یاسی علیپور متولد ۱۳۶۷، تهران که در بروکلین، نیویورک زندگی و فعالیت میکند. هنرمندی پرکار که در طول یک دهه از فعالیت حرفهای خود توانسته بالغ بر ۳۰ نمایشگاه گروهی و جوایز متعدد بینالمللی و همچنین حضور در بخش جنبی بینال ونیز ۲۰۱۹ و سه نمایشگاه انفرادی را در کارنمای خود به ثبت رساند.
اولین مواجههمان با آثاری است که همگی با «تا کردن» بر بستری بعضاً دستساز آغشته به سیانوتایپ[۱] و تونر خلق شده و این روند تا بینهایت ادامه مییابد، تا جایی که مدیوماش را از عکس، نقاشی و حجم فراتر میبرد؛ همانند کاراکتر خود او که هم عکاس و نویسنده و شاید بهتر بگویم هنرمند چند رسانهای با پیش زمینه تحصیلی کامپیوتر است که به نوعی در میانهی دو فرهنگ ایرانی و نیویورکی آثارش را در دو تم آبی و سیاه به نمایش درآورده. اتصال پیشینهی خانوادگی او به رشت باعث حضور حس آب و دریا در آثار او شده است.
آثاری که از طراحی، چاپِ آلترناتیو[۲]، حجم، ریاضیات، هندسه و روایت به عنوان یک امر زمانمند و فرایند محور با ارجاع به ذات عکاسی که روندی کاهشی است از طریق تا کردن و در نتیجه زدودن رنگ بسترِ حساس به مواد، رد نوری نقش میبندد که یادآور هندسه مقدس و ذات هنرهای اسلامی است.
آنچه توجه من را جلب کرد استفاده زیباییشناسانه از ساینوتایپ یکی از شیوههای چاپ آلترناتیو است و اشاره او به ذات پروسهمندی اثر و ارتباط با زیست و زمان هنرمند. آنچه اینها را به هم پیوند میزند پروسه و روایت است، که زمان را در خود مستتر میکند. در این راستا او با وام گرفتن از آموزههای اولیه خود در رشته کامپیوتر، هندسهی روایی را رکن اصلی آثار خود قرار میدهد و در خلال آن به مفهوم زمان و ذات فرایند خلق اثر اشاره میکند. او پیش از اینکه به تولید اثر بپردازد بیش از همه تجربه زیست خود را به آن گره میزد. رفتار برای او اهمیت دارد در واقع او به زیباییشناسی ایرانی تکیه میکند که از صنعت به بیان فردی منجر میشود. در مواجهه با فن، ذاتِ رفتار جدیتر است تا تولید شی هنری. از طرفی رابطه بین هستیشناسی و تکنولوژی و این در هم تنیدگی در آثار متصل به گفتمان غالب جهان فعلی است.
خطوط به مانند هر تجربه انسانی که در گذر هر لحظه و هر روز اتفاق می افتد، بسیار حساب شده ترسیم شدهاند که هر چه جلوتر میروی خط و ربط های بیشتری را به هم وصل میکند. به شیوهی گوسانهایی که از زمان قدیم بوده و با هر بار تکرار داستانشان در دوره و زمانهای مختلف ارجاعات دیگری را به ذهن متبادر میکرده است.
همچون امر ناتمام و روایت ناتمامی که تا بینهایت میتواند خودش رابسط دهد. شاید به همین خاطر است که اغلب آثار بدون هیچگونه محصورشدگی یا فریم به دیوار آویخته شده، رها و معلق، آنچنان که شاید این تا شدگی میتوانست تا بینهایت ادامه پیدا کرده و به امری باز تکیه میکند.
یاسی علیپور میگوید از روی عادت تا میکند، دور باطلی و تا دوردست… تا میکند تا از افق بگوید و خاطرات و داستانهایی که فقط در سکوت معنی دارند.
آثارش من را یاد مارک تیوس[۳] انداخت که بیشباهت به این نوع رویکرد و ارائه نبود هر چند که در ذات در دو نقطه مقابل هم هستند. مارک تیوس وامدار اتفاق و یک لحظه و آن است و او نیز ثبت آن را با شیوه سیانوتیپ انجام میدهد و یاسی علیپور هر لحظه را امتداد میدهد بر پایه روایتی زمانمند که در آن پروسه و فرایند برای او اهمیت دارد. قصهگویی او با نظام هندسی عجین شده و با امرِ «تا کردن» داستان خود را میبافد. به مانند نقش بندی که با دستانش گویی ذکری را تکرار و از نقطهای به نقطه دیگر از سطحی چهارگوش به چرخشی دوار با خلوت و جلوتی حرکت میکند.
یاسی علیپور کارشناسی خود را در علوم کامپیوتر در دانشگاه تهران گذرانده و پس از مهاجرت به امریکا کارشناسی عکاسی در مدرسهی هنرهای تجسمی نیویورک و کارشناسی ارشد در هنرهای تجسمی را در دانشگاه کلمبیا، نیویورک به اتمام رسانده و در دانشگاه کلمبیا تدرس میکند.
در همین ارتباط اینجا بیشتر بخوانید:
رویکردهای آلترناتیو در عکاسی معاصر
بیانیه کامل یاسی علیپور با عنوان «سوم شخص غایب: دریا»:
من تا می کنم
یک کاغذ خالی و چهار لبه فرض می کنم یک مستطیل در دست دارم.
خط های موازی را به هم می رسانم و دست هایم از روی عادت حرکت می کنند. نه خط کشی، نه گونیایی و نه پرگاری من، دستم و کاغذ خالی
و همه ساعت هایی که گذشت.
دورهای باطل
نمی دانم، یک قضیه بود یا شاید یک قصه می گفت از نظر علم فیزیک، اگر یک روز برگردی به نقطه اول، تو هرگز حرکت نکردهای.
شبی پیش هم بودیم که کسی گفت که اگر یک کاغذ را ۴۲ بار تا کنی، می توانی تا ماه بروی. نشستم تا کردم و قبول نکرد. من هر تا را باز می کنم. کاغذ دوباره مسطح می شود اما فراموش نمی کند و تکرار می کنم. قبول نداشت، می گفت این ۴۲ بار تا باید روی هم بیاید. وارد بحث شدیم و در زبان گم شدم.
حرف فاصله نیست، بحث وزن بود و کاغذ. برای او ریاضی محض بود و برای من چیزی که دست هایم خوب می شناختند.
می شمارم
روزگاری همه چیز نصف میشد.
… ، ۳۲/۱ ،۲۴/۱ ، ۱۶/۱، ۸/۱، ۴/۱، ۲/۱
خیلی طول کشید تا دست هایم ۳ را پیدا کردند.
۱/۲، ۱/۴ ، ۱/۱۴ ۱/۳۴ ، ۱/۴۸، …
خط ها تبدیل به دایره شدند. ساعت ها را شمردم و نفهمیدم. انگشت هایم رقصیدن یاد گرفتند و حالا با ۵ بازی می کنند.
۱/۲، ۱/۱۰، ۱/۳۰، ۱/۶۰،۱/۹۰، …
دقیقه ها تقسیم می شدند؛ ثانیه ها
۱/۱۸۰، ۱/۳۶۰ …
خط ها به هم تکیه دادند و زاویه ها را شمردم.
دور دستها
در این سال ها، پیش تو نشستم و تا کردم. تا کردم تا از افق بگویم. تا از خاطرات و داستان هایی بگویم که فقط در سکوت معنی دارند.
[۱] – سیانوتایپ cyanotype (ازواژه یونانی باستان κυάνεος – kuáneos، “آبی تیره” + τύπος – túpos، “علامت، تاثیر، نوع”) یکی از شیوه های چاپ آلترناتیو و مقرون به صرفه است که به طیف محدود نور ماوراء بنفش و آبی نزدیک است. فرایند این شیوه ساده بوده و با استفاده از ترکیبات آمونیوم فریک سیترات و فریسیانید پتاسیم میتوان به طیف آبی دست پیداکرد. دستور اولیه سیانوتیپ از زمانی که سر جان هرشل آن را در سال ۱۸۴۲ معرفی کرد، تغییر چندانی نکرده است.
[۲] – Alternative print
[۳] – Mark Teiwes