علیرضا اسکندری راوی بی‌پروای زمان اکنون

یادداشتی بر نمایش علیرضا اسکندری در گالری گویا

علیرضا اسکندری چیره‌دستی میان گذشته و حال

زمان بی‌رحم است و تحول ناگزیر، تطور خوشنویسی ایرانی برای گریز از بی‌خاصیت شدن در دوران ابداع و ورود چاپ قصه‌ای است پر از آب چشم. خوشنویسی ایرانی سعی در حفظ میراث قرن‌ها زیبایی‌شناسی فاخری را داشته که کارکرد خود در بطن زیست جامعه را از دست داده و میرزا بنویس‌ها بیکار شده‌اند. عریضه‌ها و حکم‌های حکومتی و قباله‌های ازدواج و هزار متن واجب دیگر با دستگاه تایپ نگارش می‌شوند و ما هم عاجز از دیدن قطعات زیبای خوشنویسان.

هنر ایرانی اگر با زیستن همراه نباشد گویا در کنار دریایی خشک‌شده مشغول نجات‌غریق است، گرچه اضطراب بار زیستن ادامه دارد؛ اما زیبایی دیگر در بطن زیستن جاری نیست و بر دیوارهای سفید خرید و فروش آویخته شده و حسن و جمال ایرانی از کیفیت هم‌دلی با مردم به جهان اقتصاد و خواص تبعید شده.

خوشنویسان یک‌صد سال گذشته در مقابل این تحول به تقلید از اساتید پیشین رو آوردند؛ حتی مبتکر و تحول خواه بزرگی چون میرزا غلامرضا در پی بازنویسی عبدالمجید درویش بوده است.

در طوفان تغییر معنای غالب هنر وجه کاربردی و صنعتگری هنر ایرانی مفقود شد و هنرمند ما در شب سرد کویر به تکاپوی امر والایی روی آورد که بیشتر کمی بود تا کیفی و امروز ما ماندیم و باسمه‌های تکرار شده در ابعادی کوچک‌تر به عنوان هنر!

علیرضا اسکندری گالری گویا

در این طوفان فرم‌های خوشنویسی به دست نقاشان برای بیان هویت اثر مدرن و یا خطوط تزیینی قاجاریان مانند طغری نویسی شیوه‌ای به کار گرفته شد تا خوشنویسان معاصر خود را از این بن‌بست منحوس نجات دهند و ذیل نام خط نقاشی یا نقاشی خط از دهه ۵۰ شمسی وارد گود گردند. این ژانر جدید، هنرمندان و ستاره‌های جدیدی را وارد صحنه هنر ملی نمود که در سطح منطقه و گاها جهان در حراج‌ها و نمایشگاه‌ها نقش ایفا کردند.

در هفته نخست بهمن‌ماه شاهد برپایی نمایشگاهی از هنرمند مطرح استاد علیرضا اسکندری در گالری گویا بودیم وی که از دهه پنجاه شمسی فعالیت خود درزمینهٔ خط و نگارگری را آغاز نموده و در طی پنجاه سال بی‌وقفه در کوشش و خلق، در پاسخ به مفهوم زیبایی فارغ از آثارش ارزش‌هایی چون تعلق و پیوستگی را با عشق به فرهنگ ایرانی پدیدار کرده است.

علیرضا اسکندری نقاشی خط گالری گویا

علیرضا اسکندری که از سال‌های دهه شصت بی‌وقفه در پی تولید و خلق آثاری متفاوت گام برداشته از محضر بزرگانی چون استاد فرشچیان و استاد مهرگان بهره برده، کارنامه‌ای فعال بالغ بر دویست نمایش انفرادی را شکل داده و از پرکارترین اساتید معاصر به شمار می‌آید. وی در کنار خلق آثار سعی در تربیت شاگردان بسیاری داشته و در خوشنویسی و نگارگری ذوقی وافر داشته و در سبک و سیاق خود لحنی به خصوص را دنبال نموده.

علیرضا اسکندری در این نمایش در پی بازخوانی تکنیک‌های گذشته تابلویی تحت عنوان عشق من ایران در ابعاد ۱۵۰ در ۱۵۰ سانتیمتر خلق نموده که نشان از فضایی متفاوت دارد و مضامین تابلوها به سمت ادبیات معاصر با محوریت عشق و وطن کارشده‌اند.

علیرضا اسکندری گالری گویا

اسکندری در تحولات زمانه خود متحول شده، شاید عجیب‌ترین تابلوی این نمایش اثری است با ابعاد ۲۲۰ در ۱۶۰ سانتیمتر، تحت نام شاهنامه که بازنمود اثر سلطان محمد نقاش صفوی است و با تکنیکی متفاوت در پی سمبولیسم جدیدی با بزرگنمایی قابل‌توجهی که شامل تصویرسازی از شاهنامه شاه طهماسبی و فریدون در مقام اژدها در حال آزمودن پسران خود است.

به‌طور قطع هنرمند دوران سیاسی امروز را دلیلی بر این بازنمایی می‌داند و توجه به تنش‌های اجتماعی او را بر آن داشته تا به فرهیختگان یادآوری کند که تاریخ به دور است و تکرار مصائب در یک اقلیم امری اجتناب‌ناپذیر.

کلماتی چون ایران، چو ایران نباشد، عشق و از صدای سخن عشق… نشان از توجه به عشق وطن و فهم دوران پرمخاطره امروز از منظر هنرمند است.

علیرضا اسکندری گالری گویا

علیرضا اسکندری که در قالب نمایش‌های خود از آیات و احادیث استفاده می‌کرد و به دلیل سال‌ها زندگی در کشور امارات مخاطبان مسلمان خود را دارد، در چرخشی معنادار سعی در توجه به زیست امروز ملت خود کرده.

یکی از درخشان‌ترین این مجموعه اثری تحت عنوان «از صدای سخن عشق ندیدم خوش‌تر» دارای لحن بصری متفاوتی است. هنرمند که عمده آثارش را با تکنیک ایربراش کار می‌کند و سایه روشن و برجسته کاری جزء جدانشدنی کار وی است.

این اثر را به صورت تخت رنگ گذاری نموده و رنگ‌های الوان را در پی ایجاد فضاسازی رنگی به‌کاربرده و همچنین استفاده از فشردگی حروف نحوه ترکیب‌بندی استادانه برای ایجاد فضا و حرکت در تابلو گواه مسیر جدیدی از تولید و زیبایی‌شناسی هنرمند است. حذف سایه روشن و استفاده از بک‌گراند خاکستری عمق نمایی پیچیده این اثر را به لحاظ ارزش هنری در جایگاه ویژه‌ای قرار می‌دهد.

گرچه باید گفت وی در ترکیب حروف، بسیار بی‌پروا و جذاب کار می‌کند در کارهای سیاه و سفید تعلیق حروف گویای فرم‌های مواج دریا و بادهای موسمی است تا حدی که مشام انسان رایحه این طوفان‌ها را درک می‌کند.

در اثری تک رنگ با عنوان «یا هو» استفاده عالمانه از ترکیب اریب به همراه تکرار و گرفت و گیرِ کلمه، نگاه مخاطب را میخکوب می‌کند. اسکندری در طی سال‌ها و در بیشتر آثارش علاقه وافری به ساختن گوی‌های بلوری دارد که بر روب قطعات به‌طور معلق قرارگرفته و همچون عدسی محدبی خطوط و زیر کار را برجسته می‌کنند. گویا با این شئ خاطرنشان می‌کند که دیدن از ورای چشم‌های متفاوت معانی متفاوتی پدید می‌آورند.

در باره هنرمند بیشتر بخوانید:

علیرضا اسکندری دلبسته‌ی سقاخانه، در سبکِ قهوه‌خانه‌

گزارش تصویری نمایشگاه علیرضا اسکندری در گالری چهار

در همین ارتباط دنبال کنید:

یادداشت هایی بر نقاشی های  پایان قرن جاوید رمضانی نشر آوام سرا

یادداشت‌هایی بر نقاشی‌های پایان قرن

گفتگو و نقد نمایشگاه‌ها به قلم جاوید رمضانی:

کهنه دکمه‌های نازلی عباسی و پونکتوم‌ها | رمان قطوری از تاریخ یک خانواده

لابیرنتز عاطفه مجیدی نژاد | انهدام سنت یا فرادهش؟

دریچه‌ای در بازتاب | آثار شقایق سعیدی با رویکردی پدیدارشناسانه

جایگاه نقد هنر در ایران، شغل یا فراغت؟

حلقه‌ی گم‌شده‌ی دیزاین و طراحی در فضای معاصر

فقدان فرهاد مشیری | شوخی مهیب و نفرین تجدد

فاطمه ژاله و سرزمین تروماهای پلاستیکی

نیم تنه‌های غریب مانده قدرت الله عاقلی در گالری اعتماد

در انتظار قطعیت جهان جدید در آثار ژیلا کامیاب

پرونده نقد نمایشگاه‌های سال ۹۸ به قلم جاوید رمضانی