سایت تندیس: ناگفتههای محمد حسن حامدی در مراسم افتتاح موزه خوشنویسی ایران
عظمت خوشنویسی ایران جلوه گر شد
متن سخنرانی محمد حسن حامدی در مراسم گشایش موزه خوشنویسی ایران
«موزۀ خوشنویسی ایران» در روز ۲۸مرداد ۱۳۹۶ در عمارت «فولادوند» تهران رسماً افتتاح شد و متن پیش رو به جهت قرائت در روز افتتاحیه تهیه شده بود که به جهت ضیق وقت، به ناچار تنها بخشی از آن را به صورت سخنرانی ارائه گردید.
امروز، روزی است که میتوان از آن بهعنوان آغاز یک پایان یاد کرد. چراکه تأسیس «موزه خوشنویسی ایران» بنا دارد رفتهرفته به یک غفلت و شرمندگی بزرگ تاریخی پایان دهد.
هنر خوشنویسی، هنر ملی ماست. هنر خوشنویسی از پیامد دین مبین اسلام، تجلی پیدا کرده و مذهب ما، بیشترین بهره را از آن برده است. بااینهمه تابهامروز از ایجاد یک مجموعه در شأن این هنر، غفلت شده است و اکنون که سازمان محترم زیباسازی شهر تهران ـ که انجام چند موزه دیگر را نیز در کارنامه دارد ـ با همتی بلند به انجام چنین کاری اهتمام کرده، باید قدر آن را دانست و از متولیان کار تشکر کرد.
طرح اولیه موزه خوشنویسی پس از چندین سال معطلی، در تابستان ۱۳۹۴ در دستور کار مدیران سازمان زیباسازی قرار گرفت و پس از تعیین بودجه، مسئولیت گردآوری آثار به بنده ـ که پیشنهاد اولیه را داده بودم ـ سپرده شد. در ابتدای کار میبایست یک تیم خبرۀ کارشناسی تعیین میشد و حسب پارهای اختلافنظرهایی که در جامعه خوشنویسی وجود دارد، کوشش شد تا با مشاورۀ بسیار، اساتیدی برای این مهم برگزیده شوند که از این قبیل حواشی، مبرا باشند و از بختیاری بود که سه تن از بزرگان هنر و خوشنویسی استاد مجتبی ملکزاده، جناب آقای محمدجواد جدی و دکتر حمیدرضا قلیچخانی دعوت ما را پذیرا شدند.
استاد ملکزاده از هنرمندان بیبدیل عرصه خوشنویسی شکسته امروز ایران هستند. استاد جدی هنرمند و پژوهشگری کمنظیر هستند که کتاب ارزشمند دانشنامه مهر و حکاکی را یکتنه به سرانجام رسانیدهاند و همچنین دکتر قلیچخانی، که مهمترین پژوهشگر خوشنویسی ما در سالهای اخیر بودهاند و علاوه بر تألیف کتابهای متعدد، سالیان سال کارشناسی خرید آثار خوشنویسی را برای اماکن مهمی نظیر کتابخانۀ ملی ایران و کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی برعهده داشتهاند.
این اسامی پس از انتخاب به سازمان زیباسازی معرفی و پس از دریافت حکم کارشناسی، کار خود را آغاز کردند. ضمن اینکه سازمان زیباسازی در همین ابتدای راه، استعلام خود را دراینخصوص از ریاست محترم انجمن خوشنویسان ایران، جناب استاد غلامحسین امیرخانی، بهجا آوردند که مورد تأیید ایشان نیز قرار گرفت.
در ابتدای مسیر و پیش از خرید آثار، شیوهنامهای برای خرید، تهیه و به تأیید سازمان رسید. که این نیز با استعلام از ریاست محترم انجمن خوشنویسان و تأیید ایشان همراه بود. در مرحله بعد به سراغ مجموعهداران رفتیم تا آثار را رصد و تهیه کنیم. ازجمله مراکزی که دراینخصوص همکاری قابلملاحظهای با ما داشت، دانشکده نسخهشناسی و هنرهای اسلامی، دانشکدۀ مرمت و انجمن مجموعهداران خصوصی ایران بود که با لطف ریاست آن، آقای مهندس منوچهر لطفی، مجموعهداران بسیاری به ما معرفی شدند. اما علاوهبراین، چون فروشندگان آثار هنری محدود هستند، بهزودی اغلب افراد خبردار شدند. بهگونهای که آثار متعددی از شهرهای مختلف کشور، نظیر اصفهان و شیراز و قزوین، برای ما فرستاده شد.
آثار گردآوری شده، سپس در جمع کارشناسان، از حیث کیفیت و اصالت و قیمت، بررسی میشد و چنانچه پارهای از آنها به تأیید میرسید، طی نامهای به سازمان زیباسازی، درخواست خرید داده میشد و سازمان در این مرحله رأساً به خرید و پرداخت مبلغ اقدام میکرد.
در مسئله خرید، مهمترین نکته دستیابی به آثار اصیل بود و از ایننظر، هرکس از دوستان دور یا نزدیک، شناخته و ناشناخته، چنین تحفههایی داشت، امکان خرید فراهم بود.
از بخت خوب و لطف خداوند بود که در دنبالۀ کار و طی یک نشست پژوهشی هنر، که متولی آن نیز سازمان زیباسازی است، با مجموعه استاد فقید عبدالله فرادی مواجه شدیم که وی طی چند دهه، نسبت به گردآوری آنها اقدام کرده بود و هماکنون این خانواده مترصد فروش آنها بود. اما بیستسال نگهداری و عدم فروش آثار، تنها یک نکته داشت؛ این آثار باید برای محلی امن، خریداری و بهصورت یکجا واگذار میشد. این مجموعه حقیقاً حسب همان نیت فرهنگی، به ثمن بخس به سازمان زیباسازی فروخته شد و اتفاق مهمی که افتاد این بود که بخشهای مهمی از پازل موزۀ خوشنویسی را کامل میکرد.
امیدوارم دوستان این حرف بنده را حمل برخودستایی نکنند، چراکه بنا دارم در طی آن به حقیقتی اشاره کنم. در کار شکلگیری موزه، بیش از هر چیزی «عشق» و حقیقاً، «دل» در کار بود. تااینلحظه شخصاً هیچ وجهی را از سازمان زیباسازی مطالبه نکرده و نخواهم کرد و تیم کارشناسی نیز بر همین قاعده بود؛ چراکه رقم و مبلغ کارشناسی ایشان آنقدر ناچیز بود که تنها میتوانم بگویم که در این کار، دوستی و اشتیاق به هنر ایران را تمام کردند. اما میتوانم ادعا کنم که قابل توجهی از مبالغ اولیۀ آثار را با چانهزنی به میزانی رساندیم که از همان بودجه مختصر، حداکثر استفاده بشود. بااینهمه و به قول شاعر که گفت «که عشق آسان نمود اول ولی افتاده مشکلها»، در دنباله چند نفری شروع کردند به اشکالتراشی و تهمتزنی و قدری فضا را متشنج کردند. حتی یک نفر پیغام فرستاد که کاری میکنم که از کرده خودتان پشیمان شوید و من مانده بودم که چه اتفاق ناگواری افتاده و در کجا به کجراهه رفتهایم که باید از کار خود پشیمان شویم؟! و عجب این بود که گاهیاوقات، حرفهای آنها شنیده نیز شد و بدینخاطر، کارِ موزه قدری کند پیش رفت.
اما شاید این نیز از لطف خدا بود تا در دنباله و برای استحکام کار و حتی نقد عملکرد، از نظر اساتید بزرگ خوشنویسی نیز بهرهمند شویم، لذا از تعدادی دعوت شد تا مجموعه را مورد بازدید و بررسی قرار دهند که ازجمله آنها میتوان به استاد غلامحسین امیرخانی، استاد کیخسرو خروش، استاد جهانگیر نظامالعلما، استاد علی راهجیری، استاد اکبر ساعتچی، استاد احمد عبدالرضایی و جناب آقای احسانالله شکراللهی اشاره کرد که البته پس از بررسی، همگی مجموعه را بیبدیل و فاخر قلمداد کردند.
اما ظاهراً کارشناسی باید جنبه رسمیتر نیز میداشت؛ لذا سازمان زیباسازی رأساً، از وزارت فرهنگ دعوت کرد تا کارشناسانی را برای بررسی آثار اعزام کنند. ایشان نیز سه کارشناس را معرفی کردند که درنهایت ایشان نیز نهتنها آثار را ارزشمند و اصیل تشخیص دادند، بلکه ارزش مجموعه را سه برابر بودجه صرفشده، عنوان نمودند.
اکنون خداوند را شاکرم که توفیق همراهی با این پروژه را به من عطا فرمود و بر خود لازم میدانم که از سازمان زیباسازی، مدیرعامل محترم و شخص آقای سیدمجتبی موسوی کمال تشکر را داشته باشم و در انتها بگویم که آنچه گفته شد، تنها بخشی از کاری بود که به انجام موزۀ خوشنویسی ختم گردید و بخش مهم دیگر، مربوط به کسانی است که مرمت بنای فولادوند را برعهده داشته و مرمت آثار را انجام دادند و دهها اقدام دیگر که باید از تمامی آنها نیز کمال تشکر را داشت.