشهای ضخیم و تاکید بر بازنمایی –البته با کمی ضعف طراحی بخصوص در فیگورهای انسانی- آثاری پرکار و اغواکننده پدید آورده و مخاطب را با چیزی مواجه میکند که اگرچه اجزای آن را شاید بارها در تصاویر و عکسهای مختلف دیده اما در این ترکیب نوظهور آن را تجربه نکرده است و به همین سبب در مقابل آن دچار شگفتیِ آنی میشود. اطلاعات تصاویر برساخته یونسی آنقدر زیاد است که مخاطب یا آن را پس میزند یا گرفتار بازی رمزگشایی از آن میشود که در این صورت به هر حال میتواند پاسخهایی در ذهن خود بیابد.
چراکه ذهن انسان در برخورد با پدیدهها –هرچند بیارتباط باهم- به واسطه دادههای پیشینی شروع به یافتن شباهتها و تفاوتها، دستهبندی و نتیجهگیری میکند. همان کاری که حس مشترک عهدهدار آن است؛ ارتباطات را کشف کرده یا خلق میکند و امر محسوس را برای خود معنا میبخشد و تفسیر میکند. و از آنجا که همه این دادههای پراکنده تحت عنوان فانتزی و بعنوان ملغمهای از اطلاعات عالم ظواهر که در عالم خیال جمع و ترکیب شده باشد، تعریف شده حضور این همه آشفتگی و اطلاعات کاذب در کنار هم قابل توجیه مینماید. اما عالم خیالی به تصویر در آمده در این تابلوها آنچنان مملو از شیئیت و پُر است که هیچ فضای منفی برای ادراک باطنی باقی نمیگذارد و همچون خواب آشفتهای است که تعبیری ندارد.
یونسی در سالهای ابتدایی کار خود بسیار بر تخیل شخصی و تصویرهای ذهنی خود استوار بوده و بالطبع در آن دوره کاری فضای فانتزی شخصیتر و نابتری را به روی مخاطب گشوده است. افق باز و خلأیی که در آثار اولیه این هنرمند وجود داشت فرصتی برای تعمق و دریافت مهابت تعلیقی که کاراکترها با آن دست و پنجه نرم میکردند را به مخاطب میداد. اما رفته رفته گویی این مخزن درونی خیال تهی شده و برای جبران آن، سطح بوم در این شیوه تولید تصویر، مملوتر شده است. گویی هنرمند بیرون از خود ایستاده و بیشتر به نیازهای بیرونی هنر و بازار پاسخ گفته. و پس دیگر نه آفریننده بلکه تولید کنندهای است که با به کار بستن تکنیک و تمهیداتی چند و قرار دادن فاکتورهایی مشخص در ساختار یک فرمول ثابت، به تولید تصاویری عجیب و غریب میپردازد.
در واقع کاری که عادل یونسی میکند به درستی همان به تصویر کشیدن فانتزی است، اما در معنای غربی آن. به آن میماند که تنها واژه فانتزی را به ریشه آن بازگردانده و در تعریف به بنطاسیا در معرفت شناسی اسلامی رسیده باشد.
نقد نمایشگاه نقاشی قبل از همین نویسنده را اینجا بخوانید:
ممنون از نقد شما
من احترام میزارم به مخاطبانی که این کارهای سبک و شاد و سطحی رو میپسندند و سرگرم میشند.
اما مشکلم دقیقا از استیتمنت ایشون شروع میشه، ادعا و عناوین کارها … چنین نقش هایی نه تنها هیچ سنخیتی با افکار و عوالم بزرگانی چون سهروردی، ابن سینا و شیخ خرقانی و… نداره که به شدت بر ضد آنهاست. از نظر من آثار ایشون چیزی جز دل آشوبه های پر زرق و برق و دم دستی نیستند… مست ریاست محتسب باد بخواه و لا تخف!
اما کسی که در خور دم زدن و نوشتن از چنین بزرگانی بود، کسی است مثل وحید حکیم که از دیدن سادگی و عمق آثارش در گالری اثر لذت بردم.او با یک مدادش چیزی ورا و بس بسیار تر از آن چیزی رو بیان میکنه که آقای یونسی با تمام تکنیک و تمام رنگ و نقشهایش از آن عاجز است…
تشکر/مجتبی حجازی
بدتر از اون بسی جای تاسف که گالری های مثلا معروف! و اسمی مثل همین ایرانشهر چرا این جور کارهای داغون و کیفیت پایین رو میپذیرند و با اینکارشون هم باعث بیشتر معروف شدن اینجور اشخاص که ن سواد بصری بالا و تحصیلات هنری دارند میشن و با این کارشون حق یه عده هنرمند واقعی ضایع میشه ، واقعا هنر در جامعه ایران روز ب روز بسوی قهقهرا میره !!