گستره کویر در نمایشگاه آبرنگ‌های پارسا پاینده

گستره کویر در نمایشگاه آبرنگ‌های پارسا پاینده
گالری فرمانفرما
مجله هنرهای تجسمی آوام: به قلم نویسنده مخاطب حسین رضوی‌فرد


نقد نمایشگاه آبرنگ پارسا پاینده

آنچه که یک نقاش را به خلاقیت پیوند می‌دهد و نام هنرمند را بر او خوش می‌نشاند، ایده خلاقانه در طرح و اجراست. ایده‌های خلاق نیز به نوبه خود از قوه تخیل و وجه اندیشگانی هنرمند تراوش می‌کنند. اصولاً یک اثر هنری زمانی به درک مخاطب درمی‌آید که وجهی برای انطباق و هم‌پوشانی با آموزه‌های درونی شده مخاطب داشته باشد. هنرمندان و نویسندگان، آنجا با اقبال بیشتری مواجه می‌شوند که افق‌های تصویر شده در آثارشان با افق انتظارات مخاطب، انطباق بیشتری داشته باشد. این افق انتظارات، یا دانش و تجربیات عینی و ذهنی انسان در محیط زندگی‌اند که به نوبه خود در احاطه پاردایم[i]‌های حاکم بر جامعه هستند یا کهن‌الگوهایی[ii] هستند از مفاهیم بنیادین هستی از جمله جنگ، صلح، عشق، نفرت، جبر، اختیار، مرگ، زندگی، وطن و مانند اینها که در ناخودآگاه جمعی ما آدمیان رسوب کرده‌اند. با این توصیف به محض مواجهه مخاطب با یک اثر -به فراخور قابلیت و عمق اثر هنری همچنین وسعت دانش و تجربه مخاطب- عمل انطباق صورت می‌گیرد و یک یا چند تجربه یا کهن الگو، در ذهن مخاطب، فعال و ارتباطی دوسویه برقرار می‌گردد.نقد نمایشگاه آبرنگ پارسا پاینده

نقد نمایشگاه آبرنگ پارسا پاینده

در سال ۱۹۵۸ وقتی که شهروندان پاریس به نمایشگاه ایو کلاین[iii] با عنوان خلأ در گالری ایریس کلر[iv] مراجعه کردند و با فضایی سراسر سفید، خالی و عاری از هر نوع رنگی مواجه شدند غالبا احساس کردند که بازی خورده‌اند. آلبر کامو[v] پس از بازدید از این نمایشگاه، در دفترچه یادبود آن نوشت: «تهی اما سرشار از قدرت»[vi]. این نمایشگاه به اهمیت تفکر و ایده‌های نوآورانه در خلق یک اثر یا خلق شرایطی برای ارائه مجموعه‌ای از آثار تأکید داشت و خبر از ظهور دوره‌ای در هنرهای تجسمی می‌داد که توانایی‌های تکنیکی، فروتر از ایده‌ها و شگردهای خلاقانه قرار می‌گرفتند. چنین ایده‌هایی اگر چه گاهی مخاطب را دست خالی برمی‌گردانند اگر برای اولین بار آفریده شده باشند و اندیشه را به چالش بکشند، در دنیای هنر مفهومی، نشان هنری دریافت می‌کنند. در نمایشگاه آبرنگ‌های پارسا پاینده با آن دست از آثاری مواجه می‌شویم که با بخش‌هایی از کهن‌الگوی مرگ و زندگی انسان‌ها ارتباط برقرار می‌کنند. هنر خالق این آثار در این است که از حدود ده درصد سطح هر تابلو برای رنگ‌گذاری استفاده کرده است و ای بسا با بخش‌های سفید یا فضای منفی و خلأگونه آثار، که وجه غالب‌اند بیشتر از فضای مثبت سخن می‌گوید و با همین خلاقیت، مخاطب را غافلگیر می‌نماید. مخاطبی که تا به‌حال عادت داشته است انبوهی از تصاویر فیگوراتیو یا انتزاعی را بر سطح تابلوهای نمایشگاه به تماشا بایستد، در این مجال، فرصت می‌یابد تا یک تاریخ، یک کهن الگو و انبوهی از تجربه‌ها و برداشت‌های شخصی خود را در سفیدی‌های تابلو، سفیدخوانی و تخیل کند. بنابراین پارسا پاینده هم از هنر مفهومی بهره گرفته است هم از هنر فیگوراتیو؛ بلکه همه‌ی اینها را در خدمت به معرفی یکی از زیست‌بوم‌های وطن خود فراخوانده است؛ زیست‌بومی که از هزاره‌هایی دور تا هم‌اکنون با سکوت، فقر، تنهایی، مرگ، زندگی و کویر دست به گریبان است.

نقد نمایشگاه آبرنگ پارسا پاینده

نقد نمایشگاه آبرنگ پارسا پاینده

پارسا پاینده در بیانیه نمایشگاهش نوشته است: «سادگی بیانیست که مضمون عمده آثار مرا در برگرفته. سادگی از دل کویر، سادگی را از کویر الهام گرفتم و در گستره نقاشی‌های من جریان یافت. تمام تلاشم بیان عمق زندگی در هاله‌ای از سادگی است. همانا که می‌توان در عین سادگی زندگی کرد. مایلم بیننده در مقابل نقاشی‌هایم، ساده نگاه کردن را تجربه کند. رهایی در فضای بیکران، بدون درگیری‌های متفاوت، تجربه شخصی من است؛ که در نقاشی‌هایم جریان یافته.» پاینده با همین سادگی که در بیانیه‌اش ذکر کرده با رنگها و تابلوهایش برخورد نموده است. رنگ‌های مورد استفاده در آثار، رنگ‌های گرم‌اند چنان که گرمای سوزان کویر را در کنتراست بین پس‌زمینه سفید و رنگ‌های گرم می‌توان به شهود درک کرد. گاهی نیز رنگ‌های اندکِ بر سطح تابلو آنچنان محو می‌شوند که از خورشید و درختان و خانه‌ها جز شبحی در زیر ریزگردها نمی‌توان دید.

نقد نمایشگاه آبرنگ پارسا پاینده

نقد نمایشگاه آبرنگ پارسا پاینده

در میان آثار نمایشگاه، می‌توان با معماری کویر آشنا شد؛ یک معماری ساده، روستایی و درون‌گرای سنتی که جان ساکنانش را از شن‌بادها مصون می‌دارد. نقطه‌ی نگاه نقاش به سازه‌های معماری از چشم‌اندازی دور، همچنین استحکام در تصویرگری عناصر معماری بدون نیاز به پرداختن به جزئیات و بدون درگیر شدن با ظرافت‌ و پیچیدگی نقاشی‌های فیگوراتیو، از ویژگی‌های بخشی از آثار پارسا پاینده است؛ این ویژگی‌ها را می‌توان تأثیر درونی شده و بدون تقلید وی از آثار هنرمندانی همچون استاد محمدرضا آتش‌زاد در نقش‌مایه‌هایش از آثار معماری تاریخی اصفهان ارزیابی نمود.

نقد نمایشگاه آبرنگ پارسا پاینده

نقد نمایشگاه آبرنگ پارسا پاینده

نقد نمایشگاه آبرنگ پارسا پاینده

نقد نمایشگاه آبرنگ پارسا پاینده

موفقیت پارسا پاینده در ارائه نقاشی‌های آبرنگش را می‌توان حاصل چند خلاقیت  ارزیابی کرد که با هم گره خورده‌اند؛ ۱- سادگی، کم‌گویی و ایجاز در روایت تصویری با یاری گرفتن از فضای منفی، به جای به رخ کشیدن توانایی‌های تکنیکی؛ با این توضیح که فضای منفی در تابلوها بدون هیچ‌گونه رنگ‌گذاری می‌باشد.[vii] ۲- استفاده از موتیف‌هایی نمادین همچون شتر ،کلاغ و احشام برای القای حس حرکت، زندگی و مرگ؛ این موتیف‌ها همچون حلقه‌های زنجیر، زنجیره تفکر نقاش را عیان می‌کنند. ۳- نمایش عناصری از معماری خانه‌های کویر، بدون حضور انسان و القای این حس که ساکنان آن در بیرون از منزل مشغول کارند و یا به تاریخ پیوسته‌اند. ۴- از نقاشی های پارسا پاینده چند صدا را می‌توان هم‌زمان شنید: صدای سکوت، صدای سادگی، صدای زندگی و صدای مرگ؛ این مرگ اما نه مرگی است که با حزن أسوَد همراه باشد؛ حزن حاصل از مواجهه با این مرگ، حزن سبز است؛ مرگی که جزئی از زندگی بلکه تکامل آن محسوب می‌شود. برای این نقاش جوان آینده‌ای درخشان و متعالی آرزومندم.

نقد نمایشگاه آبرنگ پارسا پاینده

نقد نمایشگاه آبرنگ پارسا پاینده

پی‌نوشت:

[i] Paradigm

[ii] Archetype

[iii] Yves Klein

[iv] Galerie Iris Clert

[v] Albert Camus

[vi]  لوسی اسمیت، ادوارد(۱۳۸۴)، مفاهیم و رویکردها در آخرین جنبش‌های هنری قرن بیستم، ترجمه دکتر علیرضا سمیع آذر، چاپ و نشر نظر، ص ۱۴۱

[vii] در تصاویر ارائه شده در این مقاله، بدلیل ناکافی بودن نور در زمان عکاسی از آثار، اینگونه به نظر می‌رسد که فضای منفی نیز رنگ‌آمیزی شده است اما در تمام آثار، فضای منفی بدون رنگ‌گذاری می‌باشد.

نقدهای دیگر به همین قلم را اینجا بخوانید:

ترکیب خطوط و نت‌ها در نمایشگاه آثار بهمن پناهی

نمایش خلاقیت، در برشی از آثار استاد «صداقت جباری»

خوشنویسی در فضای منفی و نمایشگاه نقاشیخط شمس‌اله ساعدی

کتیبه‌های ذوق در ضیافت نستعلیق «بنفشه مصری‌پور»