رابطه‌ی علم و شناساییِ آثار هنریِ جعلی

استفاده از علم برای شناسایی آثار هنری جعلی | دانشگاه گلاسکو
پرونده تکنولوژی‌های مرمت و آنچه به جعل آثار هنری پایان می‌دهد | قسمت سوم
خرید و فروش عتیقه: جرائم هنری
آوام مگ: ترجمه سارا اوسطی


استفاده از علم برای شناسایی آثار هنری جعلی

در این مرحله، با برخی از روش‌های اصلیِ علمی که برای شناسایی جعل‌های هنری استفاده می‌کنیم آشنا خواهید شد.

به‌دقت توجه کنید، چون در مرحله‌ی بعدی از شما خواهیم خواست تا نقش یک محقق هنری را ایفا کنید و تصمیم بگیرید، برای تعیین این‌که آیا یک اثر هنری جعلی است یا خیر، کدام روش علمی باید مورد استفاده قرار گیرد.

هشدار: این روش‌های علمی گرچه می‌توانند جعلی‌بودنِ یک اثر را اثبات کنند، اما نمی‌توانند اصالت یک اثر را ثابت کنند. حتی اگر نتایجِ همه‌ی آزمایش‌های علمی نشان دهد که در آثار هیچ فریبی وجود ندارد، ما نمی‌توانیم با اطمینان بگوییم که جاعل از کشفیات علمی فراتر نرفته است.

اطلاعاتِ این مرحله بر اساس کتاب «دانشمند و جاعل» اثر پروفسور جیهان راجای تنظیم شده است.

 روش 1: پژوهش بر اساس منشأ (پیشینه)

استفاده از علم برای شناسایی آثار هنری جعلی
بایگانی پژوهشیِ مؤسسه‌ی شرقیِ دانشگاه شیکاگو. عکس توسط Foy Scalf از طریق فلیکِر

در تمام مواردِ مشکوک به جعل، تحقیق بر اساس «پیشینه»[1] باید اولین شکل از تحقیقی باشد که به کار گرفته می‌شود. «پیشینه» یک اصطلاح در جهان هنر است که پیشینه‌ی مالکیت اثر را مشخص می‌کند؛ یعنی ثبتِ این‌که چه‌کسی در چه‌زمانی مالک آن بوده. در دنیای آرمانی، ما باید اطلاعات دقیقی از این‌که چه‌کسی اثر را خریده یا فروخته داشته باشیم تا برسیم به زمانی که هنرمند اصلی آن اثر را از روی سه‌پایه‌اش برداشته؛ اما در دنیای واقعی، ما اغلب خیلی خوش‌شانس نیستیم: مدارک و مستندات گم می‌شوند یا اصلاً نگهداری نمی‌شوند، قراردادِ معاملات با یک “دست‌دادن” بسته می‌شوند، و اثر هنری ممکن است به‌صورت غیرقانونی توسط سازمان‌ها و افرادی که به دنبالِ از بین بردن پیشینه‌ی اثر هستند تصاحب شود.

در این زمان، محققانی که بر اساس پیشینه تحقیق می‌کنند، از طریق اَسناد عمومی و شخصی، آرشیوها و روش‌های دیگرِ پژوهش‌ هنری، در پیشینه‌ی یک اثر هنری موشکافی می‌کنند. در بعضی موارد، محققان از طریق دیدن مکاتبات، کاتالوگ‌ها، رسیدهای فروش و حتی خود اثر هنری، پی می‌برند که خیلی بعید و غیرممکن است که هنرمند آن اثر خاص را خلق کرده باشد. در دیگر موارد، آن‌ها ممکن است یک سابقه‌ی ناشناخته‌ی قانونی از وجود اثر هنری را کشف کنند که بر اساسِ آن شواهد قوی نشان دهند آن اثر اصل است.

تحقیقات بر اساس پیشینه نسبتاً ارزان و بسیار مؤثر است و هم‌چنین می‌تواند جزئیات مهمّ دیگری را در مورد یک اثر هنری آشکار کند؛ مثلاً این‌که اثری در گذشته به سرقت رفته باشد.

 روش 2: روش بزرگ‌نمایی Microscopy

استفاده از علم برای شناسایی آثار هنری جعلی
لایه‌های رنگ و روغن زیر میکروسکوپ. عکس توسط مؤسسه‌ی ملی تحقیقات فرهنگی توکیو

ذره‌بین قرن‌ها ابزاری ضروری برای پژوهشگران هنر بوده است. «میکروسکوپی مدرن» اصطلاحی گسترده است که به بزرگ‌نمایی تصاویر اشاره دارد و ذره‌بین را به سطحی کاملاً جدید ارتقاء می‌دهد. با نگاهی ساده به یک نمونه‌ی کوچکِ رنگ از یک نقاشی زیرِ یک چشمیِ میکروسکوپ، می‌توان اطلاعات بسیاری در مورد نقاشی به‌دست آورد. از طریق چشمیِ یک میکروسکوپ، به‌ویژه میکروسکوپ استریویی که امکان سه‌بعدی‌کردنِ تصویر را به شما می‌دهد، پژوهشگر می‌تواند نگاه دقیقی به چگونگی چینش لایه‌های رنگ روی یک اثر هنری داشته باشد و به‌ویژه می‌تواند تشخیص دهد که رنگ بَعدتر روی اثر گذاشته شده است؛ مثلِ اضافه کردن امضای رامبراند به یک اثر قدیمی که واقعاً کار رامبراند نیست.

استفاده از علم برای شناسایی آثار هنری جعلی
تَرَک‌های مشهور. تَرَک‌های مستطیلیِ کوچک روی «مونالیزا» شکل درستی برای نقاشی‌های ایتالیاییِ آن دوره‌اند.

میکروسکوپ‌ها برای دیدن تَرَک‌ها هم مناسبند، تَرَک‌هایی که طی سالیان در نقاشی‌های قدیمی‌تر ظاهر می‌شوند. تَرَک مانند اثر انگشتِ یک نقاشیِ قدیمی است: نقاشی‌های مختلف از کشورهای مختلف، که در زمان‌های مختلفی خلق شده‌اند، دارای الگوهای تَرَکِ مختلفی هستند و به‌وجودآوردنِ آن‌ها در یک اثر جعلی به‌طرزی باورنکردنی مشکل است. بنابراین دانشمندانِ هنر در زیر میکروسکوپ می‌توانند تعیین کنند که آیا نقاشی دارای الگوی صحیحی از تَرَک هست یا خیر. اگر تَرَک‌ها به‌طور کامل از بین رفته یا الگوی نادرستی داشته باشند، دانشمندان می‌توانند حدس بزنند که آن اثر جعلی است.

روش 3: طیف‌سنجیِ جِرمی mass spectrometry

استفاده از علم برای شناسایی آثار هنری جعلی
آزمایشگاه علومِ حفاظت از هنر در موزه‌ی هنر ایندیانا. عکس: ریچارد مک‌کوی از طریق ویکی‌مِدیا

به‌ تعبیری ساده، طیف‌سنجیِ جِرمی برای شناسایی دقیقِ این نکته است که چه رنگدانه‌هایی برای خلق آن نقاشیِ خاص به کار رفته‌اند. برای انجام این کار، توده‌ی مولکول‌ها در یک نمونه رنگدانه با اندازه‌گیری نسبت جرم به بار تعیین می‌شود. نتایج به‌شکلِ یک نمودار تحت عنوان طیف نمایش داده می‌شوند و پژوهشگرِ هنر می‌تواند توده‌های موجود در رنگدانه را با توده‌های شناخته‌شده از اِلِمان‌ها یا مولکول‌های خاص تطبیق دهد.

برای مثال، پژوهشگر می‌تواند با استفاده از طیف‌سنجیِ جِرمی تعیین کند که آیا در آن‌چه تصور می‌شود یک نقاشی بسیار قدیمی است، سرب وجود دارد؟ سرب به‌طور معمول توسط نقاشانِ گذشته مورد استفاده قرار می‌گرفت، اما به دلیل خطر مسمومیت با آن، اکنون استفاده از سرب نادر و مخاطره‌آمیز است. نبودن سرب در یک نقاشی قدیمی، سؤال‌های روشنی را در ارتباط با اصالت اثر مطرح می‌کند.

به‌همین‌ترتیب، طیف‌سنجیِ جِرمی در هنگام آزمایش می‌تواند وجود رنگدانه‌هایی را تشخیص دهد که در زمان خلق اثر هنوز ساخته نشده بوده‌اند و اکنون ساخته شده‌اند. اگر طیف‌سنجِ جِرمی نشان دهد که یک نقاشیِ فرضی از لئوناردو حاوی رنگدانه‌ای است که تا سال 1975 هنوز ساخته نشده بوده، کاملاً واضح است که اثر جعلی است.

 روش 4: اشعه‌ی ایکس

استفاده از علم برای شناسایی آثار هنری جعلی
یک دانشمندِ هنر از یک روش اشعه‌ی ایکس برای مطالعه‌ی نقاشی استفاده می‌کند. عکس: ریچارد مک‌کوی از طریق ویکی‌مِدیا

فنّاوری اشعه‌ی ایکس می‌تواند جهت تشخیص اثر جعلیِ احتمالیِ نقاشی‌شده روی یک بومِ استفاده‌شده کاربرد داشته باشد. جاعلان هنریِ تیزهوش می‌دانند که ممکن نیست یک نقاشیِ قدیمی روی یک بومِ جدید کشیده شده باشد. می‌گویند یک میکروسکوپ ساده (نگاه کنید به روش 2) قدیمی‌نبودنِ اثر را فاش می‌کند. بنابراین جاعلان تمایل دارند روی یک اثر قدیمیِ کم‌ارزش‌تر نقاشی کنند تا این‌که یک اثر جعلیِ گران‌قیمت بیافرینند. استفاده‌ی مجدد از بوم در جهانِ هنر چیز ناشناخته‌ای نیست: هنرمندان فقیر در تمام دوره‌ها، جهت صرفه‌جویی در هزینه‌ها، به دنبالِ کشیدنِ نقاشی روی آثار قدیمیِ خود یا دیگران بودند؛ اما در آن موارد، نقاشیِ قدیمی همیشه در زیر نقاشیِ جدیدتر بود. اگر، به‌عنوان مثال، یک نقاشی مشکوکِ قرن هفدهمی مورد آزمایش ایکس‌رِی قرار گیرد و مشخص شود که یک نقاشیِ قرن نوزدهم در زیر آن قرار داشته، پژوهشگر احتمالاً باید آن نقاشی را جعلی بنامد.

علاوه بر این، اگر از طریق تحقیقاتِ تاریخ هنر مشخص شود که یک هنرمند تنها بر روی بوم‌های جدید نقاشی می‌کرده، وجود نقاشی‌های قدیمی‌تر در زیر آن اثر ممکن است دلیل محکمی بر جعلی‌بودنِ آن باشد.

روش 5: بازتابش مادون قرمز

استفاده از علم برای شناسایی آثار هنری جعلی
نور مادون قرمز می‌تواند به لایه‌هایی از رنگ نفوذ کند که نور مرئی نمی‌تواند. گرافیک توسط Flappiefh از طریقِ Wikimedia Commons

بسیاری از هنرمندان تمام نقاشی را مستقیماً روی بومی که هیچ طرحی ندارد نمی‌کِشند. این شیوه‌ا‌ی معمول برای هنرمند است که حداقل برخی از علامت‌ها و خطوط را قبل و در طول روند نقاشی برای کمک به هدایت فرم و ساختار اثر بکشد. برخی از هنرمندان از مداد و بعضی دیگر از رنگ استفاده می‌کنند؛ برخی نیز تنها از علامت‌های کوچک استفاده می‌کنند، و هنرمندانی هم هستند که تقریباً نسخه‌ی نزدیک به کامل از اثر نهایی را طرح می‌زنند. تقریباً در تمامی موارد، هنرمندان از همان تکنیک همیشگیِ آماده‌سازی نقاشی با روش خاصّ خودشان استفاده می‌کنند. با استفاده از بازتابش مادون قرمز، پژوهشگران هنر می‌توانند لایه‌های زیرینِ سطح یک نقاشی را ببینند و طرح‌های غیر قابل مشاهده در آن زیر را بررسی کنند.

این تکنیک بر اساسِ این واقعیت است که، برخلاف نور در محدوده‌ی بصری ما، نور مادون قرمز می‌تواند به لایه‌های رنگدانه نفوذ کند تا زمانی که به طراحی‌های اولیه‌ی اثر هنری برسد. پس از آن، نور مادون قرمز به یک دوربین مخصوصِ طراحی‌شده بازگشته و سپس تصویری از آن‌چه در لایه‌های زیرین وجود دارد تولید می‌کند. اگر چیزی که در زیر یک نقاشی دیده می‌شود تفاوت قابل‌توجهی با روش نقاشیِ شناخته‌شده‌ی مختصّ آن هنرمند داشته باشد، محققان می‌توانند نتیجه بگیرند که اثر هنری احتمالاً جعلی است.

[1]  Provenance

منبع: futurelearn

قسمت‌های قبل از این پرونده را اینجا دنبال کنید:

در همین ارتباط اینجا بیشتر بخوانید:

مقالات دیگر از همین مترجم:

نویسنده