مشکل دنیای هنر چیست ؟ بخش پنجم

در ماه آگوست سال گذشته سارا داگلاس، سردبیرArtnews و تعدادی از نویسندگان این سایت پروژه بزرگی را شروع کردند. سوال شکل دهنده‌ی این پروژه این بود که مشکل دنیای هنر چیست و چگونه می‌توان آن را حل کرد. در ماه‌های آتی آنها با ۵۰ نفر – آرتیست، کیوریتور، منتقد، تاریخ‌نگار، دلالان و برگزارکنندگان نمایشگاه‌های بین‌المللی هنری- صحبت کردند تا با نقطه نظرهای متفاوتشان آشنا شوند. بعضی پاسخ ها بلند و در قالب مقاله هستند و بعضی نیز پاسخ‌های بصری از طرف هنرمندان.. این مقاله در زمستان ۲۰۱۷ و همزمان با انتخابات رئیس جمهوری آمریکا انتشار یافت.

 ترجمه یاسمن نوذری


رابرت استار
Robert Storr
هنرمند، منتقد، کیوریتور

بله. اینجا هم می‌تواند اتفاق بیفتد واتفاق هم افتاده است! در حالیکه همه‌ی ما فقط گوشه‌ای ایستادیم و تماشا کردیم. –اگر بخواهم دقیق تر بگویم- پای تلویزیون نشستیم و با شگفتی و ترس به آن خیره ماندیم. انتخابات امسال حقیقتا مثل یک مستند تلوزیونی بود واکثر افراد شورای انتخاب نیز چنین رفتاری با آن داشتند و به کاندیداهایی که درک بهتری از این ژانر داشتند یا در به کارگیری آن از کاندیداهای دیگر سرگرم کننده‌تر و بیباک‌تر عمل می‌کردند، امتیاز بالاتری دادند. یک دروغگوی بالفطره که از اختلال کم‌توجهی یا بیش فعالی رنج می‌برد. او برای این لحظه زاده شده بود. با امتیازاتی که موروث آنها بود در شرایطی قرار گرفت تا همدلی جامعه ستیزانه‌ی خود را با سخنرانی‌های دو پهلو و هیجانی خود به مردم جامعه نشان دهد.
بدون شک، ترامپ توانست با روحیه‌ی نفرت، حسادت و حق به جانب خود هواخواهان گلچین شده و بخش اعظمی از توده مردم را شیفته و طرفدار خود کند. او هیتلر نیست، اینجا آلمان دهه سی نیست. با وجود وضعیت وخیم اقتصاد و روابط خارجه کشور ما هنوز دچار رکود بزرگی نشدیم و شکست ناامید کننده‌ای نظیر آلمان دهه‌ی سی را تجربه نکردیم. اما بخشی از نبوغ این مرد این بود که توانست به عده‌ی وسیعی بقبولاند که شیوه‌ی زندگی آن‌ها مورد تهدید قرار گرفته است. همان‌طور که رقیبان او آموختند، دیگر واقعیت و اسناد و مدارک نیست که اهمیت دارد بلکه ترس و توهم است که انتخابات را به پیش می‌برد. برادر بزرگ بالاخره آمد. البته نه به صورت هیولای شوم غیر قابل توصیف پس از جنگی که جورج اورول در کتاب ۱۹۸۴ خود آن را توصیف کرده بود بلکه به صورت عروسک خیمه شب بازی گروتسک و رنگارنگی که از یکی از رمان‌های استفن کینگ سر بر آورده بود.
(برادر بزرگ: در رمان ۱۹۸۴ نماد و چهرهٔ نظام حکومتی است که به اشکال گوناگون، بر زندگی طبقات مختلف مردم، نظارت و کنترل دارد. تصویر چهرهٔ این مرد، در سرتاسر شهر روایت داستان نصب شده‌است و حس تحت کنترل و حمایت بودن را تلقین می‌کند.)
حالا این مسائل چه ارتباطی به هنر معاصر پیدا می‌کند؟ البته به جز آن تاثیر ویرانگری که بر روی کل دنیا خواهد داشت و دنیای هنر هم یکی از قمرهای کوچک اما درخشان این دنیا به شمار می‌رود. حقیقت تلخ این است که بعضی از ما نیز طرفدار طرز فکر او هستیم اما نمی‌خواهیم به آن اقرار کنیم.
من در مورد پست مدرنیست‌هایی صحبت می‌کنم که مفاهیم نظریه انتقادی را در قالب دیگری برای مصرف عمومی ارائه کردند و روزنامه نگاران و آکادمیسین‌های فرهنگی که از آن استفاده کردند تا با به کارگیری لغات باب روز و مکالمه خفه کن آن هر گونه گفتمان اجتماعی را متوقف کنند.

در دوره مدرن بیشتر این افکار یوتوپیایی بوده است. ما  بشر را به وسیله منطق (کلاسیسیزم/ کنستراکتیویسم/ مینیمالیسم) و تخیل (سمبولیسم/ سوررئالیسم/ اکسپرسیونیسم) به کمال می‌رسانیم. پست مدرنیسم ها با دیدن آرزوهای بر باد رفته‌ی مدرنیست‌ها، غیر ارادی نقش بدبین‌ها و دیستوپیایی‌هایی (ویران‌شهر) را گرفتند که معتقد بودند اوضاع هیچ‌وقت انقدر بد نبوده و از این هم بدتر می‌شود. آنها با تشعشع فاجعه‌ای که برسرشان آوار می‌شد کور شدند. با اعتراض به چیزی که وجود نداشت خود را کر کردند و دیگر غوغای مردم را نشنیدند و  کم و بیش عاشق نیروهایی شدند که آنها را مورد تجاوز خود قرار داده بود. بعد از لاس زدن با ریتوریک کسانی که ضد مجلس بودند شروع به تحقیر سیاستمداران عملگرا و واقع‌گرایی کردند که با استیصال می‌خواستند از نهادهای معیوب دموکراتیک در مقابل کسانی که تلاش می‌کردند به طور کلی حاکمیت دموکرات را فاقد صلاحیت کنند، دفاع کنند.
این آگهی را که به تازگی چاپ شده در نظر بگیرید.

دنیای هنر

“با نزدیک شدن انتخابات، به پدرو رایسPedro Reyes  هنرمند و گروهش کمک کنید تا با خلق دوموراسی (بازی با کلمه‌ی دموکراسی Doom+ocracy به معنای بدشگونی) خانه متروکه‌ی سیاسی‌اش، آینه‌ی معوجی در مقابل دموکراسی بگیریم. در هفته اول با سایت Kickstarter (نام وب سایتی است برای جذب سرمایه جمعی که از حامیان دعوت به سرمایه گذاری با پول کم می‌کند تا به پروژه‌های خلاق کمک کند.) توانستیم ۳۶ درصد از سرمایه مورد نظر خود را جمع کنیم برای همین به ادامه راه امیدوار شدیم. برای به وقوع پیوستن این دیوانگی از شما می‌خواهیم تا با کمک‌های خود برای جمع کردن ۸۰ هزار دلار در عرض ۲۰ روز به ما کمک کنید. ”
چاپ این آگهی تنها چند هفته با انتخابات فاصله داشت و برای من این سوال را مطرح کرد که آیا بهتر نبود در این زمان بحرانی برای گرفتن رای تلاش می‌کردند؟ سر اتحاد دنیای هنر در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ و ۸۰ چه آمد؟  آیا این هیپسترهای ساختارشکن این کار را دون شان خود می‌دانند؟ آیا منتقدها تا این حد زرنگ شدند که حاضر نیستند شغل خود را با اعتراض به خطر بیندازند؟ این جنگی نبود که به راحتی بتوان از آن کناره گرفت زیرا آینده‌ی آمریکا به آن بسته بود. این یک آزمون نبود. اتفاقی واقعی در تاریخ و در متنی رسانه محور بود ولی تعداد زیادی سعی کردند خود را قانع کنند که چیزی به نام واقعیت در این واقعه وجود ندارد. هر چقدر هم شخصیت این پیغام‌آور(ترامپ) تصنعی باشد استبدادی که ایدئولوژی اش به همراه دارد واقعی است و ما کم کم داریم تاثیرات آن را احساس می‌کنیم. باید بشینیم و ببینیم که آیا حالا می‌توان او را متوقف کرد یا نه.

[divider style=”solid” top=”20″ bottom=”20″]

بخش های قبل را اینجا بخوانید:

[/one_half_last]