نگاهی به نورو-وایرونمنت؛ نمایشگاه انفرادی آثار امین شجاعی در فضای هنری سورفیس ایرانشهر
تعامل بیرون و درون
سایت تندیس به قلم سحر افتخار زاده
امین شجاعی در نمایشگاه اخیر خود مجموعهای از نقاشی، حجم و چیدمان را به نمایش گذاشته است. در کنار مجموعه جدید، نمونههایی از آثارگذشته او نیز به چشم میخورد. میتوان دورههای مختلف کار این هنرمند را پاسخ به دغدغهای واحد تلقی کرد؛ دغدغهای پیرامون رابطه انسان با طبیعت.
سازههای امین شجاعی شیوههای مختلفی از برخورد تمدن با طبیعت؛ بیرون با درون را به نمایش میگذارند. بعضی از آنها نتراشیده و بدوی، لایه لایه، با کمترین بکارگیری ابزار و بیدقت در جزئیات محاسباتی از روی زمین به سوی آسمان چیده شدهاند. این احجام توپر و نفوذناپدیر همچون ستونهای باقیمانده از معبدی کهن که در جنگلی انبوه پنهان شده باشد، نمایانگر صلابت و فروبستگی حکمی قطعی هستند. اینها راهی به درون بسته خود باز نگذاشته و نیز ارتباطی با محیط پیرامون ندارند. در کنار این آثار سازههایی را میبینیم ساخته شده از چوبهای تراش خورده و صیقل داده شده با شبکه هندسی چوبی در پیرامون. این شبکه همچون پیلهای مستحکم و درعین حال متخلخل و نفوذپذیر یا چنانکه هنرمند در استیتمنت خود اشاره میکند “همچون هالهای” درون را در خود گرفته. گویی اسکلتبندی درونی سازه بیرون آمده باشد و پوسته به درون خزیده باشد. در این آثار هنرمند رابطه بیرون و درون را معکوس کرده و موجودیتی گشاده و در عین حال محفوظ پدید آورده که با شبکه ارتباطی خود از اطلاعات بیرون تغدیه میکند و تغییرات را به درونِ بازِ خود راه میدهد. این احجام مهندسی شده نقطه تلاقی انسان علمی-صنعتی شده با طبیعت هستند. اگرچه این سازهها تمام از چوب ساخته شده، اما حضور و تاثیر فلز و محاسبات دقیق اجرایی در آنها، حاکی از غلبه تعقل بر غریزه است.
در این میان پوستههای پارچهای مواج، سوار بر سازههای هندسی نامنظم چوبی، موجودیتی سیال و تاثیرپذیر از تغییرات محیطی را پدید آوردهاند. سطح منعطف رویی از فرم شبکه زیرین تاثیر پذیرفته و با آنکه جایی بین استحکام و فروریزی معلق مانده، تعاملی بین درون و بیرون را به نمایش میگذارد. در یک چیدمان، پوستههای بسته با پستی بلندیهای کوه مانند، متاثر از تغییرات لایه های زیرین نادیدنی، یا همچون دیاگرامهای سه بعدی پردازشگرِ فاکتورهای مختلف محیطی، از زمین برآمدهاند. اما سه پوسته افتاده بر پایههای فلزی حالتی بلاتکلیف و ناتمام دارند، مشخص نیست پایههای فلزی صرفا نقش پایه مجسمه را بازی میکنند یا بدنه اثر را تشکیل میدهند.
در نقاشیها هنرمند فضای شخصیتری را به اشتراک میگذارد. گویی نقاشیها تکههایی جدا شده از کنجهای مخفی زیر پوستهها و خاکارهها را -البته بازهم پوشیده و مختصر- بیان میکنند. هنرمند در این آثار دیگر درگیر مهندسی فضا نیست و محاسبه و تناسب را به نفع اتفاق کنار میگذارد. در اینجا متریال و مدیوم بهانهای برای ابراز غریزه و تجسد یافتن طبیعت او است. بیانگری این آثار با رویکرد مفهومی سازهها و چیدمانها همخوان نیست و مانند راه گریزی است برای ابراز شخصی هنرمند در فضایی کوچک و امن.
امین شجاعی در رشتههای مهندسی مکانیک جامدات و مهندسی صنعتی تحصیل کرده و شاید همین امر باعث شده بتواند از محدوده مدیوم بیرون بایستد. آثار او چیزهایی هستند متکی به خود که در بند اشاره قطعی به مفهومی مشخص نمیمانند. در این نمایشگاه، او توانسته مخاطب را با چیزی وصل به درون انسان و حک شده در خاطره جمعی مواجه کند. این سازهها بدون نیاز به اِعمال روندهای تخریب و کهنه نمایی -چنان که در معدودی از آثار میبینیم- بواسطه متریال طبیعی و فرم ساده شده خود حامل بدویت و قدمت هستند.
اما آنچنان که از متن استیتمنت انتظار میرود جز در مواردی بصورت مجزا، نمیتوان شبکه ارتباطی متصل کننده ای را بین احجام و در کلیت مجموعه جُست. پوشیدگی و ناپوشیدگی، محو کردن مرز درون و بیرون، شبکه های باز و در همان حال بسته پیرامون حجم ها، سطوح معلق بر شبکه های متزلزل، پُری نفوذناپذیر بعضی سازه ها، همگی مخاطب را در موقعیتی بین محرمیت و غریبگی نسبت به اثر گرفتار میکند. این فاصله در همان حال که امکانی است برای ارتباط نیز محافظی است در مقابل نفوذ بیرون به درون. در اینجا بیشتر با آثاری خودمحور و محدود در حیطهای جدا از دیگر آثار و فضای گستردهٔ میان آنها مواجه هستیم که در سیستمی خطی تعریف شدهاند و ارتباط پویایی با محیط و با یکدیگر ندارند. اینها همچون سوژههایی تک افتاده به پردازش اطلاعات محدود پیرامون خود مشغول هستند تا آنکه به شبکهای بین الاذهانی متصل باشند.
لازم به ذکر است نمایشگاه تا ۲۷ آذر ماه به نشانی پاسداران، میدان هروی، خیابان موسوی، مقابل خیابان شمشاد، مجتع تجاری هدیش برقرار است.
بخشی از استیتمنت هنرمند:
این مجموعه آثار از واکنش هنرمند به نبود حسگرهای ارتباطی میان انسان و طبیعت شکل گرفته است؛ حسگرهایی که با پایش لحظهای طبیعت و تبدیل اطلاعات به آمارهای پارامتریک بتوانند مبنایی برای تصمیمگیری ایجاد کنند.
سطوحی با ساختاری انعطافپذیر که از موادی ساده از قبیل چوب، توری فلزی و کتان ساخته شدهاند، یادآور لانه پرندگان، پیله حشرات و یا تار عنکبوتاند؛ موجوداتی که در بستر محیط خود خانههایی منعطف میسازند. همچنین خانههای ابتدایی بشر که از نی درختان و مواد پر کننده مانند گل و گچ ساخته میشد، الهامبخش این آثار بوده، تا در برابر سازههای صلب معاصر که با طبیعت انطباقناپذیرند، طرحی از یک الگوی منعطف محیطی ارائه دهد.
شبکهای از چوبهای منظم در هم تنیده، مانند هالهای دور فرمها را فراگرفته و همچون واسطهای درون را به بیرون متصل میکنند. شبکه بیرونی فضایی گسسته و توخالی ایجاد میکند، حالآن که فرمهای داخلی بسیار صاف و صیقل خوردهاند. شیارهای باریک راهی برای اکتشاف درون اثر پدید میآورند. بافت نامنظم و خشنتر برخی آثار حاصل استفاده از مواد اولیه طبیعی مانند پنبه، سریشم، یونجه، چوب و برگ است، و این اصالت در مواد اولیه به خصلت سادگی و فناپذیری طبیعت اشاره دارد.
نقاشیها حاصل عملیات پیوستۀ تخریب، سایش، کوبش و مادهگذاری هستند و با سطح فیزیکی زیرین خود یکی شدهاند، چنانکه گاه با هم کنده یا پاره شدهاند. در نقاشیها نیز همانند احجام از لحاظ بصری دو لایه اصلی وجود دارد: لایه خطی که فرمها را در بردارد و لایهای پوشاننده که بافت را ایجاد کرده است و فرمها درونش پیچیده شدهاند. لایه حاوی بافت گاهی روی فرمها قرار میگیرد و گاهی بالعکس. ساختار فرمها گاه تقویت میشود و بواسطه خطوط قوی از نقاشی بیرون میزند، و گاه کل اثر با لایهای رنگ رقیق پوشانده میشود، به سان روکشی پارچهای که سازهای را میپوشاند.
خلق این آثار برای هنرمند شبیه نبردی فیزیکی بوده است؛ چنان که لایهها پیوسته ایجاد میشوند و از بین میروند؛ گویی افکار گاه یکدیگر را نابود میکنند و گاه بهسان ریسمانهایی امتداد مییابند، از روی یکدیگر رد میشوند و در هم گره میخورند. ترجمان تقابل این افکار در عالم حجم و تصویر، شبکهای است از لایهها که با تغییر شکل، تراکم، انبساط و چسبندگی سطحی ماده به هم چفت شدهاند.
نقد نمایشگاههای دیگر به قلم سحر افتخارزاده را اینجا ببینید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
انسان وانهاده، نمایشگاه رنگ رخسار محمد علی بنیاسدی
انسان وانهاده | نگاهی به “رنگ-رخسار”محمد علی بنیاسدی نمایشگاه نقاشیهای محمد علی بنیاسدی در گالری “ساربان” به هنربانی امیر سقراطی سایت تندیس به قلم سحر افتخارزاده هنر محمد علی بنیاسدی را نمیتوان به یک مدیوم مشخص محدود کرد، با این وجود در نمایشگاه رنگ-رخسار، بنیاسدیِ نقاش را میبینیم. امیر سقراطی در یادداشت خود بر نمایشگاه، تصویری کلی از پایههای تفکر این هنرمند و تفاوتهای آثار تازهتر او با گذشته به دست میدهد و در قسمتهایی با توصیفات شاعرانه مخاطب را […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
نابجایی، نقد نمایشگاه طبیعت بیجان با حضور ۴۳ هنرمند
نابجایی، نقدی نمایشگاه طبیعت بیجان با حضور ۴۳ هنرمند نمایشگاه گروهی «طبیعت بیجان» با هنربانی هانی نجم در گالری فردا سایت تندیس به قلم سحر افتخارزاده هانی نجم به درستی خود را نقاش میداند و مایل نیست مشخصا عنوان کیوریتور یا هر ترجمهای برای این کلمه را به خود نسبت دهد. اما به هر روی، این هنرمند نمایشگاهی گروهی با موضوعیت طبیعت بیجان ترتیب داده است. هانی نجم هنرمند خلاقی است که در روند کاری خود، رویکرد متفاوتی نسبت به […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
پیوند میمون هنر و تجارت
پیوند میمون هنر و تجارت نگاهی به گشایش مجموعه نمایشگاهی سرفیس Surface در ساختمان تجاری هدیش سایت تندیس به قلم سحر افتخارزاده گالری ایرانشهر با همکاری گروه طراحی هدیش مکان جدیدی را در ساختمانی تجاری با همین نام به فعالیت هنری-اقتصادی خود اختصاص داده و به نوعی ویترین جدیدی برای ارائه هنر پیشنهاد کرده است. این مکان تازه دربردارنده فضای نمایش و فروش آثار، برگزاری رویدادها و نشستهای هنری و مجموعه دوازده آتلیه برای هنرمندان گالری ایرانشهر است. محوطه وسیع […]